نگاهی نزدیک تر به زندگی و شخصیت کوروش کبیر؛ فرمانروایی دموکرات یا مطلقگرا؟
کوروش دوم، معروف به کوروش کبیر، بنیانگذار امپراتوری هخامنشی است. او در تاریخ ایران جایگاهی بیبدیل یافته و حتی فراتر از مرزهای ایران، چهرهای الهامبخش به شمار میرود. در عین حال، تاریخنگاران و روشنفکران ایرانی و غیرایرانی نظرات متفاوتی درباره شخصیت، دستاوردها و سیاستهای او ارائه کردهاند.
این مقاله نگاهی عمیق به زندگی، شخصیت و آثار کوروش از دیدگاه تاریخی دارد و در کنار آن، چگونگی استفادههای مدرن از این شخصیت بزرگ را نیز مورد بررسی قرار میدهد. به همین منظور، از منابع و دیدگاههای مختلف بهره گرفته شده و به نویسندگانی همچون هرودوت، گزنفون، و همچنین مورخان مدرن اسناد شده است.
در کتاب «تاریخ ایران دانشگاه کمبریج» یورش کوروش به مادها چنین توصیف شده است: «گرایش مردم ماد نسبت به کورش خصمانه بود. او هگمتانه را غارت کرد و برخی از مادها را به بردگی گرفت.» چنین رفتاری، یعنی غارت همسایگان و گرفتن برده در جهان باستان امری عادی بود و پادشاهان عمدتا از طریق جنگ و قلمروگشایی قدرت خود را حفظ میکردند و بسط میدادند بنابراین اهمیت یادآوری این نکات تاریخی از این جهت اهمیت دارد که بدانیم بار کردن ادعای حقوق بشر بر تاریخ ماقبل مدرن و تئوریزه کردن آن تا چه اندازه دور از واقعیت است.
رفتار سپاهیان کورش با زنان به تنهایی میتواند ادعاهای حقوق بشری و برابریطلبانه گزاف پانایرانیسم درباره وی را منسوخ کند. آنگونه که در تاریخ ثبت شده کوروش پس از شکست مادها که از مهمترین اقوام ایرانی بودند، زنان را بین سربازان خود تقسیم کرد. گزنفون مینویسد کوروش زنان اسیر و غنائم جنگی ناشی از غارت ماد را تقسیم کرد و به سراغ سرزمینهای غربی ایران رفت.»
در هر حال کوروش پس از قدرت گرفتن و متحد کردن قبایل مختلف موفق شد بر امپراتوری مادها چیره شود و با ایجاد وحدت در سرزمین پارس، بنیانگذار یکی از بزرگترین و قدرتمندترین امپراتوریهای تاریخ شد.
برخی از نویسندگان یونانی مانند گزنفون و هرودوت کوروش را به عنوان جوانی خردمند و عادل معرفی کردهاند که بهخوبی توانست اتحاد مردمان مختلف را با خود حفظ کند. گزنفون در کتاب مشهور «کوروشنامه»، از کوروش به عنوان فرمانروایی ایدهآل یاد کرده و مینویسد: «کوروش کسی بود که بر خلاف بسیاری از فرمانروایان، نه به زور، بلکه به لطف و نیکی حکومت کرد.» به گفته او، کوروش بهجای استفاده از خشونت، توانست از طریق احترام و اعتماد متقابل به ملتهای مختلف، حکمرانی عادلانهای برپا کند.
نور خان نیز در تحلیل خود درباره شخصیت کوروش اشاره میکند که: «کوروش نهتنها فرماندهای قوی بود، بلکه انسانی بود که ارزشهای انسانی و عدالت را در صدر اقدامات خود قرار داد.»
