«هفت گام برای عبور از بحران» عنوان یادداشت قادر باستانی تبریزی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: بوی بهار به مشام میرسد. سال ۱۴۰۴ چند روز دیگر فرا میرسد؛ سالی که قرار بود نقطه اوج تحقق اهداف چشمانداز بیستساله کشور باشد. هرچند بسیاری از این اهداف هنوز محقق نشدهاند، اما کشور با پشتوانه ظرفیتهای بینظیر انسانی و منابع گسترده خود میتواند مسیر تحول و پیشرفت را از سر بگیرد. بیشک چالشهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پیش روی کشور جدی هستند، اما تاریخ این سرزمین نشان داده است که عبور از بحرانها، زمانی که با همبستگی ملی و تصمیمات مدبرانه همراه شود، همواره ممکن است. کشور عزیزمان با ابربحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بیسابقهای دست و پنجه نرم میکند. در چنین شرایطی، شکاف میان حاکمیت و مردم به سطحی نگرانکننده رسیده است و لابد میتواند پیامدهایی غیرقابل پیشبینی و فاجعهآفرین در پی داشته باشد. در مواجهه با این وضعیت، عقلانیت و دلسوزی واقعی برای نظام و سرزمین ایجاب میکند که سیاستگذاران به جای تداوم شعارگرایی و تبلیغات غیرواقعبینانه و با پذیرش واقعیتها، اقدامات شجاعانه را برای ایجاد وحدت و همبستگی ملی در دستور کار قرار دهند.
بحرانهای پیشروی کشورمان، نتیجه چند دهه سیاستگذاریهایی است که در بسیاری از موارد، متکی بر رویکردهای خاص بوده است. اکنون در حالی که سرمایه اجتماعی به پایینترین سطح خود در چهار دهه گذشته رسیده، نمیتوان انتظار داشت که روشهای گذشته، راهحلی برای چالشهای امروز باشند. سیاستگذاران باید درک کنند که برای حفظ انسجام ملی و جلوگیری از فروپاشی اقتصادی و اجتماعی، نیاز به تغییر رویکردی بنیادین وجود دارد. امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند افزایش سرمایه اجتماعی، ترمیم پیوندهای میان حکومت و مردم و بازآفرینی امید در جامعه هستیم. سال ۱۴۰۴ میتواند نقطه عطفی در مسیر حرکت کشورمان باشد؛ نه به عنوان سالی که با بحرانها تعریف میشود، بلکه به عنوان سالی که در آن تصمیمات شجاعانه و اصلاحات بنیادین راه را برای آیندهای روشنتر هموار میکند.
لازمه این تحول، همگراساختن دولتهای موازی و تدوین برنامهای عملیاتی و سنجشپذیر برای عبور از چالشهاست. به منظور ایجاد تحول، دولت سال ۱۴۰۴ را به عنوان «سال عبور از بحرانها و بازسازی اعتماد» نامگذاری کند و هفت گام اساسی، نقشه راه کشور در سال پیش رو باشد:
نخستین گام در بازسازی اعتماد عمومی، صداقت با مردم است. مسوولان باید بدون پردهپوشی وضعیت کشور را تبیین کرده و به دلیل عدم تحقق اهداف چشمانداز 20 ساله، از مردم عذرخواهی کنند. این اقدام نهتنها نشاندهنده مسوولیتپذیری حاکمیت است، بلکه میتواند نقطه آغاز بازسازی سرمایه اجتماعی و جلب مشارکت عمومی در حل بحرانها باشد.
گام دوم واقعگرایی در تعیین اهداف است. اهداف و برنامههای سالانه باید بر اساس واقعیات کشور و نیازهای مردم تدوین شوند. تعیین شعارهای انتزاعی و غیرقابل تحقق، تنها به سرخوردگی اجتماعی دامن میزند.
گام سوم تقویت سرمایه اجتماعی و انسجام ملی است. کشوری که با بحرانهای متعدد روبرو است، بیش از هر زمان دیگری به انسجام ملی نیاز دارد. این وحدت تنها با گفتار محقق نمیشود، بلکه نیازمند اقدامات عملی است. رفع برخی محدودیتهای اجتماعی، بازنگری در سیاستهای فرهنگی و رسانهای و حرکت به سوی بازتر کردن فضای گفتوگو، میتواند موجب افزایش حس مشارکت و همدلی در جامعه شود.
