پسری که متهم است برای تصاحب اموال پدرش او را کشته، در جلسه دادگاه منکر همه چیز شد.
به گزارش اعتمادآنلاین، متهم که مدتی بعد ازقتل پدرش بازداشت شد، ادعا کرد عامل قتل همدستش بوده است اما بگومگوی دو متهم در جلسه دادگاه، راز قتل را فاش کرد.
زنی یک سال قبل به ماموران پلیس مراجعه کرد و گفت همسرش گم شده است. او گفت: من زن دوم شوهرم هستم. او چند سال قبل همسر اولش را طلاق داد و با من ازدواج کرد. شوهرم به نام فریدون به طور ناگهانی گم شد و من نمیدانم او حالا کجاست.
این زن گفت: من بیرون از خانه بودم. وقتی برگشتم خانه بوی مواد شوینده میداد. وضعیت خانه عجیب بود. شوهر من عادت به تمیز کردن خانه نداشت و فکر میکنم اتفاقی برای او افتاده است.
چند روز بعد این زن گفت که فریدون با پسرش به نام شهرام اختلاف داشت. او گفت: از وقتی با فریدون ازدواج کردم، شاهد اختلاف شدید این پدر و پسر بودم. شیما همسر شهرام هم با شوهر من خیلی اختلاف داشت. من فکر میکنم آنها از سرنوشت شوهر من خبر دارند.
ماموران به دنبال شهرام و شیما رفتند، اما آنها اعلام کردند هیچ خبری از فریدون ندارند و زن جوان دروغ میگوید. در ادامه وقتی شیما به تنهایی مورد بازجویی قرار گرفت، همه چیز را فاش کرد. او گفت: شوهرم و پدرش بعد از ازدواج دوم فریدون مدام با هم اختلاف داشتند تا اینکه مدتی قبل شهرام با مردی شهرستانی به نام کریم که در یک کارواش کار میکرد آشنا شد. شهرام برای حذف پدرش از کریم کمک گرفت و آنها با هم فریدون را در غیاب زن دومش در خانه کشتند و جسدش را دفن کردند.
با توجه به گفتههای متهم شهرام و کریم بازداشت شدند و به قتل اعتراف کردند. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی، دختر مقتول که تنها ولی دم بود و در خارج از ایران زندگی میکرد، حضور نداشت. او درخواست دیه کرده و این درخواست را به دادگاه ارسال کرده بود.
در ادامه، شهرام در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل پدرش را رد کرد و گفت: من پدرم را نکشتم. کریم این کار را کرد. کریم کارگر یک کارواش بود و همیشه ماشینم را پیش او میبردم. ما با هم دوست شده بودیم. من ویلایی در شمال اجاره کردم و با کریم و همسرم برای چند روزی آنجا رفتیم. آذوقه ما تمام شده بود. با توجه به گرانی اجناس در آن منطقه تصمیم گرفتیم به خانه برگردیم و مقداری خوراکی برداریم. من و کریم با هم به خانه ما رفتیم. پدرم در طبقه پایین خانه ما زندگی میکرد. وقتی که آذوقه را برداشتم و به سمت ماشین رفتم، متوجه شدم کریم پدرم را کشته است. پدرم فکر کرده بود کریم دزد است و با او درگیر شده و بعد هم کریم او را کشته بود. من اشتباه کردم واقعیت را به پلیس نگفتم، پنهانکاری کردم و به کریم کمک کردم که جسد پدرم را دفن کند اما عامل قتل پدرم نبودم.
سپس شیما در جایگاه قرار گرفت. او ادعای شوهرش را تکرار کرد و گفت: شوهر من در قتل پدرش نقشی ندارد. من هم در آن زمان در ویلایی که اجاره کرده بودیم حضور داشتم و در محل نبودم.
وقتی نوبت به کریم رسید، او ادعاهای دو متهم دیگر را رد کرد و گفت: شهرام و شیما دروغ میگویند. آنها نقشه قتل را کشیدند. شهرام از پدرش کینه داشت. او میدانست من فقیر هستم. از زنم جدا شده بودم و پسرم تومور مغزی داشت و باید درمان میشد. شهرام به من قول داد اگر پدرش را بکشم به من ۸ میلیارد تومان میدهد و در شهرمان هم یک کارخانه درست میکند تا من در آن کارخانه کار کنم. به همین دلیل من در قتل مشارکت کردم و اشتباه کردم.
بعد از گفتههای متهمان و وکلای آنها، هیات قضات در شعبه ۵ برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: etemadonline-703963