شرق: آبتین گلکار استعفا داد؛ خبری کوتاه اما مهم برای اهالی ادبیات، فرهنگ و البته دانشگاهیان. دیروز رسانههای رسمی علت استعفای این استادیار رشته زبان روسی دانشگاه تربیتمدرس را اعتراض به برخوردها با استادان و دانشجویان عنوان کردند و نوشتند که این مدرس و مترجم ادبیات روسی که پیشتر بارها به فشارهای وارد بر استادان و دانشجویان اعتراض کرده بود، با تداوم برخوردها با دانشگاه و دانشگاه تربیتمدرس، با وجود ۱۵ سال سابقه تدریس، از این دانشگاه خداحافظی کرد. گلکار همچنین بهواسطه انتقاداتش به برخوردها با دانشگاه، با اشکالتراشی حراست دانشگاه تربیتمدرس از یک سو و مدیریت این دانشگاه در پرونده ارتقا و ترفیع خود مواجه شده بود.
دیروز، زهرا احمدی، مترجم و مدرس دانشگاه و از همکاران گلکار، در یادداشتی که در وبسایت شهر کتاب منتشر شده بود، نوشت: «سهشنبه بیستوششم دیماه هزاروچهارصدودو در جلسه دفاع یکی از دانشجویانم که آقای دکتر آبتین گلکار داور آن بودند، از ایشان شنیدم که از عضویت هیئت علمی استعفا دادهاند. امیدوار بودم آنقدر سطح خردورزی در دانشگاه تربیتمدرس -که دوره کارشناسی ارشدم را در آنجا گذراندهام- بالا باشد که هرگز با این استعفا موافقت نشود اما شوربختانه این موافقت صورت گرفته است».
او در ادامه نوشته: «آبتین گلکار معلم است. متعهد و آگاه و محبوب. همچنان که او دانشجویان را محترم میشمارد، دانشجویان نیز او را بسیار میستایند و این ستایش بیهوده نیست. بیدریغ دانشش را میبخشد. شخصیت آکادمیک دارد و معلمی را در عمل ارج مینهد. در کنفرانسهای بینالمللی ترجمه ادبی که با هم شرکت میکنیم، شناختهشده است و سخنرانیهایش مورد توجه قرار میگیرد. برای معرفی او، مهمترین مسئله همینهاست که گفتم. جایزههایی که برده و کتابهای پرشماری که ترجمه کرده، امری ثانویه هستند. بر کسی پوشیده نیست که آبتین گلکار بهترین مترجم ادبیات روسی در دوران معاصر است و از نظر من که معلم ادبیات روسی هستم، کسی در درک ادبیات روسی و آموزش ادبیات روسی در ایران به گرد پای او هم نخواهد رسید. دانش او واقعی و مبتنی بر مطالعه و پژوهش است. او به جای دستوپازدن برای کسب امتیاز و افزایش ارجاعات و مقالهسازی و کتابسازی، نجیبانه و محترمانه، معلم باقی مانده است. معلمی که خود را موظف میداند به هرروز آموختن و هر روز نوشدن».
گلکار دوره کارشناسی را در دانشگاه تهران و دوره کارشناسی ارشد و دکترای ادبیات روسی را در دانشگاه ملی تاراس شفچنکو کییف گذرانده و آثاری از نیکلای گوگول، نیکلای اردمان، آلکساندر هرتسن و آنا آخماتووا را ترجمه کرده است. استعفای او با موجی از واکنشهای اهالی فرهنگ، ادب و مترجمان همراه بود.
