بحران رهبري در جهان فوتبال
دوراني كه تاكتيكهاي استفاده شده تيمهاي حاضر در جام جهاني به صورت گسترده روي تيمهاي باشگاهي تاثيرگذار بوده مربوط به سالهاي خيلي دور ميشود.
بیشتر بخوانید
دوراني كه تاكتيكهاي استفاده شده تيمهاي حاضر در جام جهاني به صورت گسترده روي تيمهاي باشگاهي تاثيرگذار بوده مربوط به سالهاي خيلي دور ميشود. در سالهاي اخير شايد به ندرت پيش آمده كه انديشههاي يك سرمربي در رده ملي توانسته باشد راه جديدي را پيش روي فوتبال قرار دهد. مثلا اسپانياي دلبوسكه سال ٢٠١٠، يكي از همين موارد معدود است. جايي كه سرمربي ماتادورها تصميم گرفت بدون مهاجم در جام بازي كند و در نهايت هم عنوان قهرماني را كسب كرد. مدتهاست مربيان جوان نمينشينند پاي مسابقات جام جهاني تا «ياد بگيرند». آنها ترجيح ميدهند براي آشنايي با جديدترين تاكتيكهاي روز دنيا مسابقات باشگاهي و در صدر آن ليگ قهرمانان اروپا را نگاه كنند. حتي بايد گفت كه مربيان بزرگ در رده ملي هم اين روزها براي به روز نگه داشتن خود، مسابقات باشگاهي را رصد ميكنند. همين جام جهاني اخير را اگر نگاه كنيم، متوجه ميشويم كه سبك بازي تيمها با صفتهايي همراه است كه مربوط به مربيان باشگاهي ميشود. به عنوان مثال خود آنتوان گريزمان ميگويد فرانسه مثل اتلتيكومادريد بازي ميكند. اسپانيا در روسيه همچنان از ورژن قديمي تيكيتاكاي گوارديولا بهره برد. يا انديشه سرمربيان ليگ جزيره در بازي تيم ملي انگليس مشهود بود. به قول رضا براهني كه براي تغيير رهبري ادبيات ايران از شعر به داستان از اصطلاح بحران رهبري ادبي استفاده كرد، ما هم ميتوانيم بگوييم كه جام جهاني دچار بحران رهبري فوتبال شده است. جام جهاني هنوز هم بزرگترين فستيوال فوتبالي دنياست. هنوز همه نگاهها را به خود خيره ميكند و گردش مالي فوقالعادهاي ميسازد. جام جهاني همچنان جذابترين رويداد ورزشي جهان است. با اين همه بايد گفت كه اين مسابقات بيشتر دارد شبيه يك جشن ميشود؛ جشني كه به خاطر شكرگزاري فوتبال هر چهار سال يكبار برگزار ميشود. وگرنه اين تورنمنت از لحاظ تاكتيكهاي فوتبال ديگر چيزي براي ارايه ندارد. شايد بتوان گفت استارت تغيير رهبري فوتبال دنيا از رده ملي به باشگاهي در اواخر دهه ٨٠ ميلادي خورد. جايي كه آريگو ساكي چنان ميلاني ساخته بود كه هر تيمي را در اروپا به وحشت ميانداخت؛ با تركيب دفاع ايتاليايي و حمله هلندي. همان موقع كه براي اولينبارها به صورت جدي ادعا شد يك تيم باشگاهي از همه تيمهاي دنيا اعم از ملي و باشگاهي قويتر است. نه اينكه تا قبل از آن نبوده باشد، بوده. در زماني كه تيمهاي باشگاهي انگليسي بر فوتبال اروپا آقايي ميكردند، مابين اواسط دهه١٩٠ تا اواسط دهه ١٩٨٠، كه ليورپول و ناتينگهام فارست و استونويلا را پشت سر هم بردند، گفته ميشد كه تيمهاي باشگاهي انگليسي دارند روي فوتبال ملي تاثير ميگذارند و مثلا ليورپول از همه تيمهاي دنيا بهتر است، منتها آن اجماعي كه روي تاثير تاكتيكي تيم ساكي در دهه نود وجود داشت، درباره تيمهاي انگليسي وجود نداشت. آريگو ساكي را قطعا بايد جزو اولين مربيان باشگاهي دانست كه مربيان ملي را وادار به رونويسي از روي دست خود كرد. مردي كه با پنالتي باجو در فينال جام جهاني ٩٤ از بزرگترين افتخاري كه ميتوانست به آن برسد محروم ماند. تاثيرگذاري و تاثيرپذيري فوتبال ملي و باشگاهي هميشه بوده و خواهد بود، اما اينكه كفه ترازو به سمت كدام يك سنگيني كند محل بحث است. در قرن كنوني كفه ترازوي مربيان باشگاهي بسيار سنگينتر بوده و در جام جهاني اخير ميتوان به جرات ادعا كرد كه با چيز جديدي از سوي مربيان ملي مواجه نشديم. هيچ كارشناسي در طول مسابقات نگفت كاري كه فلان تيم ميكند يك قدم رو به جلو در فوتبال است. دلايل زيادي را ميتوان براي اين تغيير توازن برشمرد، اما شايد يكي از مهمترينهايش جذاب نبودن كار در رده ملي براي مربيان مولف است. مربياني كه چلنج، پول و امكانات برايشان جذابتر است. اگر به ليست مربيان بزرگ جام جهاني نگاه كنيم، متوجه ميشويم كه همه آنها يا مربيان بزرگي بودهاند كه به آخر خط رسيدهاند، مثل هكتور رائول كوپر، پكرمن، اسكار تابارز يا حتي خود كيروش، يا مربيان جواني هستند كه از جام جهاني ميخواهند پلي بسازند براي رسيدن به تيمهاي باشگاهي بزرگ؛ مثل مارتينز و داليچ و ساوتگيت. كونته براي پيوستن به چلسي تيم ملي ايتاليا را در جام جهاني ٢٠١٨ تنها گذاشت. ماجراي لوپتگي و رئال و تيم ملي اسپانيا هم كه منشأ بحران براي فوتبال اسپانيا در اين جام جهاني شد. مورينيو و گوارديولا و سيمونه هم سالهاست در تيمهاي باشگاهي خوش ميدرخشند اما حاضر نشدهاند مربيگري در رده ملي را بپذيرند. شايد آنها بهتر ميدانند كه توان تاثيرگذاري عميق بر فوتبال دنيا، نه با حدود ٢٠ بازي ملي مرتبط با جام جهاني (بازيهاي راهيابي به جام و حداكثر ٧ بازي در خود جام جهاني) بلكه با ٥٠ بازي باشگاهي در طول هر فصل ممكن و ميسر است.
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران