دولت نظامي؛فاجعه تمام
چرا در ناآرامیهای دی ماه سال96 گروههای معترض و رادیکال از جریان اصلاحات عبور کردند؟ به نظر شما واکنش اصلاح طلبان منفعلانه نبود؟
در شرایط کنونی اصلاحطلبان بین دو جریان متضاد گرفتار آمدهاند. یکسو کسانی هستند که به رأی و خواستههای مردم توجه نمیکنند. این در حالی است که در شش انتخابات اخیر اکثریت رای دهندگان با شرکت در انتخابات گوناگون به صورت جدی و شفاف بر مطالبات خود پافشردهاند. با وجود این گروه مزبور به خواستههای آنها توجه نمیکند و میکوشد شرایطی را به وجود بیاورد که منتخبان مردم نتوانند وعدهها و برنامههای خود را محقق کنند و در افکار عمومی شکست بخورند. این عده اقلیت ۱۵درصدی همچنان تلاش میکند همه قدرت را در اختیار داشته باشد. گروه دوم اما مردمی هستند که احساس میکنند بیش از این صبر و مماشات فایده ندارد و صندوق رأی به تنهایی قادر به برآورده کردن خواستههای آنان نیست. به همین دلیل نیز راه حل را در اعتراضات خیابانی مانند ناآرامیهای دی ماه ۹۶ میبینند. به نظر من ریشه اعتراضات دی ماه ۹۶ به عدم تحقق مطالبات مردم باز میگردد. نگرانی امثال بنده این است که اعتراضات در حال حاضر به احتمال زیاد به خشونت کشیده میشود. در نتیجه اگر برخورد شود، دوباره فضای امنیتی حکمفرما میشود و اگر ادامه یابد کشور دچار هرج و مرج میشود. به همین دلیل اغلب اصلاحطلبان به اعتراضات خیابانی اخیر نپیوستند و تنها از حق اعتراض مردم نسبت به وضعیت موجود دفاع کردند. حقی که اصل ۲۷ قانون اساسی به صراحت آن را به رسمیت شناخته است.
پس از اتفاقات اخیر دولت حسن روحانی و همچنین جریان اصلاحات تحت فشارهای بیشتری نسبت به گذشته قرار گرفتهاند. این در حالی است که بدنه جریان اصلاحات نیز پس از مشاهده برخی رویکردهای دولت و همچنین عدم موفقیت نسبی اصلاحطلبان در مجلس با نوعی ناامیدی نسبت به آینده مواجه شده است. به نظر شما در این شرایط چه باید کرد؟
پس از هر انتخاباتی معمولا شاهد ریزش آرا هستیم و این پدیده تنها به ایران اختصاص ندارد و در جوامع دیگر نیز دیده میشود. در دو سه دهه اخیر مشکلات اقتصادی، شکاف طبقاتی و تبعیض به صورت آشکار در اغلب نقاط جهان گسترش یافته است. مردم نیز پس از هر انتخاباتی انتظار دارند مشکلات آنها حل شود، ولی در عمل این اتفاق رخ نمیدهد. در نتیجه پس از هر انتخاباتی با توجه به حل نشدن مشکلات مردم پایگاه رأی منتخبان با ریزش مواجه میشود. در مورد خاص ایران بعضی افراد در عکسالعمل به این وضع و روند میگویند که در انتخابات بعدی شرکت نخواهند کرد اما بسیاری از آنان با توجه به شرایط کشور و منطقه و جهان در هنگام انتخابات در تصمیم خود تجدیدنظر میکنند و رای میدهند. زیرا با وجود اعتراضات منطقی و بحق خود احتمالا به این نتیجه خواهند رسید که بهرغم عدم تحقق کامل مطالباتشان بازهم بهتر است از نامزدهایی حمایت کنند که به صورت نسبی از علایق و دغدغههای آنها بیشتر دفاع میکنند تا کشور دوباره به قهقرا نرود. به نظر من در شرایط کنونی رویکرد اصلاحطلبان باید قاطعتر وشفافتر از همیشه از مطالبات مردم دفاع و با فساد و تبعیض مقابله کنند. شهرداری تهران در این زمینه گام مهمی برداشت و تمام قراردادهای بالای یک میلیاردتومان را در منظر افکار عمومی قرار داد تا فساد در شهرداری تهران به حداقل ممکن برسد. این اقدام ضدرانت و رشوه و بند و بست دکتر نجفی در شهرداری تهران باید در دستور کار دولت روحانی نیز قرار گیرد تا کمر فساد بشکند. در سیاست خارجی نیز باید به دولت کمک کرد در منطقه و به خصوص در سوریه و یمن بازی «برد- برد» را دنبال کند. دولت آقای روحانی باید تا آنجا که امکان دارد از میزان تخاصمات بکاهد و سایه شوم جنگ را از منطقه دور کند. هرچه در خاورمیانه آرامش بیشتر برقرار شود و از تنش و جنگ فاصله بگیرد، علاوه بر جنبههای انسانی، در وضعیت اقتصادی ایران تأثیر مثبت خواهد گذاشت.