سرِ بازایستادن نیست
قطار اخراج، تنبیه و استعفای استادان دانشگاه در واکنش به وضعیت نابسامان دانشگاهها و برخوردهای قهرآمیز با دانشجویان، از سال گذشته حرکت کرد و به نظر میرسد هنوز هم سرِ بازایستادن ندارد. پیش از کلگار، علی شریفیزارچی، استاد برجسته و عضو هیئت علمی هوش مصنوعی و بیوانفورماتیک دانشگاه صنعتی شریف نیز در شبکه ایکس خبر داد ترم بهار هم از ارائه درس در دانشگاه شریف منع شده است. او شهریور سال گذشته هم از «دریافت نامه اخراج» خود از این دانشگاه خبر داد؛ خبری که البته با واکنش دانشگاه شریف همراه بود، اما شریفیزارچی توضیحات ارائهشده را نپذیرفت و آن را خلاف واقع برشمرد. آذین موحد، استاد گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران هم از دیگر استادانی بود که در التهابات سال گذشته با دانشجویان همراه شد و بعد از اینکه در ۲۸ مرداد امسال حکم تعلیق از تدریس را دریافت کرد، در گفتوگوی مفصلی با خبرآنلاین از قطع حقوق خود خبر داد: «حقوق استادی را که ۳۰ سال ثقل موسیقی در هنرهای زیبا بوده، بلوکه کردند. من یک استاد معمولی در هنرهای زیبا نبودم، من خدمتگزار هنرهای زیبا بودم و ۳۰ سال با تلاشهای خارج از عرف استادی برای گروه موسیقی در هنرهای زیبا زحمت کشیدهام». او همچنین گفته بود: «اتهام زده بودند من باعث و بانی یک اغتشاش و جریان بحران در گروه موسیقی هنرهای زیبا در روز ۲۵ اردیبهشت بودم، درصورتیکه کاملا نادرست بود. من روز ۲۵ اردیبهشت به دعوت دانشکده، در دفتر رئیس دانشکده، بهعنوان نماینده گروه موسیقی در کمیسیون جذب حضور داشتم. واقعا عجیب بود، خودشان متوجه اشتباهشان شدند، بار دوم که مرا به کمیته تخلفات اساتید فراخواندند، اصلا اشارهای به این اتهامات نکردند و این بار نکات جدیدی را مبنی بر حمایت من از دانشجویان در دوران اعتراضات سال گذشته مطرح کردند».
مهدی خویی، استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه تهران نیز روز چهارشنبه ۲۶ مرداد از اخراج خود پس از هفت سال تدریس در این دانشگاه خبر داد و نوشت: «من مهدی خویی، معلم جامعهشناسی در دانشگاه علامه که به کسی باجی نداد و خدایش میداند که خود را تنها و فقط به مردم و دانشجو متعهد میدید، بعد از هفت سال تدریس، نامه قطع همکاری (اخراج) گرفتهام و از خانهام یعنی دانشگاه در حال راندهشدن هستم و مستأصلم که از این ظلم شکایت به کجا برم».
داریوش رحمانیان، حسین علایی استاد دانشگاه، آمنه عالی و حمیده خادمی، استادان دانشگاه علامه طباطبایی، سیدرضا صالحیامیری استاد دانشگاه آزاد، رهام افغانیخراسکانی استاد دانشگاه شهید بهشتی و محمدرضا نظرینژاد استاد دانشگاه گیلان از دیگر استادانی بودند که در یک سال گذشته حکم پایان همکاری، انفصال از تدریس یا قطع حقوقشان به آنها ابلاغ شده است.
فهرست استادان ممنوعالورود، ممنوعالتدریس، اخراجیها و بازنشستههای اجباری از شهریور سال گذشته تاکنون به همینها ختم نمیشود. مرتضی نعمتی، استاد سابق دانشگاه شهید چمران اهواز از دیگر استادانی بود که سال گذشته مجبور به استعفا شد. او به «شرق» گفته بود: «در شهریور ۱۴۰۱ مجبور به استعفا از دانشگاه شدم. نکته جالب این است که دانشگاه استعفای من را اساسا بررسی نکردند و با وجود اینکه با دانشگاه قرارداد داشتم، واحدهای درسیام را واگذار و حقوق بنده را قطع کردند». سمیه سیما، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیتمدرس، فرد دیگری بود که با او قطع همکاری کردند و او نیز در توضیح این موضوع به «شرق» گفته بود: «متأسفانه بخشی از مواردی که طرح کردند، اتهاماتی بود که افرادی در کمیته فرهنگی بیان کرده بودند بدون اینکه حق دفاع داشته باشم. بخش دیگر هم مربوط به موضعگیریهایم و امضای چند بیانیه در حمایت از حقوق دانشجویان در سال گذشته بود. صحبتهایی کردند و من هم نظرها و استدلالهایم را بیان کردم و تعهداتی خواستند که حس کردم با باورها و حقوق مدنی من سازگار نیست. درنهایت هم که نامه عدم موافقت با تمدید قرارداد را به دانشکده زدند».
بهروز چمنآرا، استاد دانشکده زبان و ادبیات کردی دانشگاه کردستان نیز وضعیت مشابهی داشت و معتقد است «قراردادهای پیمانی، شرایط سخت و ناپایدار که هر آن ممکن است همکاری با آنها را قطع کنند و گرفتن تعهد از استادانی موجب انقیاد دانشگاههای ما شده است».
حال با استعفای آبتین گلکار، دوباره زخم کهنه استادان و دانشگاهها سر باز کرده است و به نظر میرسد همچنان وزارت علوم، بهعنوان متولی اصلی وضعیت فعلی دانشگاهها به فکر مرهم و علاجی برای این درد نیست.
منبع: sharghdaily-915101