هوش مصنوعی بهویژه در دهه اخیر تحولاتی را شاهد بوده است. جفری هینتون، روانشناس شناختی و دانشمند علوم کامپیوتر بریتانیایی، در زمینه شبکههای عصبی مصنوعی مشهور است. او یکی از اولین محققانی است که استفاده از الگوریتم را برای آموزش شبکه عصبی چندلایه نشان داد که نقش مهمی را در زمینه یادگیری عمیق دارد. او بهعنوان «پدرخوانده هوش مصنوعی» شناخته میشود و در سال ۲۰۲۳ از گوگل استعفا داد تا بتواند درباره خطرات ناشی از هوش مصنوعی هشدار دهد (https://fa.wikipedia.org/wiki). درباره هوش مصنوعی این پرسش مطرح است که تولید بدون انسان چه عواقبی در پی خواهد داشت. با توجه به اینکه روباتها بسیار پرهزینه است، گسترش هوش مصنوعی و ازدسترفتن شغلها، پیدایش روباتهای جنگجو، کنترل انسان بهوسیله روباتهای هوشمند، بهویژه در ممالک کمرشد با چه پیامدهایی روبهرو خواهد بود.
هوش
از هوشمندی گیاهان و احتمال وجود «آگاهی غیرمتمرکز» در آنها صحبت میشود
(Paco Calvo, Lawrence, 2023)؛ اما اغلب وجود هوش را به جانوران نسبت میدهند. حرکت در جانوران چندسلولی، حدود 538 میلیون سال پیش در دوره کمبرین برای یافتن غذا در نقاط مختلف آغاز شد، لازمه حرکت و یافتن مواد غذایی مشاهده و ادراک حسی (شکلگیری سیستم عصبی و مغز) است تا موجود بداند کجا میرود؛ آبدزدک دریایی، موجودی با سیستم عصبی و مغز است که به حرکت برای یافتن محل مناسب استقرار میپردازد، آنگاه سیستم عصبی و مغز خود را میخورد تا در انرژی خود صرفهجویی کند. زنبورها با نوع رقص خود محل دقیق گلها را به یکدیگر اطلاع میدهند. عمر انسان خردمند با مغز به نسبت بزرگتر به بیش از 300 هزار سال میرسد. زبان بهعنوان اهرم ارتباط میان انسان سبب شد که انسان بر کره زمین مسلط شود. برای هوش تعریف جامعی نمیتوان ارائه داد. هوش توانایی بسیار جامعی شامل استدلال، برنامهریزی، حل مسئله، تفکر انتزاعی، فهم ایدههای پیچیده، یادگیری سریع و یادگیری از تجربه است (Bubeck, 2023). از نظر هگل، در پلکان سلسلهمراتبی به ترتیب روان، آگاهی، خودآگاهی و هوش قرار دارد:
- روان، پایهایترین مرحله ذهنی، فاقد هرگونه شناخت از اشیا است. ذات روان، تنها احساسات است و هیچ عنصر عقلانی یا آگاهی در آن وجود ندارد.
- آگاهی، مرحلهای است که ذهن فراوردههای روان را گرفته و کوشش میکند تا به درکی کامل از اشیای خارجی دست یابد.
خودآگاهی، در مرحله آگاهی، ذهن منفعلانه تنها دریافتکننده حسی ورودیهاست. در مرحله خودآگاهی، ذهن فعالانه در پی از آنِ خودسازیِ اشیای خارجی است.
- هوش، به پیشازبانی و پسازبانی تقسیم میشود. هوش پیشازبانی بر مبنای شم، بازنمود و تصور است و هوش پسازبانی براساس زبان، تفکر و استفاده از نمادها است. شم، پیش از آنکه منطقی باشد، احساسی است و با توجه، در ارتباط است. بازنمود با یادآوری تصویرها، تخیل، حافظه و ثبت در حافظه عمل میکند. با زبان امکان تفکر ایجاد میشود و فهم، قضاوت و استدلال صوری امکانپذیر میشود (Winfield, 2010)؛ (Rockmore, 1997) و (Hegel, 1997).
بین مغز و ذهن پیوند وجود دارد. نوزاد انسانی در بین 15 تا 18ماهگی به خودآگاهی میرسد.
هوش مصنوعی
هوش مصنوعی به دو قسمت قابل تفکیک است:
الف- هوش محدود مصنوعی، قادر به انجام وظیفهای خاص و نه مجموع تواناییهای مربوط به هوش جامع مصنوعی است. تشخیص چهرههای انسان و اشیا، فعالیتهای زبانی مانند ترجمه، خلاصهکردن متن، تشخیص تمایل و احساس و حال درون متن، مکالمه، رانندگی خودکار و مانند آن در در دایره هوش مصنوعی محدود یا ضعیف است.
