به گزارش شرق ؛ معاون راهبردی رئیسجمهور کشورمان برای شرکت در مجمع جهانی اقتصاد موسوم به اجلاس داووس، روز گذشته راهی سوئیس شد. محمدجواد ظریف پیش از این به عنوان وزیر امور خارجه ایران در این مجمع شرکت کرده بود. آخرین بار حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه فقید کشورمان در سال ۱۴۰۲ به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران در این اجلاس حاضر شد.
محمدجواد ظریف در حاشیه حضور خود در داووس با فرید زکریا مجری سرشناس شبکه سیانان نیز گفتوگو خواهد کرد. ظریف عصر دیروز در صفحه اینستاگرام با انتشار شعری از فرودسی، نوشت: «سلام دوستان؛ از آسمان زوریخ در راه اجلاس ۲۰۲۵ مجمع جهانی اقتصاد. سالروز فردوسی بزرگ خجسته باد.
این اجلاس با حضور فعالان و رهبران اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مهم جهان برگزار و دیدارهای دو و چندجانبه در حاشیه آن انجام میشود.
چرا ظریف؟
با توجه به حضور ظریف در معاونت راهبردی، این سوال به وجود آمد که چرا سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان برای شرکت در اجلاس داووس راهی نمیشود. اسماعیل بقایی، سخنگوی دستگاه دیپلماسی در نشست خبری دیروز درباره این مسئله توضیح داد. ظریف و عراقچی هر دو برای حضور در این مجمع دعوت شده بودند.
او گفت: «مقامات مختلفی از ما قبلاً شرکت میکردند. جایگاه آقای ظریف مشخص است و قطعاً حضور ایشان موثر خواهد بود. آقای عراقچی قرار بود برای اجلاس شورای امنیت به نیویورک بروند و باید این را در نظر داشت.»
دیروز قرار بود عراقچی برای شرکت در نشست شورای امنیت سازمان ملل برای بررسی موضوع فلسطین به نیویورک سفر کند که با توجه به برقراری آتشبس، این سفر به تعویق افتاد. البته نماینده ایران در ادواری که کشورمان در این اجلاس شرکت کرده، الزاماً وزیر امور خارجه نبوده است.
سال ۱۳۹۲، حسن روحانی بهعنوان رئیسجمهور در داووس حاضر شد. سال ۹۳ و ۹۵ ظریف بهعنوان وزیر خارجه در مجمع جهانی شرکت کرد. ایران در بعضی ادوار این اجلاس مثل سالهای ۹۶، ۹۸ و ۹۹ نیز شرکت نکرد. سال ۱۳۸۹ ایران برای اولین بار به داووس دعوت نشد.
معاون راهبردی رئیسجمهور اگرچه در حال حاضر مسئولیت دیپلماتیک ندارد اما در جهان سیاست به عنوان یک دیپلمات کارکشته شناخته میشود. نام ظریف با برجام و توافق هستهای گره خورده و تندروها به همین دلیل او را به سیبل دولت پزشکیان تبدیل کردند. طی چند هفته گذشته، ظریف یکی از موضوعات اصلی بود که نمایندگان تندرو مجلس در دستور یا خارج از دستور صحن پارلمان آن را به میان میکشیدند.
در آخرین مورد، مهدی کوچکزاده نماینده تندرو مجلس به بهانه «طرح مسئله کمک ایران برای آتشسوزی لسآنجلس» که فیلم فریادهای او در فضای مجازی همهگیر شد، پای ظریف را وسط کشید. تندروها در رسانه و مجلس ظریف را مرد پشت صحنه دولت چهاردهم میدانند و معتقدند که او باعث انحراف دولت شده است. البته مشخص نیست که با چه استدلالی این ادعا را مطرح میکنند اما این مشخص است که به زعم برخی تحلیلگران، تندروها هنوز در فضای انتخابات و از ظریف خشمگین هستند. چراکه ظریف در یک حضور تلویزیونی (میزگرد سیاست خارجی)، سالها تبلیغات سیاسی تندروها حول محور برجام را در کمتر از ۱۰ دقیقه به چالش جدی کشید.
