hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > ورزشی > سايه زيدان بر سر مورينيو

سايه زيدان بر سر مورينيو

حرف و حديث‌‍‌‌هاي مربوط به حضور احتمالي زين‌الدين زيدان در اولدترافورد، موقعيت خوزه مورينيو را بيش از پيش متزلزل كرده است. مورينيو زماني مربي بزرگي بود؛ ولي اكنون ديگر سال‌هاست كه شكوهش را از دست داده و با تكيه به نام بلندي كه از دوران سربلندي‌اش برايش باقي مانده، سرمربي تيم‌هاي بزرگ اروپايي است.
حرف و حديث‌‍‌‌هاي مربوط به حضور احتمالي زين‌الدين زيدان در اولدترافورد، موقعيت خوزه مورينيو را بيش از پيش متزلزل كرده است. مورينيو زماني مربي بزرگي بود؛ ولي اكنون ديگر سال‌هاست كه شكوهش را از دست داده و با تكيه به نام بلندي كه از دوران سربلندي‌اش برايش باقي مانده، سرمربي تيم‌هاي بزرگ اروپايي است. البته آقاي خاص اگرچه خودش هم معترف است كه ديگر آقاي خاص نيست، ولي هنوز همه توانايي‌هاي سابقش را از دست نداده است. او در سال ٢٠١٥ چلسي را به مقام قهرماني ليگ برتر رساند ولي در سال‌هاي اخير، يعني دقيقا از فصل پاياني حضور مورينيو در رئال مادريد (١٣-٢٠١٢)، آقاي خاص چيزي را از دست داده است و ديگر آن مربي مقتدر و مبتكر و باشكوه دهه نخست قرن بيست‌ويكم نيست. مثلا مورينيو تا قبل از سال ٢٠١٢، به‌ويژه تا پيش از ورود به رئال‌مادريد، مربي‌اي بود حامي بازيكنانش. اما در دوران حضور در رئال، به‌ويژه در فصل پاياني، با بازيكنانش درگير مي‌شد و ديگر مثل قبل نبود كه مسووليت باخت را بر‌عهده بگيرد؛ بلكه در مواردي، شكست را به گردن بازيكنانش مي‌انداخت. مثلا پس از بازي، گاه در رختكن، گاه در نشست خبري، با انتقاد از بازي راموس و رونالدو و خديرا و... تلويحا شكست را به گردن آنها مي‌انداخت. با حضور مجدد در چلسي، اين رويه مورينيو پررنگ‌تر شد و او ديگر حاضر نبود پس از شكست، برخلاف دوران حضور در اينترميلان و پورتو و دوره نخست حضورش در چلسي، نقش سپر دفاعي بازيكنانش را ايفا كند و يك‌تنه مسووليت باخت را بر عهده بگيرد. داستان بدرفتاري مورينيو با پزشك تيم چلسي، نمونه بارزي از اين رويه اوست. از اينها گذشته، مورينيو ذاتا مربي تيم‌هاي دفاعي و- حتي مي‌توان گفت- تيم‌هاي درجه ٢ است. پورتو و اينترميلان و چلسي البته تيم‌هاي بزرگي هستند ولي در قياس با رئال‌مادريد و بارسلونا و بايرن‌مونيخ و منچستريونايتد، تيم‌هايي درجه ٢ در تاريخ فوتبال اروپا محسوب مي‌شوند. با چنين تيم‌هايي بهتر مي‌توان فوتبال دفاعي مدنظر مورينيو را در زمين پياده كرد. با اينترميلان مي‌توان ٩٠ دقيقه مقابل بارسلونا دفاع كرد. ولي اگر با رئال‌مادريد ٩٠ دقيقه مقابل بارسا دفاع كني، ناگهان دي‌استفانويي هم پيدا مي‌شود كه بازي تيمت را شرم‌آور بخواند. رئال كهكشاني‌ها را اگر به مورينيو مي‌دادند، چطور مي‌توانست با وجود رونالدو و زيدان و روبرتو كارلوس و رائول و ديويد بكام، نمايشي نسبتا دفاعي را در زمين ارايه دهد؟ تيم دفاعي، تيم زيدان و بكام و رونالدو و رائول نمي‌شد. تيم هجومي هم تيم مورينيو از آب درنمي‌آمد. منچستريونايتد هم تاريخ فوتبالش آميخته است به بازي هجومي. مورينيو ذاتا مربي نامناسبي براي اين تيم است و معلوم نيست چه دليل خردپسندي مبناي انتخاب مورينيو براي سرمربيگري منچستر بوده است. احتمالا شهرت و نام و اعتبار مورينيو دليل اصلي بوده است. نكته سوم اينكه، تاكتيك‌هاي دفاعي مورينيو هم ديگر آن استواري و كارآمدي سابق را ندارد كه اگر داشت، همان نتايج سابق را مي‌گرفت. به‌ويژه اينكه رئال‌مادريد و منچستريونايتد تيم‌هاي بزرگ‌تري هستند تا چلسي و اينترميلان. ولي مورينيو با رئال قهرمان اروپا نشد، با منچستر هم نخواهد شد. مجموع اين معايب، خوزه مورينيو را از محبوبيت انداخته است. او ديگر نه مربي محبوب بازيكنان است نه مربي محبوب تماشاگران. در چنين شرايطي، مطرح شدن نام زيدان- كه شايد بتوان گفت الان محبوب‌ترين و معتبرترين چهره جهان فوتبال است- به عنوان مربي بعدي منچستريونايتد، اعصاب ناآرام مورينيو را ناآرام‌تر مي‌كند. رفتار مورينيو در همين روزهاي پيش از آغاز فصل نيز تنش‌آلود بود. بنابراين بعيد نيست تنش در منچستريونايتد، پس