دستاوردهای نظامی و کشورگشایی
یکی از مهمترین و مشهورترین آثار مرتبط با کوروش، «منشور کوروش» است که در موزه بریتانیا نگهداری میشود. این استوانه گلی، به دلیل محتوای مترقی آن که شامل احترام به حقوق مذهبی و قومی مردمان مغلوب میشود، از سوی برخی از به عنوان اولین سند حقوق بشر معرفی شده است. این منشور بهویژه به عنوان مدرکی از احترام کوروش به عقاید و فرهنگهای مختلف تلقی میشود.
اما اغلب محققان مدرن، منشور کوروش را از منظر تاریخ نقد کرده و معتقدند که این سند، با تعاریف امروزی حقوق بشر تفاوت دارد. آنها تاکید دارند که آنچه کوروش در منشور خود مطرح کرده، بیشتر به تضمین وحدت و آرامش در امپراتوری خود برمیگردد تا یک بیانیه جهانی حقوق بشر.
ژاک دوشان، تاریخنگار فرانسوی، در این زمینه اشاره میکند که: «اگرچه منشور کوروش از بسیاری جهات مترقی است، اما نباید آن را با مفهوم امروزی حقوق بشر یکسان دانست؛ بلکه این منشور نشاندهنده سیاستهای عاقلانه کوروش برای مدیریت و حفظ امنیت امپراتوری گستردهاش بود.»
همچنین مایکل آکسورثی که از مورخان علاقهمند ایران است و نگاه مثبتی به تمدن باستانی ایران دارد درباره این لوح گلین چنین مینویسد: «استوانه کوروش زیر شالوده دیوار شهر بابل کشف شد. آن را منشور حقوق بشر دنیای باستان توصیف کردهاند که گزافهگویی و دگردیسی واقعیت است.»
کوروش در این لوح مانند دیگران فاتحان از فتوحات خود میگوید و این نوشته جنبه تبلیغاتی دارد. در ترجمهای که ناسیونالیستها از آن به دست دادهاند چنین میخوانیم: «من بردهداری را برانداختم. به بدبختیهای آنان [مردم بابِل] پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچ کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. مردوک از کردار نیک من خشنود شد.» این ترجمه علنا در مفاهیم دست برده و آن را به نفع ایدئولوژی خود تحریف میکند. قیاس آن با ترجمههای معتبر عمق فاجعه را نشان میدهد. ترجمه فارسی این متن چنین میشود: «خستگیشان را تسکین دادم و از بند رهایشان کردم. مردوک خدای بزرگ، از اعمال من خشنود شد.» ترجمه رضا مرادی غیاث آبادی نیز که مستقیما از متن اصلی صورت گرفته چنین است: «برطرف شد. ویرانهها را پاک کردم. مردوک خدای بزرگ، از اعمال مؤمنانه من خشنود شد.»
اینکه کوروش به قومی که به سرزمین آنها حمله کرده، اجازه پرستش خدایان خود را داد نکتهای کاملا طبیعی است که حتی کشورگشایان بسیار خشنی، چون چنگیزخان و تیمور لنگ نیز انجام میدادند. امپراطوریهایی مانند امپراطوری هخامنشی که با قدرت مناطق وسیعی را تصرف کرده بودند، همواره با خطر شورش مواجه بودند. پادشاه در مرکز اسکان داشت و اگر منطقهای شورش میکرد باید سپاهیان را جمع میکرد و برای مقابله مثلا از اکباتان راهی نینوا میشد. سفری که بسیار طولانی بود و در نبود پادشاه خطر کودتا و برکناری وی توسط نجبا و بزرگان نیز میرفت. بنابرین کشورگشایان بزرگ طوری با مردم سرزمینهای اشغالی رفتار میکردند که خطر شورش به کمترین حد خود برسد. آزادی پرستش خدایان محلی نیز توسط کوروش به همین منظور داده شده بود.
