جهان، سرد و سخت و دلهای ما لرزان و تنهاست و تنها آغوش پدر می تواند، ما را زنده نگاه دارد.
دنیا بیش از آنچه فکر می کنیم برای ما غریب است و غریب را زمان ماندن و لذت بردن نیست! و تنها زیر سایه قرب پدر، می توانیم ماندن و لبخند زدن را تجربه کنیم.
ما به گرما، به عشق، به لبخند، به زندگی و در یک کلام به پدر و خانه پدری نیاز داریم.
مکه و کعبه را هم که می بینیم، یاد تولد تو می افتیم.
مدینه را که می بینیم، یاد عقد اخوت تو با پیامبر خاتم می افتیم،
کوفه را که می بینیم، گویی سایه وجودت، عدالت را می بینیم
و به خانه پدریمان، ایوان نجف که می رسیم، یاد مسجد النبی می افتیم.
زمین و زمان تنها با نام و یاد تو ای خوب ترین پدر و پدر همه خوبی ها، قابل تحمل و تامل است.
هستی با انگشتری نام تو، قیمت دارد.