ب- هوش جامع مصنوعی، به دستگاههای خودکاری گفته میشود که بهطور فراگیر با تواناییهای شناختی انسان رقابت کنند؛ یعنی مجموع وظیفههایی را که انسانها انجام میدهند، با همان توانایی یا فراتر از آن انجام دهند. هنوز بشر به این مرحله نرسیده است.
تئوری ارزش و نرخ نزولی سود
بررسی ارزش حاوی سه جنبه است:
اول، محققشدن ارزش اضافه نسبی
دوم، قانون «گرایش نزولی نرخ سود»
سوم، «تضاد درحال حرکت» سرمایه، به این معنی که منبع تولید ثروت، کارِ کارگران است؛ اما وقتی خودکارسازی و جایگزینی هرچه بیشترِ انسان با ماشین انجام میشود، دیگر کار کارگران منبع تولید ثروت نیست (Nesbitt, 2017).
ارزش، نتیجه بذل نیروی کار انسانی است. بدون بذل انرژی از سوی انسانها هیچ چیز تولید نمیشود که انسانها را زنده و سالم نگه دارد؛ یعنی ارزش، انتزاعی متافیزیکی نبوده بلکه در واقع فیزیکی است؛ در واقعیت عینی وجود دارد. بذل نیروی کار انسانی (هم یدی و هم فکری) مادی است؛ بنابراین میتواند با زمان کار (ساعت، دقیقه و...) اندازهگیری شود.
طبیعت دارای ارزش است. بدون هوا، زمین، درختها، جنگلها، آب و... زندگی انسان هم وجود نخواهد داشت؛ بنابراین طبیعت برای انسان ارزشِ مصرفی دارد؛ اما این به بذل نیروی کار انسانی نیاز دارد تا این ارزش مصرفی درونی طبیعت به دیگر ارزشهای قابل مصرف بدل شود. از جنگلها تا الوار تا خانهها، مشمول بذل انرژی انسان (و بنابراین نیروی کار) است.
این جنبه نیروی کار انسان ارزش مصرف نام دارد؛ اما در نظام سرمایهداری ارزشهای مصرف لازم و ایجادشده از نیروی کارِ انسان به کالا برای فروش در بازار و کسب سود خصوصی بدل میشوند. نتیجه نیروی کار انسانی به کالاهایی تبدیل میشوند که دارای ارزش با دو جنبه است: ارزش مصرف برای خریدارهای کالا و ارزش مبادله در بازار برای کسب سود.
نرخ نزولی سود در سرمایهداری و انباشت سرمایه امری طبیعی است که برای مقابله با آن اغلب شش اقدام انجام میشود:
یکم، افزایش نرخ استثمار کار با افزودن به زمان کار روزانه (افزایش ارزش اضافه مطلق)، شدت کار و افزایش بهرهوری کار (افزایش ارزش اضافی نسبی)؛
دوم، پرداخت دستمزد پایینتر؛
سوم، کاهش هزینه سرمایه ثابت مانند انرژی، مواد خام و ابزار تولید؛
چهارم، اضافه جمعیت نسبی با ارتش ذخیره کار خصوصا نیروی کار اقتصادهای نوظهور؛
پنجم، جهانیسازی تجاری برای فروش کالا به قیمتی بالاتر؛ و
ششم، مالیسازی برای بهدستآوردن سهم بیشتر از اضافه ارزش بالاتررفته
(Giacche/2011:18-32).
تحقیقات نشان میدهد که نرخ سود در 19 کشور پیشرفته اقتصادی سرمایهداری بین سالهای 1950 تا 1966، بین 9.2 تا 10.3 درصد بوده که از 1967 تا 1982، به 6.6 درصد سقوط میکند. در دوران نئولیبرال، 1982 تا 1997، تا 7.8 درصد رشد کرد و بعد از آن تا سال 2008 به 7.7 درصد رسید، در سال 2008 به 6.4 درصد و در سال 2019 به 6.8 درصد رسیده است (Roberts, 2022).