از يكي، دو باخت ديگر، بالا بگيرد. شكست من‌يونايتد مقابل تيم گمنام برايتون، نشان داد اين تيم به لحاظ فني در شرايط مطلوبي به‌سر‌نمي‌برد. شايعه حضور احتمالي زيدان در اولدترافورد، به ويژه اكنون كه زيزو هم به مديران منچستر چراغ سبز نشان داده است، مي‌تواند اوضاع روحي آقاي خاص و ميانه او با بازيكنان تيمش را بيش از پيش تخريب كند. مورينيو خطر اخراج را بيش از پيش حس مي‌كند، بازيكنان او هم قطعا مربي موفق و مقتدر و حامي و باشكوه و تازه‌نفسي چون زيدان را، كه در سه سال اخير سه بار فاتح ليگ قهرمانان اروپا شده، به مورينيوي عصبي و غرغرو ترجيح مي‌دهند. احتمالا فقط سلسله‌اي از بازي‌هاي درخشان مي‌تواند مورينيو را نجات دهد چراكه مديران منچستر پس از كنار رفتن فرگوسن، نشان داده‌اند كه دست به اخراج‌شان خوب است. مورينيو سومين مربي منچستر در پنج سال گذشته است. زيدان با بخت بالا و شخصيت كاريزماتيك و فوتبال هجومي‌اش مي‌تواند نويدبخش فرارسيدن روزهاي خوب براي من‌يونايتد باشد. آيا مورينيو مي‌تواند با پيروزي‌هاي پي در پي، شبح زيدان را از بالاي سر خودش دور كند؟ پاسخ اين سوال در زهدان آينده است و احتمالا آينده‌اي نزديك. اما، اگر پيش‌بيني كردن جرم نباشد، بايد گفت كه آقاي خاص بخت چنداني در برابر زيزو ندارد. در دسامبر ٢٠١٢، زماني كه بحث حضور يواخيم لو در رئال‌مادريد مطرح شده بود، مورينيو در آخرين نشست خبري‌ پيش از تعطيلات، در پاسخ به احتمال رفتنش از رئال مادريد، گفت: «قصد ندارم به تيم ديگري بروم؛ كريسمس را هم به يواخيم لو تبريك مي‌گويم». اما او اين روزها از چنين موضع مقتدرانه‌اي درباره شايعه حضور زيدان در منچستريونايتد حرف نمي‌زند و متلك نمي‌پراند. مورينيو فعلا سكوت را بر متلك‌پراكني ترجيح داده است. شايد چون مي‌داند سمبه زيدان پرزور است يا شايد چون به خوبي مي‌داند كه زيدان بسيار محبوب است. اما حضور زيدان در منچستريونايتد چه فايده‌اي براي اين تيم خواهد داشت؟ جدا از بازگشت روح منچستر به اين تيم، يعني فوتبال هجومي، به نظر مي‌رسد زيدان مي‌تواند خلأ فرگوسن را در اين تيم پر كند. شخصيت برجسته زيدان در كنار آينده‌دار بودن و فوتبال هجومي او، آب رفته را به جوي من‌يونايتد بازمي‌گرداند. ديويد مويس كه جانشين فرگوسن شد، شخصيت برجسته‌اي در جهان فوتبال نبود. پس از او، لوييس فن‌خال آمد كه اگرچه كاراكتر وزيني داشت ولي آتيه‌دار نبود. فن‌خال شمعي بود در برابر باد. او در پايان راهش در جهان فوتبال بود و آتيه و آينده‌اي نداشت. بگذريم كه فن‌خال مربي‌اي تمام‌شده هم بود. خوزه مورينيو هم، اگرچه شخصيت برجسته‌اي در دنياي فوتبال است، ولي اولا فوتبالش هجومي نيست، ثانيا عصر طلايي‌اش سپري شده است. اما زيدان مربي جواني است با تاكتيك‌هاي هجومي و آتيه‌اي بلند. ضمنا زيدان چيزي دارد كه چونان كيمياست. زيدان بخت بلند دارد. همان چيزي كه ماكياولي آن را فورتونا مي‌ناميد. فورتونا يا بخت، لازمه كار شهريار است. هر‌كسي كه با فوتبال آشناست، به‌راحتي تاييد مي‌كند كه زيدان با وجود همه شايستگي‌هايش، شهرياري است كه فورتونا يا همان هماي سعادت بالاي سرش دور مي‌زند. اين ويژگي البته مبناي يك انتخاب فني نيست، ولي كدام انتخابي خالي از تكيه‌گاه‌هاي مطمئن رواني است؟ بخت بلند زيدان به مثابه نوعي دلگرمي، به هر مديري در فوتبال اروپا چشمك مي‌زند. شايد زيدان بتواند با حضور در اولدترافورد، دوران بلندي از مربيگري در يك تيم را تجربه كند و پا جاي پاي سِر الكس فرگوسن بگذارد. زيدان خوب مي‌دانست كه مديران رئال دير يا زود او را اخراج مي‌كنند چراكه اخراج مربيان بزرگ، آبي است در آسياب پرستيژ آنها. در مادريد حتي اگر موفق هم باشي، ممكن است اخراج شوي. بي‌دليل. صرفا براي پز و قمپز فلورنتينو پرس! اما منچستريونايتد از اين حيث باشگاه مطمئن‌تري است براي زيدان مغرور. او اخراج شدن را خوش ندارد و اگر بخواهد قيد حضور در تيم ملي فرانسه را بزند و يك دوره بلند سرمربي يك تيم باشگاهي بزرگ باشد، قطعا منچستريونايتد برايش گزينه مناسب‌تري است تا رئال مادريد.
امتیاز: 0 (از 0 رأی )
برچسب ها
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد