تینا جلالی- چگونگی نمایش فیلمهای اجتماعی و جفایی که زمان اکران به این فیلمها میشود مشکلی دیرپا در سینمای ایران است و همواره از سوی سازندگان فیلمهای اجتماعی این گلایه مطرح بوده که سینماداران به فیلمهایشان سانس خوب نمیدهند، تعداد سالنهای نمایش فیلمشان کم است و از سانسهای فیلمشان به فیلمهای کمدی داده میشود. این موضوع مربوط به امروز و دیروز نیست و همیشه در سینما مطرح بوده، امری که از یک نابرابری در اکران حکایت دارد.
به گزارش اعتماد، اما در دو، سه سال اخیر این موضوع شدت و حدت بیشتری پیدا کرده، رواج و شیوع تولید فیلمهای کمدی از یک طرف و تسخیر سالنهای سینما از سوی سازندگان این فیلمها از طرف دیگر، سینما را در محاصره فیلمهای کمدی قرار داده؛ به طوری که امکان عرض اندام از فیلمهای دیگر کاملا سلب شد. انگار که در سینمای ایران فقط فیلم کمدی تولید میشود.
از سوی دیگر با تغییر و تحولات جامعه، امکان ساخت فیلم اجتماعی متناسب با فضای روز جامعه و جسورانه به فیلمسازان اجتماعی داده نشد و فیلم باکیفیتی در این حوزه ساخته نشد؛ سینماداران هم از این فرصت استفاده کردند و سالنهایشان را در اختیار فیلمهای کمدی قرار دادند. مدیریت وقت هم خوشحال از فروش و رکوردهای پی درپی. در دو، سه سال اخیر بارها و بارها از حکومت و سیطره فیلمهای کمدی در سینمای ایران حرف به میان آمد و از سوی صاحبنظران و کارشناسان این موضوع هشدار داده شد اما این موضوع نهتنها از سوی دست اندرکاران امر جدی گرفته نشد که آنها این اتهام را به کارشناسان میزدند که عدهای از فروش میلیاردی فیلمها (چند فیلم معدود) در سینمای ایران خوشحال نیستند و میخواهند دستاوردهای مسوولان سینما را زیر سوال ببرند!
به کرات در گزارشها هشدار داده شد که ساخت و اکران فیلم کمدی خارج از قاعده و بیرویه نهتنها فرصت را از اکران فیلم اجتماعی میگیرد و در درازمدت به سینما آسیب میزند، ذائقه و سلیقه مخاطب را تنزل میبخشد و تغییر میدهد ضمن اینکه سینما را به محلی برای بیزینس و تجارت تبدیل میکند. اما توجهی نشد؛ کمدیها تاختند و رکورد ثبت کردند. از آن طرف فیلمسازان اجتماعی به محاق رفتند و منزوی شدند و ساخت فیلم اجتماعی جسورانه هم تعطیل شد.
حالا که دولت عوض شده، قرار بر این است فضای سینما عوض شود و سینما از سلطه فیلمهای کمدی بیرون بیاید. اما خب مگر اجازه میدهند؟ سینما آنچنان به تسخیر پول، سرمایه و بیزینس درآمده که اجازه حداقلی به سینمای اجتماعی را نمیدهند. امروز پیامدهای تلخ و تخریبی تسلط سینمای کمدی به عینه دیده میشود. میپرسید چطور؟ برایتان توضیح میدهیم. این روزها سه فیلم خوب اجتماعی بر پرده سینماهاست؛ سه فیلم قصهگوی دوست داشتنی با کیفیت خوب از فیلمسازان جوان و خوشفکر سینما که نه سیاهنمایی دارد و نه اعصاب خرد کن است. فیلمهای «عزیز»، « برف آخر» و «علت مرگ؛ نامعلوم»، (بماند که سومی به دلایل نامعلوم مدتی در محاق بود و حقالناسی که باید جوابگوی آن باشند!)