اقتصاد سیاسی هوش محدود مصنوعی
هوش محدود مصنوعی یا ضعیف، در قلمرو ماشین تئوری ارزش، سرمایه ثابت و «گرایش نزولی نرخ سود» ارزیابی میشود. هوش مصنوعی ضعیف، به جایگزنی کامل انسان در روند تولید نمیانجامد؛ پس باید در چارچوب استفاده از فناوری برای افزایش بهرهوری کار (افزایش ارزش اضافه نسبی) در مقابله سرمایهدارها با گرایش نزولی نرخ سود در سرمایهداری ارزیابی شود؛ چون در سرمایهداری، هدف کسب سود است، استفاده از فناوری تنها با این هدف انجام میشود. بسیاری از شرکتها در کشورهای سرمایهداری بهجای سرمایهگذاری در فناوری به اقدامهای دیگری دست میزنند تا با گرایش نزولی نرخ سود مقابله کنند. رویآوری به سازوکارهای مالیسازی، فرار به بهشتهای مالیاتی برای مالیاتگریزی، خرید اوراق بهادار دولتی، ادغام شرکتها، بازخرید سهام و اوراق مشارکت ازجمله شیوههای رایج در این زمینه بودهاند (Mood, 2022).
امروزه در کشورهای نوظهور (چین و هند) هم رشد اقتصادی صورت گرفته و هم مزد نیروی کار بالا رفته است. از اینرو، این کشورها دیگر منبع ارزان نیروی کار نیستند و احتمال بازگشت تولید صنعتی به کشورهای پیشرفته سرمایهداری بیشتر شده است.
در رابطه با افزایش بهرهوری کار (افزایش ارزش اضافه نسبی)، اقدام اول برای مقابله با گرایش نزولی نرخ سود، سرمایهگذاری بر فناوری پیشرفته نیز تنها راه نبوده است؛ روشهای تولید ناب و کارآمد، تجدید سازمان کار و فناوری سنجش و پایش کار با ابزار زیستسنجی و الکترونیکی نیز ازجمله روشهای بالابردن بهرهوری کار بودهاند که در آنها سرمایهگذاری بسیاری شده است (Mood, 2022). در سالهای اخیر، استفاده از روباتها بهعنوان ابزاری برای افزایش ارزش اضافه نسبی و افزایش بهرهوری کار و مقابله با گرایش نزولی نرخ سود به آهستگی پیشرفت کرده است. بر اساس آمار فدراسیون بینالمللی روباتیک، در سالهای 2021 حدود سهمیلیون روبات صنعتی در کارخانههای سراسر جهان در فعالیت بودهاند. روباتهای صنعتی در کارخانههای سراسر جهان از سال 1994 تا 2011 بین حدود 60 هزار تا 120 هزار در سال نصب شدهاند. پنج کشور چین، ژاپن، ایالات متحده، کره جنوبی و آلمان 74 درصد نصب روباتها در جهان را داشتهاند (Muller,2022).
سه دلیل سبب شده که تاکنون استفاده از روباتها محدود باشد؛ از جمله:
یکم، بهرهوری روباتها خیلی بالا نبوده است. بین سالهای 1975 تا 2019، بین 30 کشور سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، سهم متوسط روباتها در رشد بهرهوری از 0.2 درصد در سال بالاتر نرفته است. این رقم در آلمان 0.7 درصد و در ژاپن، در سالهای 1976 تا 1995، 0.87 درصد و نیز در اروپای شرقی با گسترش صنعتهای خودروسازی 0.87 بوده است (Cette et all, 2021).
دوم، بهای آنها در گذشته بالا بوده است (Green Leigh et all, 2022). بهای روباتهای صنعتی 130 هزار دلار در سال 1995 بوده است. این رقم به کمتر از 30 هزار دلار از اواخر سالهای 2010 تا 2020 کاهش پیدا کرده است.
سوم، تواناییها و انعطافپذیری روباتها در گذشته بسیار محدود بوده است. تا قبل از سال 2012، روباتها اغلب بدون هوش مصنوعی بوده و تنها حرکتهای تکراری از پیش برنامهریزیشده را انجام میدادهاند. همزمانی بالارفتن استفاده از روباتها از سال 2013 و تواناییهای جدید هوش مصنوعی میتواند نشانی از تأثیر آن بر تواناییها و انعطافپذیریهای نوین باشد اما اکنون روباتها بهسرعت جایگزین انسان میشوند و بهرهوری را بالا میبرند.
طبق گزارشی یکچهارم شغلها در پنج سال آینده از دست خواهند رفت. بر اساس این گزارش، در پرسش از بیش از 800 شرکت در 45 کشور جهان، انتظار ازبینرفتن 83 میلیون شغل تا سال 2027 و در برابر ایجاد تنها 69 میلیون کار جدید داده شده است. به نظر گلدمن ساکس، تعداد شغلهای ازبینرفته 300 میلیون ارزیابی میشود که کاملا خودکار خواهند شد و 18 درصد کار جهانی از طریق رایانه انجام خواهد گرفت (Kelly, 2023).
