مشق عشـق پای درس صبـریه خانم
برای بانوی خیر ایلامی، هنوز هم مثل روزهای موشکباران دوران دفاعمقدس که در قامت یک دانشآموز شجاع، زخم رزمندگان و همشهریان جنگزدهاش را التیام میبخشید، امدادگری و امدادرسانی مهمترین دغدغه است. اولویتی که هیچگاه فراموش نمیشود و فقط در دورهها و برهههای زمانی مختلف، شکل و ظاهرش تغییر میکند. یک روز برای مداوای زخمیها و مجروحان وسط میدان جنگ حاضر است، روزی دیگر برای آموزش و آشنایی بچههای شهرش با فعالیتهای بشردوستانه هلالاحمر دغدغه دارد و حالا هم دستگیری از محرومان و کمک به مردم زلزلهزده و آسیب دیده، اولویت اصلی اوست. «صبریه رازی» از خیّران و امدادگران داوطلب و خوشنام شهرستان ایلام است که در حوادث و بحرانهای مختلف حضور فعال داشته است. دبیر بازنشستهای که آنقدر میان مردم شهر آبرو دارد که تنها یک اشاره و فراخوان از سوی او کافیست تا خیّران و معتمدان محلی را دور هم جمع کند. در این گزارش پای صحبتهای این بانوی خیر ایلامی از یک عمر تلاش بیوقفه برای کمک به محرومان و خانوادههای آسیب دیده حوادث و بحرانهای مختلف نشستیم.
عشق و علاقه صبریه رازی برای کمک کردن به همنوع به سالها پیش از پوشیدن لباس هلالاحمر و روزهای تحصیل در دبیرستان برمیگردد. زمانی که آسمان ایلام با هجوم هواپیماهای رژیم بعث سیاه شد و جنگ روی تمام شهر سایه انداخت. همان روزهایی که صدای دلهرهآور آژیر خطر و تردد وقت و بیوقت آمبولانسها و خودروهای امدادی تمام کوچه و خیابانهای شهر را پر کرده بود. دختر نوجوان ایلامی اما درست در همان همهمه و شلوغی بود که آستین همت را بالا زد و مردانه برای کمک به همشهریانش پای کارآمد: «دوران جنگ تحمیلی، استان ایلام هم مثل دیگر استانهای غربی و جنوبی در خط مقدم جبهه بود. وقتی رژیم بعث به مرز مهران حمله کرد، در شهر اعلام کردند هر کسی که توانایی کمک به زخمیها را دارد برای آموزش امداد و کمکهای اولیه به مراکز تعیین شده مراجعه کند. آن موقع با وجود اینکه در مقطع دوم دبیرستان تحصیل میکردم اما جزو نخستین نفراتی بودم که خودم را به یکی از همان مراکز رساندم و خیلی زود مراحل امداد را یاد گرفتم. بعد از آن در چند بیمارستان و درمانگاه شهر، بهعنوان امدادگر مشغول فعالیت شدم. تمام دغدغهام آن روزها کمک به رزمندگان و مردم بیدفاعی بود که در اثر حملات بعثیها زخمی و به بیمارستان منتقل میشدند.»
مزد یک عمر تدریس
اما برای بانویی که از نوجوانی برای خدمت به همنوع و حضور در فعالیتهای بشردوستانه دغدغه داشته است، پوشیدن لباس هلالاحمر چندان هم دور از ذهن نبود. صبریه رازی دبیر بازنشسته ادبیات است و همزمان با تدریس در مدارس ایلام با گذراندن دورههای امداد، چند نسل از نوجوانهای شهرش را هم با ماهیت فعالیتهای هلالاحمر و آموزشهای امداد و نجات آشنا کرده است: «آشنایی با هلالاحمر نقطه عطف زندگیام بود. آنقدر که میتوانم بگویم به دلیل ماهیت بشردوستانه فعالیتهای جمعیت، دل کندن و جدایی از آن برایم غیرممکن شده است. سال ١٣٨٠ در دورههای امداد شرکت کردم و از همان موقع هم یکی از کارهای روزمرهام به جز تدریس ادبیات فارسی در مدارس، آموزش کمکهای اولیه به دانشآموزان و آشنا کردن آنها با فعالیتهای هلالاحمر بود.» رازی مکثی میکند و ادامه میدهد: «وقتی به دانشآموزان مدرسه مباحثی مثل کمکهای اولیه را آموزش میدادم، تلاش میکردم با توضیح خدمات بشردوستانه و کمکرسانی جمعیت در مواقع بحرانی، زمینه را برای عضویت آنها در هلالاحمر هم آماده کنم. امروز که میبینم برخی از دانشآموزان مدرسهام از امدادگران داوطلب جمعیت در حوزههای مختلف هستند، انگار مزد همه زحماتم را در دوران تدریس گرفتهام.»