در گام چهارم، دولت باید برای هر فصل سال یک برنامه مشخص ارایه کند که اهداف کوتاهمدت، ابزارهای سنجش میزان موفقیت و مسیرهای جایگزین را در بر گیرد. برای مثال، این برنامه میتواند شامل چهار فاز فصلی باشد: در بهار بر بهبود معیشت و آغاز اصلاحات اقتصادی با اولویت رفع مشکلات مردم و افزایش تولید داخلی تمرکز شود. تابستان به مقابله با چالشهای انرژی، بهویژه مدیریت ناترازی برق و افزایش بهرهوری در بخش انرژی اختصاص یابد. در پاییز رسیدگی به چالشهای سیاسی و بینالمللی، از جمله موضوع «مکانیسم ماشه» و تقویت دیپلماسی فعال اهمیت پیدا کند. در نهایت، زمستان به ارزیابی نهایی برنامهها و اصلاح سیاستهای ناکارآمد برای اصلاح مسیر استراتژیک کشور اختصاص یابد. این برنامه باید بهطور منظم از سوی رییسجمهور به مردم گزارش شود تا میزان پاسخگویی و جدیت حاکمیت در قبال وعدههای خود ملموس باشد. در این چارچوب، اگر برنامهای محقق نشد، مسوولان مربوطه پاسخگو باشند و اصلاحات لازم انجام بگیرد.
گام پنجم اصلاح سیاستهای رسانهای و ارتباطی است. رسانههای کشور، بهویژه صداوسیما و رسانههای جریان اصلی، باید از رویکرد تبلیغاتی یکسویه فاصله گرفته و به بستری برای گفتوگو، شفافسازی و ارائه راهحلهای عملی تبدیل شوند. در کنار آن، کاهش بودجه سازمانهای غیرپاسخگو و تخصیص بهینه منابع، میتواند گامی در راستای افزایش تابآوری اقتصادی کشور باشد.
گام ششم، اصلاحات اقتصادی و معیشتی متناسب با نیازهای مردم است. مردم زمانی به آینده امیدوار میشوند که بهبود وضعیت معیشتی را بهطور ملموس احساس کنند. اصلاح سیاستهای اقتصادی، از مدیریت بازار ارز گرفته تا حمایت از تولید داخلی، باید بر اساس نیازهای واقعی جامعه طراحی شود و از آزمون و خطاهای پُرهزینه پرهیز گردد. دولت باید برنامهای مشخص برای کنترل تورم، تقویت ارزش پول ملی و تأمین حداقلهای معیشتی اقشار آسیبپذیر ارائه بدهد.
گام هفتم، دیپلماسی فعال و هوشمندانه است. ایران میتواند با بهرهگیری از دیپلماسی خلاقانه، زمینه کاهش فشارهای خارجی و افزایش همکاریهای منطقهای و بینالمللی را فراهم کند. اتخاذ رویکردهای انعطافپذیر و تعاملمحور، بهویژه در حوزههایی مانند انرژی، تجارت منطقهای و سیاست خارجی، کشور را از انزوای اقتصادی و سیاسی خارج خواهد ساخت.
سال ۱۴۰۴ نهتنها سال عبور از بحران، بلکه سال تصمیمگیری برای آینده ایران است. تداوم سیاستهای گذشته، کشور را با بحرانهای عمیقتر مواجه خواهد کرد، اما اتخاذ رویکردی واقعبینانه، شجاعانه و عملگرایانه میتواند مسیر نجات را ترسیم کند. اکنون زمان آن رسیده است که سیاستگذاران از سیاستبازیهای مرسوم فاصله بگیرند و با درک شرایط حساس کنونی، اقدامات عملی و موثر را در دستور کار قرار بدهند. مسیر پیشرو دشوار است، اما با شفافیت و پاسخگویی، میتوان مام میهن را از این برهه تاریخی حساس با کمترین هزینه عبور داد. با این نگاه، سال ۱۴۰۴ میتواند نه سال بحران، بلکه سال تحول باشد. آنچه امروز بیش از هر چیز اهمیت دارد، ایجاد امید، انسجام و ارادهای قاطع برای ساختن آیندهای بهتر است.
منبع: etemadonline-703472