روزنامه متعلق به شهرداری تهران تمامقد از قانون حجاب دفاع کرد.
به گزارش همشهری، درمجموع نظرسنجیهای نهادهای معتبر، وقتی از مردم درباره ضرورت حجاب سؤال میشود، اکثریت مطلق معتقد به حجاب هستند ولو شخصا آنرا کامل رعایت نکنند؛ چنانکه اگر مکشفهها نیز بدانند پشت پرده بیحجابی چه اهریمنان و خبائثی نشستهاند، بدون تردید در نوع پوشش خود تجدید نظر میکنند.
قانون حجاب که حداقل 3 سال روی آن کار کارشناسی شده و میان 3 قوه چندین بار رفتوبرگشت داشتهاست، امروز متهم به موضوعاتی میشود که اساسا نسبتی با آنها ندارد. عجیب نیست؟ یعنی مخالفان حتی حاضر نیستند به متن نزدیک شوند. چرا؟ چون نفع نهاییشان در توزیع جهل نسبت به قانون است و نه روشنگری. حقیقتا ظلم است.
مخالفان قانون حجاب به این سؤال ساده چه جوابی دارند که اگر قانون نه، پس چه؟ آیا حجاب اهمیت ندارد؟ آیا ضرورت دین نیست؟ آیا فرهنگ جامعه ایرانی نیست؟ آیا منطق عقلی روشن و بیّن ندارد؟ آیا مطالبه اکثریت نیست؟ آیا بیحجابی پروژه آشکار دشمن نیست؟ اگر پاسخ مثبت است آیا وجود قانون ضرورت ندارد؟ اگر نه پس چه؟ یعنی از هرجومرج دفاع میکنید؟ یعنی پاسخ به این سؤال ساده اینقدر سخت است؟
کافی است در ادبیات مخالفان قانون حجاب دقیق شوید. هیچ اشارهای به جزئیات قانون حجاب نمیشود. فقط میگویند نه. خب چرا؟ چه چیز در این قانون شما را آزار میدهد؟ اینکه گشت ارشاد جمع شدهاست؟ اینکه برخورد سلبی و خشن وجود ندارد؟ اینکه با سلبریتیهای قانونشکن برخورد میشود؟ اینکه تبعیض در برخورد وجود ندارد؟ اینکه عدمفعل مسئولان پیگیری میشود؟ اینکه اقدامات ایجابی چندینبرابر اقدامات سلبی است؟ اینکه با دانهدرشتهای متخلف مضاعف برخورد میشود؟ دقیقا کدام بخش این قانون خلاف عقل و منطق است؟ چرا روشن نمیکنند؟
حقیقتا باید در مظلومیت حجاب و قانونش گریست. طرف مخالف است اما خودش هم نمیداند چرا و چگونه مخالف است.
حجابی که مطالبه اکثریت جامعه است، امروز در مارپیچ سکوت شبکههای اجتماعی گرفتار انفعال رسانهها و خواص و حتی مسئولان و مراکز علمی و دینی شده است.
این قانون وحی منزل نیست. حتما هم مثل هر قانون بشری دیگری ایراد و اشکال دارد. اما این قانون خروجی ساعتها و ماهها کار کارشناسی است. دارای نقاط ممتاز قابل اعتناست. رافع مشکلات جدی نهادی و قانونی در توجه به فرهنگ عفاف و حجاب است. پس چرا نباید از آن دفاع کرد؟ آیا غیر از این است که شکستن مارپیچ سکوت هزینه دارد؟
درنهایت اینکه قانون حجاب بزنگاه وفاق است؛ به چند دلیل.
اول اینکه برخلاف بسیاری از امور برآمده از نقاط مشترک اعتقادی و گرایشی است؛ هم شرع و هم فرهنگ جامعه ایرانی و هم قانون اساسی و هم عقلانیت.
دوم اینکه این قانون خروجی نظام کارشناسی کشور است؛ هم اجماع نهادهای کارشناسی را دارد و هم سران قوا را. این قانون برای نزدیکی نظرات کارشناسی بارها میان قوا رفتوبرگشت داشتهاست.
سوم اینکه قانون حجاب پاسخ به یک مطالبه عمیق مردمی است. به سروصداهای آزاردهنده سیاسی توجه نکنیم. مردم ما از بن دندان و عمق وجود مومن و معتقد به فرهنگ دینی و ایرانیاند.
مخالفان اجرای این قانون حاضر نیستند به متن قانون نزدیک شوند و آن را بخوانند. چرا؟ چون برهمزننده بازار مکاره اتهامزنی و موجسواریهای سیاسی است. یک تلقی هیجانی وجود دارد که قانونمندی حجاب یعنی گشت ارشاد و عدهای نفعشان در این است که این تلقی منفی همچنان در افکار عمومی باقی بماند؛ بنابراین با اصل روشنگری درباره قانون مخالفند و حتی دروغهای آشکار درباره قانون میبافند.
اجازه ندهیم اقلیتی بیمنطق با نفی قانونمداری بر اکثریت برآشوبند و مروج دیکتاتوری و بیحجابی اجباری شوند.
منبع: etemadonline-688287