hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > اجتماعی > اعضای نامرئی خانواده

اعضای نامرئی خانواده

زنان خانه‌دار به صورت متوسط بیش از 77 ساعت در طول هفته کار می‌کنند، یعنی دو برابر ساعت کاری یک کارمند؛ با این تفاوت که در هیچ طبقه‌بندی شغلی قرار نمی‌گیرند و دستمزدی هم در برابر زحمات خود دریافت نمی‌کنند. طبق بررسی‌های مختلف، معمولا زنان خانه‌دار به دلیل یکنواختی زندگی و تنهایی زیاد داخل خانه، دچار افسردگی بیشتر و متفاوت‌تری نسبت به بقیه اقشار جامعه می‌شوند. این آمارها برای زنانی که قبل از ازدواج یا فرزندآوری شاغل بوده‌اند، ‌بیشتر است.

نسترن فرخه: زنانی که نشاط جوانی هنوز در صورت بسیاری از آنها دیده می‌شود، اما هنگام صحبت از کارِ خانه از خستگی و کرختی روانی حرف می‌زنند که شاید ماه‌ها یا سال‌هاست همراهشان مانده. بیش از 15 مادر در گفت‌وگویی صمیمی با «شرق» به چند موضوع واحد اشاره می‌کنند: از اوقات شخصی که دیگر خودشان سهمی در آن ندارند، تا انجام کارهای تکراری روزانه که تمام‌شدنی نیست.

 

آنها در بیشتر مناسبات اجتماعی به واسطه شغل خانه‌داری، حس طردشدگی دریافت کرده‌اند و حالا با اضطراب و کاهش شدید اعتماد‌به‌نفس دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند. یکی مدیر داخلی شرکتی خصوصی بوده، دیگری خیاط یا طراح داخلی ساختمان، یکی دیگر معلم پیش‌دبستانی بوده و یکی دیگر دانشجوی حقوق که همه بعد از ازدواج یا بارداری به اجبار شرایط، خانه‌دار شده‌اند. حالا بیشتر آنها به دلایل مختلف از جامعه‌ای که قبلا در آن حضور داشتند، کنار گذاشته شدند و این موضوع بر شدت افسردگی آنها اثر گذاشته است.

 

کار بدون دستمزد

 

زنان خانه‌دار به صورت متوسط بیش از 77 ساعت در طول هفته کار می‌کنند، یعنی دو برابر ساعت کاری یک کارمند؛ با این تفاوت که در هیچ طبقه‌بندی شغلی قرار نمی‌گیرند و دستمزدی هم در برابر زحمات خود دریافت نمی‌کنند. طبق بررسی‌های مختلف، معمولا زنان خانه‌دار به دلیل یکنواختی زندگی و تنهایی زیاد داخل خانه، دچار افسردگی بیشتر و متفاوت‌تری نسبت به بقیه اقشار جامعه می‌شوند. این آمارها برای زنانی که قبل از ازدواج یا فرزندآوری شاغل بوده‌اند، ‌بیشتر است.

 

یک کار تکراری و ملال‌آور

 

بیش از 15 زن خانه‌دار در گفت‌وگو با «شرق» به یک موضوع واحد اشاره کرده‌اند: اینکه از نظر آنها کار خانگی تمام‌نشدنی است و آنها به صورت شبانه‌روزی کاری را انجام می‌دهند که نه‌تنها بابت آن دستمزدی دریافت نمی‌کنند، بلکه در مناسبات اجتماعی هم طردشدگی و عدم پیشرفت فردی را به خوبی در خود حس می‌کنند. این زنان که عمدتا مادران زیر 40 سال بودند، از زندگی ملال‌آور خود گفتند که در تربیت و رسیدگی به کودکان‌شان خلاصه شده است. ‌سیمین کاظمی، جامعه‌شناس سلامت، دقیقا به همین بُعد ماجرا اشاره می‌کند که یکی از مؤلفه‌های منزلت اجتماعی شغل فرد است که منظور کار دستمزدی است و خانه‌داری از شمول کار دستمزدی خارج است.

 

در‌واقع چون خانه‌داری کار غیرمزدی است و در محیط خصوصی انجام می‌شود، دارای منزلت اجتماعی پایینی است. زحمتی که زنان در کار خانگی متحمل می‌شوند، کار واقعی به حساب نمی‌آید و حقیر و بی‌ارزش شمرده می‌شود‌؛ چون این نوع کار تولید برای مصرف است و نه مبادله. از طرفی، خانه به ‌عنوان استراحتگاه و محل تن‌آسانی و فراغت شناخته می‌شود. برای همین زنان که در چنین مکانی کار می‌کنند، گویی پیوسته در‌حال استراحت‌اند و کارشان جدی گرفته نمی‌شود. حتی اگر برای کار خانگی مزد هم در نظر گرفته شود، باز هم از ماهیت ملال‌آور و تحقیرآمیز آن کاسته نمی‌شود. به همین دلایل که اشاره کردم، زنان خانه‌دار منزلت اجتماعی پایین‌تری دارند و در تجربه زیسته آنها تبعیض و تحقیر امری ملموس است.