محرومان تنها نمیمانند
اگرچه امروز مردم ایلام، بانو صبریه رازی را بهعنوان یکی از خیّران و فعالان شهر در کمکرسانی و جمعآوری کمکهای مردمی برای آسیبدیدگان در مواقع بحرانی مانند سیل، زلزله و... میشناسند، اما فعالیت خیریه و خداپسندانه این بانوی خیر سابقهای بیش از این دارد. او یکی از مؤسسان کمیته امداد امام خمینی(ره) در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در شهرستان ایلام است و خانوادههای نیازمند بسیاری را هم حتی پیش از پیوستن به جمعیت هلالاحمر با همراهی و همکاری خیّران و معتمدان محلی زیر پوشش داشته است: «پس از پیروزی انقلاب اسلامی و راهاندازی کمیته امداد امام خمینی(ره) برای کمک به طبقات محروم، هنوز یک دانشآموز دبیرستانی بودم اما از آنجایی که علاقه زیادی به شرکت در فعالیتهای گروهی و خیریه داشتم، بهعنوان یکی از مؤسسان کمیته امداد امام خمینی شهرستان ایلام، وظیفه شناسایی خانوادههای نیازمند ایلام را برعهده گرفتم. هر روز برای تشکیل پرونده، مهمان خانههای خانوادههای محروم میشدم. همان ملاقاتها باعث شد از نزدیک با مشکلات این قشر آشنا شوم. آنقدر که حل مشکلات آنها یکی از دغدغههایم شده بود. همان روزها با کمک دوستان و بستگان یک دورهمی خانوادگی با هدف کمکرسانی و جمعآوری کمکهای مردمی برای دستگیری از آن خانوادهها تشکیل دادیم.» حرفها که به اینجا میرسد، رازی یکی از خاطرات شیرینش از آن سالها را اینطور برایمان تعریف میکند: «ماحصل تمام تلاشهایم جوانهایی هستند که از دل همین خانوادههای نیازمند رشد کردهاند. مثل پسر جوانی که از کودکی هم من را با لقب مادر صدا میکرد. او در یکی از همین خانوادههای محروم بزرگ شد اما حالا خودش چند خانواده نیازمند را زیر پوشش دارد.»
تأسیس مجمع خیّران ایلام
سال ١٣٨٠ صبریه رازی به عضویت جمعیت هلالاحمر درآمد اما آنطور که خودش میگوید از سال ١٣٨٥ بهصورت مستمر در فعالیتهای جمعیت حضور دارد. فعالیتهای این بانوی خیر ایلامی اما با عضویت در هلالاحمر سر و شکل نظام مندتری پیدا کرد و با تأسیس مجمع خیّران هلالاحمر استان ایلام به تکامل رسید. رازی که اکنون سرگروه مجمع خیّران استان است، از فعالیتهای مجمع با همراهی هلالاحمر برای کمکرسانی به نیازمندان و خانوادههای آسیبپذیر استان میگوید: «اکنون ٢٠٠ خانواده نیازمند و محروم استان ایلام را شناسایی کردهایم که در قالب طرحهای مختلف به آنها کمکرسانی میشود. در طرح «همای رحمت»ویژه ماه مبارک رمضان، سبد ارزاق و بستههای مواد غذایی در اختیار این خانوادهها قرار میگیرد و تلاش میکنیم شبعید نوروز با کمک دیگر خیّران کفش و لباس نو برای کودکان این خانوادهها تهیه کنیم.» صبریه رازی، مؤسس مجمع خیّران استان ایلام از دیگر فعالیتهای این مجمع میگوید: «سال ١٣٨٦ مجمع خیّران استان ایلام را راهاندازی کردم که اکنون ٧ عضو فعال دارد. مجمع خیّران استان حالا در حوزههایی مانند خانهسازی و تهیه لوازم ضروری خانه برای خانوادههای بیبضاعت، تهیه جهیزیه برای نوعروسان کمبضاعت، آزاد کردن زندانیان غیرعمد و... فعالیت میکند که همه این اقدامات را بهعنوان امدادگران داوطلب جمعیت هلالاحمر انجام میدهیم.»
چند کامیون پر از عشق
بانوی خیر ایلامی پس از زلزله کرمانشاه هم با همراهی دیگر خیران، برای کمک به خانوادههای زلزلهزده قدم پیش گذاشت. تهیه و ارسال چند کامیون میوه به مناطق زلزلهزده سرپل ذهاب و ثلاث باباجانی یکی از اقدامات این بانوی خیر برای کمک به زلزلهزدگان بود.
خودش در اینباره میگوید: «در آخرین سفری که به مناطق زلزلهزده کرمانشاه داشتم، در یکی از چادرها از کودکی شنیدم که میگفت چند ماهی هست که میوه نخورده. همین حرف را هم از دیگر بچهها شنیده بودم. وقتی به ایلام برگشتم موضوع را با خیّران و افراد معتمد محلی در میان گذاشتم. طولی نکشید که با همراهی مردم و اعتمادی که آنها به دبیر بازنشسته شهرشان دارند، یک و نیم تن میوه تهیه و به مناطق زلزلهزده ارسال شد.»
از همان روزهای نخست بعد از زلزله مهمترین نیاز خانوادههای زلزلهزده تهیه کانکس بود. مدتی قبل صبریه رازی با کمک خیّران ١٣ کانکس تهیه و در اختیار خانوادههای زلزلهزده قرار داد. او از تلاش برای تهیه کانکسهای بیشتر میگوید: «مدتی قبل بار دیگر از مناطق زلزلهزده ازگله، ثلاث باباجانی و... بازدید کردیم. مهمترین نیاز خانوادههای زلزلهزده کانکس است. پس از بازگشت از آن سفر با کمک خیّران مجمع و خیّرانی که برای تهیه کانکس اعلام آمادگی کردند، ١٣ کانکس تهیه کردیم که چند روز پیش در اختیار خانوادهها قرار گرفت. بهزودی ٣ کانکس دیگر هم با پای کارآمدن دیگر خیّران تهیه و به مناطق زلزلهزده ارسال میکنیم.»