در کمپین انتخاباتی پزشکیان نیز نقشی کلیدی ایفا کرد. پس از شکست سعید جلیلی، پزشکیان حکم تشکیل شورای راهبری دولت چهاردهم را به ظریف داد. در حال حاضر نیز با توجه به حضور ظریف و نقشآفرینی او به عنوان معاون راهبردی، به نظر میرسد که رئیسجمهور با قدرت از معاون خود حمایت میکند.
او اخیراً در یک برنامه اینترنتی با عنوان حضور در واکنش به حمید رسایی، نماینده تندرو مجلس گفته بود: «مقام معظم رهبری از روی لطف [به من] فرمودند غیور، شجاع و امین. یکی از این دوستان که الان خیلی میخواهد بنده را عزل کند که اگر اتفاق هم بیفتد، برای من خیلی دنیا به آخر نمیرسد، گفته بود این مدح بدتر از ذم است! یعنی آقا هیچ صفت خوب دیگری در تو پیدا نکرده و گفته تو متدینی! از یک آدم روحانی ملبس به لباس اسلام خیلی بعید است که بگوید تعریف از یک نفر به عنوان متدین، ذم او است.»
با این مختصات، ظریف راهی داووس میشود تا تقریباً همزمان با آغاز به کار مجدد دونالد ترامپ در واشنگتن، زبان ایران در این اجلاس معتبر جهانی باشد.
کلیشههای منفی درباره ایران میشکند
دیاکو حسینی، تحلیلگر سیاست خارجی در تحلیل حضور ظریف در اجلاس داووس به خبرنگار هممیهن گفت: «این اجلاس به خاطر جایگاهی که بین نخبگان و رهبران جهان پیدا کرده و به پلتفرم گفتوگوی جدی درباره اقتصاد و امنیت تبدیل شده، در ذات خود مهم است. بنابراین حضور آقای ظریف در یک نشست چندجانبه و با این اهمیت خاص بسیار مهم و کلیدی است. شخص آقای ظریف نیز یک چهره بینالمللی و کاملاً شناختهشده است که بر ادبیات رایج جهان و مباحثی که در داووس مطرح میشود تسلط دارد. به همین دلیل معتقدم واجد صلاحیتترین فرد در بین مقامات دولتی برای حضور در این نشست است.»
او ادامه داد: «با توجه به اینکه اجلاس همزمان با آغاز به کار ترامپ و نگرانیهای بینالمللی که در اروپا، آسیا، خاورمیانه و دیگر مناطق جهان وجود دارد برگزار میشود، میتواند شامل گفتوگوهای مهمتری باشد. طبیعتاً حرفها جدیتر شنیده خواهد شد و آمادگی اولیه برای هماهنگیهای بینالمللی جهت مقابله با پیامدهای دولت دوم ترامپ و تغییراتی که به طور موازی بر امنیت جهان تاثیر میگذارد، به وجود میآورد. زمان خوبی است که حرفهای جدی ایران درباره آینده منطقه، توافق هستهای، تحریمها و سایر موضوعاتی که اطراف کشورمان را فرا گرفته مطرح شود و حتماً ظریف زبان رسایی برای انتقال این مباحث است؛ همانطور که میتواند به طور متقابل نظرات بقیه کنشگران بینالمللی اعم از دولتی و غیردولتی درباره موضوعات مختلف را بشنود. با توجه به سوءتفاهمات فراوانی که درباره ایران وجود دارد و تلاشهای گستردهتر از آن سوءتفاهمات برای تیره کردن تصویر ایران، این حضور حتماً میتواند مفید باشد.»
حسینی تاکید کرد: «منظورم این نیست که حضور مذکور قرار است معجزه و مسائل ایران را حل و فصل کند. اما میتواند برای ارائه تصویر شفافتر از واقعیتهای ایران چه در روابط خارجی و چه در موضوعات مورد نگرانی کشورهای دیگر، کمککننده باشد.»
این تحلیلگر مسائل استراتژیک درباره محورهای احتمالی گفتوگوی ظریف با سیانان نیز گفت: «با توجه به تبلیغات گستردهای که در غرب درباره ایران وجود دارد، طبیعتاً هر وقت اسم ایران میآید موضوع هستهای در صدر موضوعات خواهد بود. همچنین یک تصویر غلط در جهان شکل گرفته که بعد از حوادث لبنان، فلسطین و سوریه، ایران در موضع ضعف و آسیبپذیری قرار گرفته است. این تصویر غلط و برآورد اشتباه به راحتی میتواند باعث فاجعه در روابط خارجی و اشتباه محاسباتی رهبران جدید آمریکا شود.