آیا ناآرامیهای اواخر سال گذشته، افزایش لجامگسیخته قیمت دلار در روزهای ابتدایی سال جدید به همراه عدم رضایت مردم از وضعیت اقتصادی خود در حالی که معادلات بینالمللی دستخوش تغییرات جدی نسبت به دوران توافق برجام شده زنگ خطر را برای دولت روحانی به صدا در نیاورده است؟
مشکلاتی که امروز مردم با آن مواجه هستند نه تنها زنگ خطر را برای دولت آقای روحانی بلکه برای همه به صدا درآورده است. به همین دلیل کسانی که دل در گروی ایران و استقلال آن دارند و با وقوع هرج و مرج و تجزیه طلبی مخالفند، باید به کمک دولت و ملت بیایند تا ایران دچار مشکلات بزرگ، چه از نوع ونزوئلایی و چه از نوع سوریه و لیبیایی آن نشود. ما فرصت زیادی نداریم؛اما دارای امکاناتی هستیم که میتوانیم این چالشها را به فرصت تبدیل کنیم. همه ما باید توجه کنیم که جامعه ما در شرایط مساعدی بهسر نمیبرد و سیاستهای جاری به بن بست رسیده است. به همین دلیل باید در نحوه اداره کشور تجدید نظر صورت بگیرد. همچنین باید به سمت گشایشهای سیاسی و نیز رفع حصر، حبس و ممنوعالتصویری حرکت کنیم.
استراتژی اصلاحطلبان برای سالهای باقی مانده دولت حسن روحانی چیست؟چرا اصلاحطلبان به صورت غیرمحسوس درمقابل برخی رویکردهای روحانی عقب نشینی کردند؟آیا این عقبنشینی مقدمه یک تاکتیک و استراتژی جدید در فضای سیاسی ایران خواهد بود؟
ما وظیفه دشواری درمورد دولت آقای روحانی داریم. از یک سو اصلاح طلبان باید به صورت قاطع از دولت آقای روحانی حمایت کنند. به این دلیل که نظارت استصوابی انتخاب دیگری بهجز ایشان برای ما نگذاشته است. توجه کنیم که جایگزین دولت قانونی، دولت پنهان و جایگزین دولت مدنی، دولت نظامیان خواهد بود. همان وضعی که این روزها برخی به صراحت درباره رئیس جمهور نظامی سخن میگویند. به نظر من دولت نظامی یعنی «فاجعه». ما در دوران جنگ دولت نظامی نداشتیم حال آنکه برخی قصد دارند در دوران صلح دولت نظامی تشکیل دهند که جای تعجب و سوال زیادی دارد. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که حمایت اصلاح طلبان از دولت آقای روحانی به معنای چشم بستن بر نقاط ضعف دولت نیست. آنان باید درمورد ضعفهای دولت تذکر لازم را به صورت خصوصی یا علنی به رئیس جمهور بدهند. ما نباید از حمایت از آقای روحانی دست بکشیم. به عکس باید با حمایت انتقادی بکوشیم چراغ امید را همچنان در بین مردم روشن نگاه داریم.
اصلاحطلبان تا کجا برای آقای روحانی هزینه خواهند کرد؟ آیا صبر اصلاح طلبان در مقابل برخی رویکردهای محافظهکارانه آقای روحانی که سبب از بین رفتن بخشی از اعتماد بدنه اجتماعی جریان اصلاحات شده اندازهای دارد؟ به نظر شما در سالهای باقی مانده از دولت اصلاحطلبان در چه زمینههایی از دولت حمایت و در کجاها از دولت فاصله خواهند گرفت؟
در سالهای پایانی دولت آقای روحانی حمایت اصلاحطلبان از او و دولتش احتمالا سبب ریزش بخشهایی از پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان خواهد شد. باوجود این چارهای جز حمایت از او ندارند. اگر اصلاحطلبان از حمایت از آقای روحانی دست بردارند گرفتار وضعیتی به مراتب بدتر از امروز خواهند شد که ما را شرمنده تاریخ خواهد کرد. از سوی دیگر آنها در سالهای باقی مانده تا پایان دولت آقای روحانی باید در چند زمینه دیدگاه، طرحها و پیشنهادهای خود را در زمینه تامین عدالت اجتماعی، مبارزه با فساد، تعامل با کشورهای منطقه و دست برداشتن از سیاستهای تهاجمی، ضرورت گشایشهای سیاسی و مدنی، تحقق مطالبات قشرهای مختلف مردم بهویژه زنان به صورت شفاف با دولت و ملت در میان بگذارند؛ مخالفت با بگیر و ببندها نیز باید قاطعتر شود.