از سوی دیگر، مدلهای بنیادی به دلیل هزینهها بالایی که میطلبد، در اختیار انحصارهای بزرگ قرار خواهند گرفت. طبق نظر «سم آلتمن»، مدیرعامل اجرائی اوپن ایآی1 هزینه آموزش جیپیتی2 بالغ بر صدمیلیون دلار است. تخمینها برای هر پرسش 0.36 سنت یا 700 هزار دلار در روز است (Ward-Foxton,2023).
اقتصاد سیاسی هوش جامع مصنوعی
هوش مصنوعی جامع یا قوی، در چشمانداز درازمدتتر خودکاری کامل و جنبه سوم ارزش، «تضاد در حال حرکت» سرمایه، ارزیابی میشود. هوش جامع مصنوعی، تواناییهایی است که میتواند بهطور خودکار با تواناییهای شناختی انسان رقابت کند. وقتی ماشین به جای کارگر مهارت و قدرت دارد و خودش استاد و خبره است، فعالیت کارگر که تنها به انتزاعی از فعالیت بدل میشود، از همه سوی با حرکت ماشینآلات تعیین و نظارت میشود و نه برعکس آن. حال این سؤال پیش میآید که چون انسان تنها تولیدکننده ارزش است، با رسیدن نقش انسان به صفر، ارزشافزایی چه صورتی پیدا میکند؟ چون ارزش از کار بلاواسطه تولید نمیشود بلکه از کار انتزاعی یا اجتماعی متوسط که آن را نمایندگی میکند، ناشی میشود. بهاینترتیب حتی اگر کار مشخص کاهش پیدا کند، ارزش از میان نرفته و کار اجتماعی متوسط جاسازیشده در ماشینها ارزش خود را به محصولات منتقل میکند (Heinrich, 2013:197-212& Jesse Ramirez, 2017: 619-632). اما سرمایه نیاز به محققشدن و دستیابی به ارزش درون کالای تولیدشده و سپس سرمایهگذاری مجدد آن یا به عبارت دیگر ارزشافزایی دارد. برای محققشدن ارزش، نیاز به مصرف کالا و مصرفکنندههایی است که قدرت خریداری آنها را داشته باشند. وقتی انسان در چرخه تولید حضور نداشته باشد و مزدی دریافت نکند، چه کسی باید تولیدات را بخرد؟
در این زمینه، مالیاتگرفتن از روباتها یا «درآمد پایه همگانی» ازجمله پیشنهادهای مطرحشده است. به باور «اوپن ایآی»، هرکس فارغ از شغل خود درآمدی مرتب بدون هیچگونه شرطی دریافت خواهد کرد (Daum, 2022).
نتیجه
1- تولید بدون دخالت انسان در تولید و دگرگونیهای عمده در مناسبات تولیدی، خودبهخود، درآمد پایه همگانی برای انسانها و رفاه عمومی تأمین نخواهد شد. اعمال سیاستهای نئولیبرالی و ریاضتی از سوی سرمایهداری برای مقابله با گرایش نزولی نرخ سود بوده است. بدون مبارزه برای حقوق اجتماعی، نظام سرمایهداری در جهت بیشینهکردن سود و کاهش دستمزدها و خدمات اجتماعی پیش میرود و به دنبال برقراری نظام انسانمحور و ترقیخواهانه نخواهد بود. برخی از نظام بردهداری نوین صحبت میکنند که در آن روباتها مانند روم باستان همچون بردهها به تولید بدون مزد و مواجب بپردازند و صاحبان نیز به مصرف بدون مرز مشغول شوند؛ یعنی از یک طرف صاحبان ثروت و از سوی دیگر انبوه انسانهای بدون ثروت یا برده قرار خواهد داشت.
2- در آینده آنچه را که انسانها طی 10 هزار سال میآموزند، روباتها با سرعتی بسیار زیاد و مدتی اندک فراخواهند گرفت. بنابراین روباتها از انسانها باهوشتر میشوند و نمونهای وجود ندارد که موجودی کمهوشتر بتواند موجود هوشمندتر از خود را در کنترل خود درآورد.
3- نگرانی دیگر، بهرهوری کار و جایگزینی شغل انسانها و عمیقترشدن فقر و غنا در جامعه است. بنابراین، کاهش خطر انقراض از سوی هوش مصنوعی باید در کنار دیگر تهدیدهای گسترده اجتماعی مانند همهگیریها و جنگ هستهای در اولویتی جهانی قرار گیرد.
پینوشتها:
1- اوپن ایآی، به انگلیسی Open AI، یک شرکت پژوهشی غیرانتفاعی هوش مصنوعی آمریکایی است.
2- Chat GPT روباتی مبتنی بر هوش مصنوعی برای چتکردن است که میتواند در زمینههای مختلفی جوابهای مناسبی برای سؤالات فراهم آورد.
منبع: sharghdaily-915117