جمعیت قابل توجهی از ایرانیان زندگی قومی، ایلی و عشیرهای دارند؛ سبکی از زندگی که به طور معمول با مفهوم «کوچ» همراه است و همین موضوع سبب شکلگیری نوع خاصی از فرهنگ، آداب و رسوم و سنتهایی شده است که هرچند نسبت به گذشته در حال کمرنگ شدن است اما همچنان وجود دارد.
سبک زندگی کوچنشینی با سختیها و خطراتی همراه است؛ با این وجود عشایر گروههای کوچ کننده اقوام مختلف ترک، لر، کرد، عرب و... با این شیوه زندگی میکنند.
«کوچ» همان جابهجایی مرتب و دستهجمعی خانوادههای یک ایل همراه با دامها به محلی دیگر برای پیدا کردن علفزارهای جدید است. کوچ، تابعی از نظامهای دامداری طبیعی و از سوی دیگر شیوه زندگی طبیعی در طبیعت است.
بر اساس دیدگاه پژوهشگران، دو نوع کوچ عمودی و افقی در ایران اتفاق میافتد. کوچ عمودی به جابهجایی ایلات و عشایر از دشتها به ارتفاعات و یا بالعکس را میگویند.
این گروه در مدت اقامت در منطقه گرمسیر، به کشت و زرع محدود میپردازند به شکلی که اگر محصول زودرس باشد در فاصله زمانی اقامت آن را برداشت میکنند و اگر دیررس باشد، کاشت بذر انجام میشود و هنگام بازگشت آن را برداشت میکنند. این نوع از کشت محصول معمولا برای برطرف شدن نیاز خانواده است و به نیت کار اقتصادی انجام نمیشود.
با این وجود شیوه کوچ افقی متفاوت است؛ این شیوه از جابهجایی بیشتر مربوط به عشایری است که در سرزمینهای وسیع، مسطح و خشک زندگی میکنند و عمده دامهای این گروه را نیز شترها تشکیل میدهند. این شیوه از کوچ بیشتر در کرمان و سیستان و بلوچستان مشاهده میشود.
تعیین زمان کوچ، ارتباط مستقیم با گرم شدن و سرد شدن هوا دارد؛ بنابراین نمیتوان زمان و روز دقیقی برای انجام کوچ در نظر گرفت، با این حال عوامل دیگری مانند وضعیت محصولات کشاورزی، زمان رویش و از بین رفتن علوفه مورد تغذیه دام، بروز برخی اختلافات قبیلهای و ... نیز بر زمان کوچ اثرگذار است.
تاریخچه کوچ در ایران
ایران بنابر موقعیت جغرافیایی خاص خود و همجواری با اقوام کوچنشین، همواره یکی از مهمترین مناطق کوچ نشین در جهان محسوب میشده است. نخستین اشارات تاریخی حضور اقوام کوچرو در ایران مربوط به هزاره اول قبل از میلاد است که البته منظور از ایران در این مقطع تاریخی، اصلا ایران با حدود و مرزهای مشخص فعلی نیست. این قبایل کوچرو در آغاز ورود به ایران دامدار بودند و به پرورش اسب میپرداختند.
آثار به دست آمده در جنوب غربی ایران مشخص میکند که سابقه کوچنشینی در کشور به بیش از ۸ هزار سال میرسد. رونق گرفتن زندگی کوچنشینی و افزایش قدرت این گروه، سبب شکلگیری امپراطوریهای بزرگی در طول تاریخ (پیش و پس از اسلام) در کشور شده است؛ چنانچه اغلب کوچنشینان سرنوشتِ حکومتهایی مانند سلجوقیان، تیموریان، صفویان، افشاریان، زندیان و قاجاریه را در دست داشتند.
با این وجود عوامل مختلفی از جمله نیازهای اولیهای که در زندگی کوچنشینی تامین نمیشود، باعث شد تا به مرور این گونه زندگی در ایران کمرنگ شود به شکلی که درحال حاضر سهم جمعیت کوچنشین کشور در مقایسه با جمعیت یکجانشین بسیار کمتر باشد.
یکی از خصوصیات بارز کوچنشینان مصرفگرایی و عدم توجه به سودجویی به شکلی است که محصولات تولیدی را به مصرف برسانند، با این وجود در سالیان اخیر آنها هم تحت تاثیر مسائل اقتصادی مجبور شدند قسمتی از تولیدات خود، از جمله صنایعدستی مانند فرش، جاجیم، خورجین، گلیم، گبه و... را به فروش برسانند تا در ازای آن کالاهایی که نیاز دارند را خریداری کنند.
ساختار اجتماعی و ازدواج در زندگی عشایر
ساختار اجتماعی ایلات و عشایر بر اساس نظام پدرتباری استوار است و به همین دلیل حقوقی مانند بهرهبرداری از آب، زمین، مرتع و... وابسته به حضور در این گروههای خویشاوندی است. در این شرایط حتی در صورت وجود اختلاف خانوادگی بین یک ایل، آنها در مقابل سایر ایلهای عشایری واکنش یکسان و مشترک نشان میدهند.
ازدواج در میان کوچنشینان و عشایر معمولا با خویشاوندان نسبی اتفاق میافتد، اما ازدواج با غیر (از سایر ایلات) نیز بنابر برخی دلایل انجام میشود که از یک سو سبب رفع دشمنیها و از سوی دیگر سبب تحکیم موقعیت یک ایل میشود.
اصطلاحاتی مانند «خونبَس» به معنای ازدواج اجباری دختران دو طایفه غیر خویشاوند با پسران طایفه دیگر، «گاو به گاو» به معنای ازدواج مبادلهای (دختری از یک طایفه در مقابل دختری از طایفه دیگر) و همچنین ازدواجهای مصلحتی روسای طوایف غیر خویشاوند، همگی نشان میدهد که خویشاوندی نسبی هم در جامعه عشایری وجود دارد.
پینوشت: در بخشهایی از این گزارش از اطلاعات کتاب «شناخت فرهنگ و اقوام ایرانزمین» استفاده شده است.
منبع: ایسنا
منبع: faradeed-184598