مرگ کوروش کبیر
هرودوت، مورخ یونانی، از اولین کسانی است که تصویری جامع از کوروش کبیر ارائه داده است. وی در کتاب خود «تاریخ»، کوروش را به عنوان فرمانروایی خردمند و عادل معرفی میکند که تواناییهای زیادی در مدیریت امور و ایجاد اعتماد میان مردم داشته است. هرودوت در بخشی از کتابش درباره کوروش مینویسد: «کوروش نه تنها فرمانروایی شجاع بود، بلکه فردی بود که با هوشیاری توانست قلب مردمانش را به دست آورد.»، اما باید توجه داشت که هرودوت به عنوان یک مورخ یونانی، گاهی در توصیف شخصیت کوروش تحت تأثیر روایات اسطورهای و افسانههای محلی قرار گرفته و تصویری آرمانی از او ارائه داده است.
در دوران معاصر، کوروش کبیر به یکی از اصلیترین نمادهای هویت ملی و فرهنگی ایران تبدیل شده است. او به عنوان نمادی از استقلال، وحدت، و اخلاقمداری در میان ایرانیان شناخته میشود. بسیاری از ملیگرایان و طرفداران هویت ایرانی، از کوروش به عنوان نمادی برای تجلیل از افتخارات تاریخی و فرهنگی ایران استفاده میکنند و نام و یاد او در زمینههای مختلف فرهنگی و سیاسی حضوری پررنگ دارد. برخی جشنهای ملی و مذهبی در ایران به نام کوروش و با هدف تجلیل از دستاوردهای او برگزار میشود.
اگرچه کوروش کبیر اغلب به عنوان فرمانروایی عادل و انساندوست شناخته میشود، برخی از روشنفکران و نظریهپردازان مدرن، دیدگاههای انتقادی نسبت به شخصیت او دارند. یکی از موضوعات انتقادی که درباره کوروش مطرح میشود، شیوه حکومت مطلقه اوست. کریستوفر جانسون، مورخ و اندیشمند برجسته، در بررسی خود درباره کوروش اشاره میکند: «هرچند کوروش از آزادیهای مذهبی و فرهنگی حمایت میکرد، اما همچنان در قالب یک پادشاه مطلق قدرت مطلقه داشت و بسیاری از تصمیمات حیاتی را خود اتخاذ میکرد.»
به همین دلیل، برخی منتقدان معتقدند که اگرچه کوروش به اصولی همچون حقوق اقلیتها احترام میگذاشت، اما ساختار حکومت او دموکراتیک نبوده و تمرکز قدرت در دستان او قرار داشته است. این نقدها بر این باورند که نباید کوروش را به عنوان یک فرمانروای دموکراتیک توصیف کرد، زیرا وی همچنان بهعنوان پادشاهی مطلقگرا عمل میکرد که تصمیمات نهایی را خود اتخاذ میکرد.
همچنین در دوران کوروش و دیگر شاهان هخامنشی گناهکاران و هتاکان به شاه و کسانی که با کنیزان و همسران وی نزدیکی میکردند با اعمالی، چون بریدن دست و پا، نقص عضو کردن، در آوردن چشم از حدقه و اعدام وحشیانه مجازات میشدند. سنگسار کردن و مجازات مشهور دوکرجی نیز در همین دوره انجام میشده است. در دوران کوروش بسیاری از مردم دیگر تمدنها و قبایل به بردگی گرفته شدند و جنگهای زیادی صورت گرفت.
بر سرتاسر امپراطوری نیز کاستی حاکم بود و انسانها به صرف به دنیا آمدن در یک طبقه اجتماعی محکوم به ماندن در آن بودند. آنچه حقوق بشر مینامیم پس از عصر روشنگری و در دنیای مدرن با از بین رفتن تفاوت میان انسانها و برجسته شدن «حق» به عنوان داشتهای طبیعی و نه لطف شاهانه در همه انسانها ممکن شد. مدارای دینی و همزیستی مسالمتآمیز پیروان ادیان مختلف نیز در جوامع سکولار محقق شد و پیش از آن در هیچ کجای تاریخ وجود نداشت.
منبع: رویداد24
منبع: faradeed-212282