اگر سری به سانسهای سینماها بزنید، میبینید که اکران این سه فیلم یا به صورت تک سانس یا به صورت محدود در سینماها نمایش دارد. از آن طرف فیلمهای کمدی بیشتر سانسها را به خود اختصاص دادهاند. پرسشی که پیش میآید اینکه نابرابری در اکران به چه دلیل است؟ چرا باید وقتی فیلم اجتماعی خوب با حال و هوای متفاوت و قصهای دوست داشتنی ساخته شده، قربانی شده و در سینماها نادیده گرفته شود و فضا در اختیار فیلم کمدی (بیارزش) قرار بگیرد؟
آخر تجارت در سینما هم حدی دارد؛ یک زمان هست که سینماداران میگویند فیلم اجتماعی خوب نیست، اما الان که سه فیلم مناسب اجتماعی اکران شده چرا سانسهای سینما را از فیلمها دریغ میکنید؟ تا چه زمانی قرار است تجارت و کاسبی فیلمهای کمدی در سینماها ادامه داشته باشد؟ چرا فیلمهای فیلمسازان متفکر و روشنفکر نباید اجازه عرضاندام داشته باشند؟ و مهمتر اینکه وقتی فیلم خوب ساخته شده چرا اجازه نمایش مناسب در سینماها را ندارد؟ آیا این بیانصافی و بیعدالتی آشکار نیست؟
اکرانهای تقلبی و ماجرای بلیت پاره کردن بعضی فیلمها
اما نکته غمانگیزتر و مهمتری که اینجا مطرح است و باید به آن اشاره کرد اینکه فروش بعضی فیلمهای کمدی که سالنها را تسخیر کردهاند اصلا واقعی نیست. این را ما نمیگوییم؛ خود سینماگران میگویند.
محمدحسین فرحبخش که خود از فیلمسازان کمدی است در برنامه هفت با بهروز افخمی این نکته را مطرح کرده که اکران تقلبی و بلیت پاره کردن بعضی فیلمها پدر سینمای ایران را درآورده و صاحبان بعضی فیلمها برای اینکه سالنهای بزرگ سینماها را در اختیار بگیرند به سینمادارها پول میدهند (کارت میکشند) این وسط حق فیلم خوب خورده میشود که فرصت اکران از آن دریغ میشود.
نظارتی وجود ندارد؟
چرا باید در حق فیلمهای خوب اجحاف شود آن هم در فضایی که فروش بعضی فیلمها واقعی نیست؟ و سوال مهمتر که چرا نظارتی وجود ندارد و نقش شورای صنفی نمایش اینجا چگونه تعریف میشود؟
آمار فروش بعضی فیلمها جعلی است
حسن مصطفوی، تهیهکننده فیلم «برف آخر» میگوید: متاسفانه فیلمهای ما در سینما مهجور واقع میشود و سانس داده نمیشود. به عنوان مثال یکی از سینماها ساعت ۲ بعد از ظهر و فقط یک سانس به فیلم «برف آخر» داد و برای فیلم دیگر ۱۰ سانس، برای فیلم دیگر 5 سانس داده بود. اتفاق مهم دیگر این است که متاسفانه برای بعضی فیلمها، بلیتفروشی میکنند و بلیت پاره میکنند.
و در همین راستا خیلی از اتفاقهایی که در سینما رخ میدهد و آمار و ارقامی که منتشر میشود بخشی از آن جعلی است. یعنی بر اساس بلیت پاره کردن است.
او توضیح میدهد: وقتی به سایتهای فروش بلیت سر میزنیم صندلیهای بعضی فیلمها پر است، ولی وقتی به سالن سینما سر میزنیم، میبینیم یا نصف سالن پر است یا یک سوم سالن یا اصلا سالن پر نیست.
تهیهکننده فیلم «برف آخر» میگوید: ناراحتی من از این است که فیلمی ساختیم نه تنها سیاهنمایی نیست و مردم را به گریه نمیاندازد و اعصاب خردکن نیست که مخاطب با دیدن این فیلمها حالش خوب میشود و جالب اینکه در جشنوارهها جزو افتخارات دولت است و جایزه کسب کرده، اما این گونه در اکران با بیمهری مواجه میشود.
