فرهاد مجیدی در سخت‌ترین روزهای کاری‌اش با هشتگ استراماچونی را برگردانید مواجه شد و ایجاد این وضعیت برای یک مربی شاغل در یک تیم منصفانه نیست. او یک مربی جوان است که اولین تجربه‌اش را پشت سر می‌گذارد و در شرایطی نامطلوب مسئولیت سرمربیگری استقلال را پذیرفت، در شرایطی که هواداران استراماچونی را می‌خواستند و مجیدی با تمام محبوبیت قدیمی خود نتوانست هواداران را از حضور خود خوشحال کند.
مجیدی وابسته به اعتبار دوران بازیکنی خود نیست. او ذره ذره باید در مربیگری اعتبار بسازد و این کار آسانی نیست و یک‌شبه ساخته نمی‌شود. فراموش نکنیم که مجیدی با سوابق مربیگری به استقلال نیامد و تجربه‌هایش در استقلال او را به مربی بهتری تبدیل می‌کند. مقایسه او با یحیی گل‌محمدی که سال‌ها سرمربیگری را پشت سر گذاشته نیز چندان مقایسه بجایی نیست. فرهاد مجیدی رفتارهای خودش را دارد، مثل خودش است، اداهای خودش را نیز دارد، نه قرار است شبیه استراماچونی باشد و نه قرار است چیزی غیر از خودش باشد. در برخورد با رسانه‌ها، در رفتار با باشگاه، در هر تصمیمی حق دارد مثل خودش رفتار کند و این مثل خود بودن به معنای خودپسندی نیست.
یک مثال داستان مسیر مجیدی را روشن‌تر می‌کند. آندره‌آ استراماچونی یکی از شروطش برای ادامه کار در استقلال را خرید بازیکن ۷۰۰ هزار دلاری اعلام کرده بود. استراماچونی می‌دانست در نیم فصل دوم برای جنگیدن در راه قهرمانی به بازیکن ۷۰۰ هزار دلاری نیاز دارد. آیا چنین فرصتی برای فرهاد مجیدی ایجاد شد؟ استراماچونی رفت تا مدیران باشگاه بتوانند تیم را بدتر از دوران استراماچونی مدیریت کنند. مجیدی پس از حضورش در استقلال بارها گله کرد و درباره مدیریت باشگاه حرف زد اما آیا این بحران‌ها در بررسی عملکرد فرهاد جایی دارند؟
فرهاد مجیدی شاید بهترین گزینه برای فصل آینده استقلال نباشد. بله، همیشه گزینه‌های بهتری وجود دارند، بسیار بهتر از مجیدی و استراماچونی اما باید دید واقعیت‌های اقتصادی باشگاه استقلال چیست. استقلال می‌تواند با استراماچونی ادامه دهد یا مربی بزرگ‌تری را استخدام کند اما آیا توان اقتصادی چنین تصمیماتی را می‌بیند؟
استقلالی که توان پرداخت دستمزد امسال استراماچونی را ندارد، چگونه می‌تواند استراماچونی را برای بازگشت ترغیب کند؟ در استقلال چه چیزی تغییر کرده که منجر به تغییر فکر استراماچونی شود؟ هشتگ استراماچونی را برگردانید، فقط فرصتی برای مدیریت استقلال است که با ژست حمایت از مجیدی، خود را حامی مربی فعلی خود بداند اما این حمایت‌ها نیز اعتباری ندارند و فرهاد مجیدی باید گلیم خود را از آب بکشد، با نتیجه، بازی به بازی و پیروزی پشت پیروزی.