معتقدم که این موضوع در گفتوگوی فرید زکریا مورد بحث قرار خواهد گرفت. آینده منطقه، تفاوت دولت پزشکیان با دولتهای گذشته در حوزه روابط خارجی و مسائل مربوط به ایران در این حوزه به نظرم مطرح خواهد شد. چشمانداز و آمادگی ایران برای یک توافق جدید و مذاکرات مستقیم با آمریکا هم فکر میکنم از موضوعاتی است که علاقه به طرح آن هستند.» حسینی ادامه داد: «جایگاه ایران در نظام اقتصاد جهانی در حال شکلگیری و حمله به تصویر منفیبافانهای که ایران را ضعیف نشان میدهد و دنبال امنیتیسازی ایران در جهان است از جمله نکاتی خواهد بود که احتمالاً ظریف مطرح خواهد کرد.»
او خاطرنشان کرد: «با توجه به اینکه داووس اساساً یک محفل اقتصادی است، موضوعات اقتصادی از نقش ایران در کریدورهای تجاری بینالمللی تا مشارک ایران در ابتکارهای جدید مربوط به انقلاب چهارم صنعتی میتواند بخش دیگری از این گفتوگو باشد. احتمالاً در حوزه اقتصادی، معاون راهبردی رئیسجمهور گستره موضوعات مورد نگرانی و منافع گسترده ایران در خصوص موضوعات جدید اقتصادی را مطرح خواهد کرد. شاید در غرب خیلی باور نمیکنند که ایران در مورد موضوعات اقتصادی تا این حد علاقهمند به مشارکتهای بینالمللی و حوزههای نوین اقتصادی است. این تصویر و ادبیاتسازی از ایران حتماً میتواند به رفع تصویر منفی از کشورمان کمک کند.»
دهه ۹۰ تمام شده است
رحمن قهرمانپور، کارشناس سیاست خارجی امید کمتری به مفید بودن این نشست برای ایران دارد. او در تحلیل علت این نگاه، به هممیهن گفت: «داووس به خاطر اینکه سیاستمداران، تاجران و صاحبان شرکتهای بزرگ، اجلاسی تاثیرگذار است، اما در سالهای اخیر اهمیت آن کمتر شده است. علت این کاهش اهمیت نیز روند جهانی شدن دچار دگرگونی شده است. بخشی از آنچه مجمع جهانی اقتصاد برای آینده جهان پیشبینی میکرد، درست از آب در نیامد. ولی با این حال همچنان میتواند به عنوان محلی برای تبادل افکار یا به قول دیپلماتها، خط دوی دیپلماسی مورد استفاده قرار بگیرد. آنها نیز بدانند که نظرات دولت آقای پزشکیان در مورد مسائل جهانی چیست.»
او ادامه داد: «معتقدم حضور آقای ظریف در این مجمع کمک زیادی نمیتواند به ایران بکند. اول به خاطر اینکه ایشان دیگر وزیر امور خارجه نیست. از طرف دیگر نیز طرف مقابل یعنی آمریکا و دیگر کشورهای غربی نیز مانند قبل این امید را ندارند که طیف طرفدار تغییر یا اصلاحات بتواند کار خاصی در ایران انجام دهد. مجمع داووس نیز اهمیت سابق را ندارد. چون روندهای جهانی تغییر کرده است. ما دچار افول روند تجارت جهانی هستیم، دیگر بحث جنگ تعرفهها مطرح است. درحالیکه اساس بنیانگذاری مجمع جهانی داووس برای گسترش جهانی شدن، وابستگی متقابل و افزایش تجارت جهانی ایجاد شد. اما روندهای بینالمللی مخصوصاً بعد از جنگ اوکراین به سمت نظامیگری رفته است و مسئله اقتصاد و تجارت جهانی دیگر مانند قبل اولویت کشورها نیست. لذا من خیلی خوشبین نیستم که این حضور بتواند اتفاق خاصی در سیاست خارجی یا مذاکرات رقم بزند. شرایط خیلی سخت و دشوار است که با لابی یک نفر که قبلاً وزیر خارجه بوده، بشود تغییر خاصی ایجاد کرد.»