حق ما فیلمسازان اجتماعی این نیست
بهشخصه با ساخت و اکران فیلم کمدی مخالف نیستم، اصلا و ابدا؛ اما مساله این است حجم فیلمهای کمدی اجازه تنفس به فیلمهای اجتماعی نمیدهند، بخشی از این موضوع به سلیقه مخاطب مربوط است. بخشی تصمیم سینمادار است که از نگاه من سینمادار تقصیری ندارد. به نظرم دولت باید به کمک فیلمهای اجتماعی بیاید؛ ما نه سرمایهدار هستیم و نه چیز دیگری. بنده ۲۵ سال در سینما فعالیت کردهام و اندوختهای جمع کردم. این اندوخته شخصی را به همراه احسان علیخانی وارد ساخت فیلم کردم و برف آخر را تهیه کردم. هم مالک هستم و هم تهیهکننده؛ اما این حق ما نیست که در اکران فیلم به دلیل ندادن سانس و اکران نشدن در بعضی شهرستانها آسیب ببینیم. در حق ما واقعا اجحاف میشود و ما از دولت توقع حمایت داریم.
رفتار غیرقانونی بعضی سینماداران
اما سیدعلی احمدی، تهیهکننده فیلم «عزیز» میگوید: واقعیتش را بخواهید ما هر وقت خواستیم فیلم «عزیز» را اکران کنیم موج فیلمهای کمدی مانع شد؛ ولی خب با هر شرایطی که بود فیلم را به نمایش درآوردیم.» او ادامه میدهد: «متاسفانه بعضی وقتها رفتار غیرقانونی سینماداران برای نمایش فیلمهای اجتماعی شاهد هستیم به این صورت که سینمای سرگروه به جای اینکه فیلم را در ۶ سانس اکران کند در بدترین شرایط (ساعتهای صبح یا 2 بعد از ظهر) اکران میکند و یا تعداد سالنها را کمتر میکند. از آن جایی که مدتی مدیرعامل تصویرشهر بودم از چند و چون اکران فیلمها در سینماها آگاهم. سینمادار دستش کاملا باز است و میتواند فیلمی را طوری در سانس مرده اکران کند که دیده نشود بعد مدعی شود که فیلم فروش ندارد از آن طرف فیلمی را در زمان گُل سانسهای سینما اکران کند و مخاطب زیادی داشته باشد؛ پس بنابراین ویترین سینما دست سینماداران است.
اما نکتهای هم این وسط هست که میتوان به سینماهای بخش خصوصی حق داد تا چینش فیلمهایشان را خود بر عهده بگیرند؛ اما سینمای دولتی به نظرم باید از فیلمهای اجتماعی حمایت کند؛ شهرداری یا حوزه هنری در این شرایط پای کار بیایند و از فیلمهای خوب اجتماعی حمایت کنند.
نکته دیگری که در چرخه اکران مهم است، تبلیغات است؛ واقعا فیلم اجتماعی توان تبلیغات را ندارد. اصلا مجالی نداریم تا فیلم را به مخاطب معرفی کنیم، به عنوان مثال ۱۵ میلیارد تومان خرج کمپین تبلیغات فیلم «عزیز» به ما پیشنهاد شد ولی واقعا چنین مبالغی را برای تبلیغ نداریم.
مگر فیلم ما چقدر فروش دارد؟
مجید برزگر تهیهکننده فیلم «علت مرگ؛ نامعلوم » درباره وضعیت اکران این فیلم میگوید: واقعیت را بخواهید در یک ساختار آزاد رقابتی، لابد از فیلمهایی که ستاره و سوپراستار و سلبریتی در آن بازی میکنند و به اصطلاح قصههای عامهپسندی دارند استقبال بیشتری میشود و همیشه ملودرامها و کمدیها طرفداران بیشتری دارند، در این هیچ شکی نیست و ما به عنوان سازندگان فیلمهای مستقل اجتماعی یا هنری کاملا به این موضوع واقفیم و اشراف داریم و با علم به این موضوع فیلمهای خودمان را میسازیم و توقع ما هم از فروش فیلمها بالا نیست، اینکه چه فیلمی در سالنهای سینما دیده میشود و سالنهای سینما پر میشود یا نه موضوعی است که مردم خودشان انتخاب میکنند.
