رضا نصری تحلیلگر سیاست خارجی در پاسخ به این سوال که اولویتهای کاری آقای عراقچی به عنوان مسئول سیاست چیست، گفت: آقای عراقچی در شرایط دشواری سکان سیاست خارجی را در تحویل گرفته است. از یک طرف، منطقه همچنان در وضعیت بحرانی است و تحرکات زیادی از سوی رژیم اسراییل علیه ایران صورت میگیرد. از طرف دیگر، توجهات مجددا بر فعالیتهای هستهای ایران متمرکز شده و هجمه تبلیغاتی سنگینی پیرامون عملکرد ایران در این حوزه توسط رسانههای معاند به راه افتاده تا برای توسل کشورهای اروپایی به مکانیسم موسوم به «ماشه»، فضاسازی شود.
به گزارش ایلنا، بخش هایی از گفت و گوی نصری را در ادامه می خوانید:
- علاوه بر اینها، جنگ اوکراین همچنان بر روابط بینالمللی سایه افکنده و آمریکا هم در فصل انتخابات - که فصل تندگویی، شعار و خط و نشان کشیدن برای ایران است - قرار دارد. به نظرم اولویت آقای عراقچی در شرایط کنونی مدیریت این فضا و ایجاد بستری است تا بتواند برنامههای خود را - که بر توسعه و بهبود شرایط اقتصای متمرکز است - به اجرا درآورد.
- آقای عراقچی برنامه سیاست خارجی خود را حول مقوله «منطقه قوی» طراحی کرده است. به این معنی که به دنبال ایجاد فضا و مناسبات جدیدی در منطقه است تا کشورها بتوانند - به جای هدر دادن منابع خود در تنشهای فراسایشی - بر رشد و توسعه اقتصادی خود متمرکز شوند و در این راستا به نوعی همکاری و همافزایی پایدار دست یابند.
- در هر حال، باید توجه داشت که توسعه اقتصادی در شرایط بحرانی و ناامن در منطقه میسر نخواهد شد و پیشنیاز توسعه ایجاد ثبات پایدار و مناسبات خوب میان همسایگان است. به نظر میرسد کشورهای همسایه نیز غالباً به چنین درکی رسیده باشند و از این رو بستر همکاری با آنها فراهم شده است. منتها، از طرف دیگر، رژیم اسرائیل نیز در پی ایجاد نظم جدید متفاوتی است که در آن کشورهای عرب منطقه - در ازای امتیازاتی که از اسرائیل و آمریکا دریافت میکنند - به پیمانهای ابراهیم بپیوندند و همگی علیه ایران یک جبهه واحد تشکیل دهند.
- امروز، این دو چشمانداز متضاد در برابر منطقه قرار دارد و کار آقای عراقچی این است که چشمانداز مطلوب ایران را محقق سازد. به عبارت دیگر، اگر اتفاق خارقالعادهای رخ ندهد، نظم جدید منطقه یا حول محور توافق جامعی با ایران شکل خواهد گرفت یا حول محور «پیمانهای ابراهیم» و لازم است همه ارکان نظام و دستگاه دیپلماسی کشور تلاش کنند، سناریوی اول تحقق یابد.
- امروز اسرائیل در شرایط بسیار دشواری قرار دارد. افکار عمومی جهان - به دلیل نسلکشی و جنایات بیسابقه اسرائیل در غزه - به شدت در برابر این رژیم قرار گرفته است. رژیم صهیونیستی - علیرغم نفوذ و قدرت رسانهای فراوانی که دارد - جنگ روایتی را باخته و از این رو اساس و بنیان خود را هم متزلزل ساخته است.
- در صحنه بینالمللی هم رژیم اسرائیل به طرز بیسابقهای منزوی شده و اعتبار و جایگاه خود را تا حدود زیادی از دست داده است. در حوزه حقوقی هم، رژیم اسرائیل در دیوان بینالمللی دادگستری متهم به نقض کنوانسیون نسلکشی است و تعقیب کیفری مقامات ارشد آن در دیوان کیفری بینالمللی تحت بررسی است.
- در نتیجه، فضای سیاسی برای مبادرت به ابتکارات دیپلماتیک مهیاست و لازم است از آن - از جمله در رابطه با ترور شهید هنیه - بهرهبرداری شود. در این راستا، سفر رئیسجمهور به مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک فرصت خوبی برای بسترسازی در این زمینه است.
- تاکنون، مذاکرات بر سر «چگونگی بازگشت به برجام» صورت میگرفت، نه بر سر متن. منتها امروز - با توجه به تحولاتی که در برنامه هستهای ایران و سیر اجرای توافق و زمانبندیهای مندرج در آن صورت گرفته - طرفین به نقطهای رسیدهاند که دیگر نمیشود بدون مذاکره بر سر متن به نوعی تفاهم دست یافت. یعنی میان مفاد و بندهای برجام یک تعادل و توازن ظریف برقرار است و نمیشود بدون پرداختن به کلیت متن صرفا به اصلاح یا تغییر چند بند آن اکتفا کرد. این به این معنی نیست که برجام مرده یا بلاموضوع شده است! معنی آن این حرف این است که چارچوب برجام همچنان وجود دارد، اما برای احیای آن لازم است میان مفاد و بندهای آن به توازن و تعادل جدیدی دست یافت.
منبع: etemadonline-673575