قهرمانپور تاکید کرد: «شرایط امروز با سالهای مذاکرات هستهای و توافق برجام خیلی تفاوت کرده است. تحولات خیلی زیادی رخ داد. جنگ اوکراین و اعتراضات 1401 در ایران اتفاق افتاد. شرایط منطقه تغییر کرد، بر نفوذ اسرائیل در منطقه افزوده شد و حالا ترامپ سر کار آمده است. در این شرایط، آقای ظریف بیشتر با طیف دیپلماتهایی سروکار دارد که طرفدار جهانی شدن، دموکراسی و گسترش ارزشهای جهانشمول حقوق بشری هستند. الان چندین سال است که آن سیاستمدارها نفوذ سابق را ندارند. ترامپ هم که دیروز در کنگره سوگند خورد، اعتقاد چندانی به این شیوههای دموکراتیک و مانند آن ندارد. شرایط خیلی تفاوت کرده است. با شرایط سال ۹۲ یا ۹۴ که برجام به دست آمد، تفاوتهای جدی داریم. در حال حاضر میبینید دو جلسه گفتوگو میان ایران و کشورهای اروپایی انجام شده اما نتیجه خاصی به دست نیامده است.»
این تحلیلگر سیاست خارجی در تشریح اینکه چرا تحولات ایران در حوزه سیاست خارجی تاثیرگذار بوده است، گفت: «طرف مقابل قبل از سال ۱۴۰۰ تصورش این بود که درون حاکمیت ایران جناحی هست که از اصلاح و دگرگونی حمایت میکند. با آنچه در انتخابات ۱۴۰۰ رخ داد، تصورشان این شد که با این حاکمیت یکدست شاید بتوانند کاری انجام دهند اما این اتفاق نیز رخ نداد. برخلاف ۹۲ که برداشت غربیها این بود که پیروزی آقای روحانی یک اتفاق مهم در داخل حاکمیت است و میتواند منجر به تغییر جدی و قابل توجهی شود، بعد از سال ۱۴۰۰ آنها به این نتیجه رسیدند که نیروهای خواهان تغییر و ریفرم قدرت چندانی ندارند. به خاطر همین وقتی به اندیشکدهها مراجعه میکنید، میبینید که دیگر معتقد نیستند میشود با یک نیروی سیاسی خاص در ایران کار کرد. اعتراضات ۱۴۰۱ این روند را تکمیل کرد. آنها پی بردند که نیروی تغییر در جامعه از نیروی تغییر در حاکمیت قویتر است. همانطور که دیدیم، در اجلاس نشست مجمع عمومی سازمان ملل خیلی از ایدههای ایران استقبال نشد. یا اگر دقت کنید، اروپاییها مقام بلندپایهای به مراسم تحلیف پزشکیان نفرستادند.»
قهرمانپور تاکید کرد: «ممکن است بگویند بخشی از آن به موضوع جنگ اوکراین ارتباط داشته اما به نظر من مهمتر این است که آنها معتقدند نیروهای قائل به تغییر و اصلاح در ایران قدرت و اعتبار چندانی ندارند. به خاطر همین از آمدن آقای پزشکیان استقبال خاصی نکردند. جریانات رخ داده در سوریه نیز مزید بر علت شد. آنها فکر میکنند اگر بر نیروهای خارج از حاکمیت سرمایهگذاری کنند، بیشتر نتیجه بگیرند. این را فراموش نکنیم که در جریان اعتراضات ۱۴۰۱، بخشی از دیاسپورای ایرانی که در کشورهای مختلف دارای جایگاه بودند، آمدند و علیه اصلاحطلبان و قائلان به تغییر تبلیغ کردند. جریانات دیگر خارج از کشور مدام این خط را دنبال میکنند که همه این گروههای داخلی یکسان هستند و تفاوتی ندارند. بنابراین، معتقدم در مجموع شرایط بسیار متفاوت از قبل است.»
منبع: sharghdaily-962206