او ادامه میدهد: اما آنچه اهمیت دارد این است که در سه سال گذشته مدیران حوزه فرهنگ و هنر تعریفی در سینما بنانهادند مبنی بر اینکه به هر نحوی از فیلمهایی که در سینما استقبال میشود حمایت شود. آنها میخواستند شعار آشتی مخاطب با سینماها را دوباره احیا و به نام خودشان ثبت کنند و همین موضوع باعث شد که مدلی از فیلمها در سینماها رایج شود که آن مدل ناخودآگاه بخش وسیعی از سالنهای سینما را در بر بگیرد. کمدیهایی به هر نحو و هر شکلی.
برزگر میگوید: در این فضا سینماداران هم از این فرصت استفاده کردند و به این نوع فیلمها روی خوش نشان دادند، اما آیا کسی از ساخت فیلم کمدی و اکران این نوع فیلمها در سینماها مخالف است؟ اصلا به هیچوجه، البته که چراغ سالنهای سینما باید روشن باشد اما آنچه باعث میشود این ساختار معیوب را عیانتر جلوه میکند که حق دیگر فیلمها ضایع میشود.
این را بگویم که هیچوقت فیلمهای من به صورت گسترده در سینماهای کشور اکران نبوده اما من شنیدم که برای بر پرده ماندن بعضی فیلمها در سینماها، از سوی صاحبان برخی فیلمها یا بعضی پخشکنندگان کارهایی صورت میگیرد. خب آیا ساختار مدیریت فرهنگ نباید به این موضوع ورود کند؟ نمیدانم درست است یا نه! اما مدیریت فرهنگی آیا نظارتی دارد؟
نکته بعد اینکه ما مردم را متهم میکنیم که سلیقه عامهپسند دارند و اساسا سلیقهشان همین فیلمهاست. آیا واقعا چنین است؟ شما نگاه کنید دانلود فیلمی مثل کیک محبوب من یا برادران لیلا یا فیلمهای اجتماعی و روز که قاچاق میشود، آیا تعداد دانلودها را با تعداد بلیت فروخته شده و مخاطب مقایسه کردهایم؟ اگر مقایسهای باشد میبینیم بسیاری از این فیلمها پرمخاطبتر از فیلمهای روی پرده بودهاند.
بحث اینجاست که بخش وسیعی از مخاطب طبقه متوسط که فیلم تماشا میکند فیلم را از هر طریقی به دست میآورد اما ارتباطش با سالن سینما قطع است، چرا؟ برای اینکه دسترسی به فیلمهای مورد علاقهاش ندارد به این صورت که یا سانسهای فیلمها خوب نیست یا پراکنده است.
گزارشی از انجمن تهیهکنندگان مستقل داشتیم که فیلم علت مرگ نامعلوم ۶۳ سانس و سالن در سینماها دارد اما فیلمی مثل هفتادسی، سیوسه هزار و خردهای سانس در ۶۸۲ سالن. میخواهم بگویم آنقدر این نسبت عجیب است که بعضی وقتها میمانیم.
از سوی دیگر در تبلیغات هیچ فرصتی و امکانی نداریم، هیچ صفحه تلویزیون، هیچ بیلبوردی، هیچ حمایتی از این فیلمها نمیشود.
برزگر تاکید میکند: من حتما اعتراض دارم اما اعتراضم به فروش دیگر فیلمها نیست، بلکه اعتراضم به این است که مخاطب بالقوهای برای فیلمهای ما وجود دارد که یا به اطلاعات اکران دسترسی ندارد یا سینمایی برای اکران این فیلم ندارد، این خیلی دردناک است و امیدوارم برای اکران این نوع فیلمها سازوکاری به وجود بیاید که شخصی که ذینفع باشد وضعیت اکران فیلمها را مدیریت کند حداقل طول اکران بیشتری به این فیلمها تعلق گیرد تا مخاطب آگاه شود.
شما نگاه کنید برای اکران خصوصی که میخواستیم برای این فیلم داشته باشیم اجازه اکران خصوصی به فیلم علت مرگ نامعلوم داده نشد، چرا؟ واقعا بعضی وقتها نمیدانیم چه بگوییم.
منبع: etemadonline-692771