تحلیل شما از آرایش سیاسی سالهای منتهی به پایان دولت آقای روحانی در کشور چیست؟ اصلاحطلبان چه استراتژی برای دوران پساروحانی دارند؟ اصولگرایان در چه وضعیتی قرار دارند و با چه چالشهایی مواجه خواهند بود؟
وضعیت اصولگراها به مراتب ناامید کنندهتر از اصلاحطلبان است. به همین دلیل نیز امروز اقتدارگراها سخن از این میگویند که باید کار را به نظامیان بسپاریم و تنها کسی که میتواند کشور را نجات دهد، یک رئیسجمهور نظامی است. به نظر من بیان این مطلب بیش از آنکه مقابله با اصلاحطلبان باشد، نشانه ناامیدی اصولگرایان است که اقبال مردمی را از دست دادهاند و به همین دلیل مجبورند سراغ نظامیان بروند. ما به تجربه دریافتهایم هرزمان که اصولگراها دچار ضعف شدهاند این مسأله روی اطلاحطلبان نیز تاثیر منفی گذاشته و مشکلات اصلاحطلبان نیز بیشتر شده است. از سوی دیگر هرگاه اصولگراها با انسجام بیشتر و برنامه بهتر در صحنه سیاسی حضور یافتهاند، اصلاحطلبان نیز وضعیت بهتری پیدا کردهاند. به همین دلیل بنده علاقه دارم که جریان اصولگرا هرچه زودتر بر مشکلات و چالشهای درونی خود فائق بیاید و از دوپینگ دست بردارد و به رقابت آزاد و عادلانه سیاسی و انتخاباتی تن دهد. اگر چنین شرایطی به وجود بیاید وضعیت اصلاحطلبان نیز بهتر از گذشته خواهد شد و با انگیزه و نشاط بیشتری در انتخابات آینده حضور خواهند داشت.
در شرایط کنونی نسل جدید اصلاحطلب از نسل گذشته فاصله گرفته و نسبت به برخی از انگارههای این جریان تردیدهای جدی پیدا کرده است. به نظر شما جریانی که نیازمند بازسازی و بازنگری در مبانی خود است چگونه میتواند نسل جدید که با پرسشهای بیپاسخ زیادی مواجه شده را اقناع کند؟
ما باید به نسل جدید با حساسیت و توجه بیشتری مواجه شویم. اگر نسل جوان جامعه از جریان اصلاحات فاصله بگیرد، به زیان همه خواهد شد. نسل جوان امروز حرف فردای ایران را خواهد زد و به همین دلیل باید توجهات نسبت به نسل جدید جدی باشد. البته هنگامی که میزان اعتماد نسل جدید به اصلاح طلبان را با رقبای داخلی و خارجی این جریان مقایسه میکنم احساس میکنم که نسل جدید هنوز هم اعتماد بیشتری به اصلاحات دارد اگرچه انتقادهای زیادی به اصلاح طلبان دارد، این نگاه در اقشار دیگر نیز وجود دارد و تنها مختص به نسل جدید نیست. باوجود این اصلاحطلبان باید با تجدید نظر در برخی از رویکردهای خود این احساس را ایجاد کنند که مردم با یک جریان پاکدست و فساد ستیز مواجه هستند که راه حلهای معقول و کاربردی برای حل مشکلات کشور دارد. اگر اصلاحطلبان همگام با تحولات جامعه و نیز همسو با مطالبات مردم حرکت کنند، همچنان دست برتر را در بزنگاههای سیاسی آینده خواهند داشت. با چنین شرایطی اصلاح طلبان میتوانند با کمک دیگر دلسوزان کشور و مردم کشتی ایران را در دریای پرتلاطم خاورمیانه به سرمنزل مقصود برسانند.