 

معمولا زنان فعال و شاغلی که‌ یک‌باره بعد از ازدواج به دلیل اجبار شرایط خانه‌نشین می‌شوند، بیشتر نارضایتی خود را نشان می‌دهند که کاظمی به این بخش هم اشاره می‌کند که اشتغال، به زنان وسعت دید می‌دهد و به آنها کمک می‌کند که احساس کنند تسلط بیشتری بر زندگی‌شان دارند. به قول سیمون دوبووار، فقط و فقط کار می‌تواند آزادی واقعی را برای زن تأمین کند. زنی که کار بیرون از خانه، یعنی کار مزدی را تجربه کرده و هویت شغلی کسب کرده و طعم استقلال را چشیده است، وقتی به موقعیت خانه‌نشینی دچار می‌شود بیشتر متوجه تفاوت این دو موقعیت می‌شود و رنج بیشتری از خانه‌داری می‌برد. در‌واقع خانه‌داری در مقایسه با کار و اشتغال بیرون از خانه، زندگی بی‌حاصل و بیهوده‌ای به نظر می‌رسد که هیچ‌جای ارتقا و پیشرفت و تغییر ندارد.

 

تعاملات اجتماعی مستقلانه در آن کمتر است و شخص تقریبا منزوی می‌شود. این جامعه‌شناس در گفت‌وگو با «شرق» به کار خانگی به‌ عنوان کاری تکراری اشاره می‌کند که‌ یک کار تکراری مداوم و بی‌پایان است که از نظر فرهنگی ابتر و عقیم است، ملال‌آور و کسالت‌بار است، امکان رشد وجود ندارد، بیهوده و بی‌هدف است و زن را وابسته می‌کند. هدف زندگی زن خانه‌دار و رابطه او با جهان از مسیر شوهر و فرزند تعریف شده است. هستی و موجودیت زن خانه‌دار به ناگزیر در شوهر و فرزند مضمحل و ذوب می‌شود. خانه‌داری هیچ آورده‌ای برای زن ندارد. تعالی و خودشکوفایی به واسطه خانه‌داری غیرممکن است؛

 

به همین دلیل شخص را فرسوده و افسرده می‌کند.‌ زن به رعیت مرد تبدیل می‌شود و برای تأمین نیازهایش باید منتظر کرم و لطف مرد باشد و این وضعیت وابستگی تحقیرآمیز و برخلاف شأن و کرامت انسان است. با وجود این، اکثریت زنان ایرانی خانه‌دار هستند و هیچ اقدامی از سوی دولت‌ها برای تسهیل اشتغال زنان انجام نمی‌شود؛

 

در عوض سعی می‌شود خانه‌داری به‌ عنوان نقش و وظیفه اصلی زنان ترویج شود. دولت از چنین وضعیتی سود می‌برد؛ چون با مشغول‌شدن زنان به خانه‌داری، از طرفی آنها را از جمعیت جویای کار حذف می‌کند و از طرف دیگر بار مسئولیت و تأمین معیشت و رفاه آنها را به دوش مردان می‌گذارد. با اتکای زنان به مردان، حقوق اجتماعی‌شان کمتر از مردان تعیین می‌شود و در فرودست‌ترین موقعیت در سلسله‌مراتب اجتماعی قرار می‌گیرند. کار خانگی و وضعیت زنان خانه‌دار با هیچ برنامه‌ریزی بهبود نمی‌یابد‌ و منصفانه نمی‌شود غیر از این که اساس تقسیم کار جنسیتی ظالمانه ‌لغو شود‌ و کار خانگی اجتماعی شود یا دست‌کم وظایف خانگی به صورت اشتراکی توسط مرد و زن هردو انجام شود.

 

افسردگی همیشگی برای زنان خانه‌دار

 

خانه‌داری به‌ طور کلی چون کار مداوم و بی‌هدفی‌ است، منجر به بروز افسردگی بین زنان می‌شود؛ به‌طوری که در بسیاری از آمارها دو تا سه برابر ساعت کاری یک کارمند زمان زنان را می‌گیرد. با‌این‌حال، افسردگی بین زنان شاغلی که بعد از ازدواج یا فرزندآوری، خانه‌دار شدند، بیشتر بروز می‌کند که ‌محمد‌رضا ایمانی‌ به این موضوع اشاره می‌کند که عمدتا زنان خانه‌دار چون درگیر کامل کار خانه می‌شوند، دیگر زمانی برای خودشان نخواهند داشت که همین منجر به بروز افسردگی آنها خواهد شد.

 

در بین خانم‌هایی که معمولا شاغل بودند و از فضای ذهنی و فکری متفاوت در شرایط جدید با وظیفه صرف خانه‌داری قرار می‌گیرند، میزان افسردگی بیشتر دیده می‌شود. این درحالی است که مردها هم در امور خانه مسئولیت‌هایی دارند. بنابراین کارهای امور خانه صرفا کار خانم‌ها نخواهد بود و همه باید در آن دخالت داشته باشند. نپرداختن به این مهم، کم‌کم منجر به فشار روانی و بروز برخی مشکلات روحی در خانم‌های خانه‌دار خواهد شد. همه این مسائل در خانم‌هایی که پیش از این شاغل بودند، با بحران بیشتر وجود دارد؛ چون این خانم‌ها با فضای محدودتر و صرف‌نظر از درآمد شخصی روبه‌رو شدند.

 

منبع: sharghdaily-955321

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
برچسب ها
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد
آخرین اخبار مربوط به بیمه دات کام
قانون جدید افت قیمت خودرو