«بهانه برای تعطیلی گزینشی کافهها» عنوان یادداشت روزنامه اعتماد به قلم زهرا نژادبهرام است که در آن آمده: موضوع تعطیلی کافههای اطراف دانشگاه تهران که این روزها جزو اخبار داغ رسانهای و فضای مجازی محسوب میشوند را میتوان از دو منظر بررسی کرد؛ یکی مساله خود تعطیلی کافههاست و دیگری موضوع طرح ساماندهی دانشگاه تهران. در خصوص بخش اول یک سناریو این است که آیا تمام کافههایی که محل تجمع دانشجویان در اطراف دانشگاه تهران هستند به خاطر یک دستورالعمل یا قانون تعطیل شدهاند یا این تعطیلی گزینشی بوده است؟ در این مورد آنطور که از نامه منتسب به رییس دانشگاه برمیآید گویا فقط تعدادی ازکافههایی که ضوابط مورد نظر دانشگاه را رعایت نکردهاند، تعطیل شدهاند نه همه آنها.
اینجا این سوال مطرح میشود که آیا این دستور به دنبال یکجور خالصسازی در کافههای اطراف دانشگاه است تا در آنها فقط یکسری طیف خاص یا بیاثر جمع شوند و تعامل داشته باشند که این به معنای آن است که این کافهها برای همه دانشجویان با هر خط فکری و هر دیدگاهی قابل استفاده نخواهد بود و فقط برای قشر خاصی قابل استفاده است. در واقع با گزینشی کردن فعالیت کافهها، به نوعی داریم به سمت خالصسازی آنها پیش میرویم. این رویه با فرهنگ و منش و تفکر ایرانی که تلاش دارد همواره به همه نگاهها و تفکرها و اندیشهها، به خصوص در بین دانشجویان، احترام بگذارد، منافات دارد و در طولانیمدت مسلما نمیتواند ادامه داشته باشد.
البته در اینکه دانشگاه تهران به عنوان مالک میتواند ملکش را به فردی بدهد و به دیگری ندهد بحثی نیست ولی اینکه بخواهیم این مساله را به یک واکنش فرهنگی و بهانههایی از این جنس برای تعطیلی کافهها تبدیل بکنیم، جای بسی نگرانی است و این سوال را پیش میآورد که اگر این ظرفیت را بخواهیم از دانشگاه بگیریم چه ظرفیت دیگری را جایگزین آن خواهیم کرد؟ بالاخره جوانان دانشجوی ما نیاز به مراکز و محلهایی برای هماندیشی و وقتگذرانی و تبادل نظر دارند. نمیشود که در همه را به روی آنها بست!
و اما در مورد طرح «ساماندهی» دانشگاه که بهانهای شده برای تعطیلی کافهها. بر اساس مصوبه شورای عالی شهرسازی در اردیبهشت 1400، شهرداری تهران مکلف بود ظرف 6 ماه طرح ساماندهی محوطه دانشگاه تهران را بر اساس طرح جامع پایتخت تهیه کند و بدینترتیب طرح ساماندهی و توسعه دانشگاه تهران که 20 سال به شکلی ناقص اجرا شده و ناتمام مانده بود، از دستور کار قانونی خارج شد. گرچه از آنجایی که این مصوبه در آخر عمر شورای پنجم و شهرداری پیشین به امضا رسید، اجرای آن به مدیریت شهری و شهردار جدید محول شد. اما با روی کار آمدن مدیریت شهری جدید شهرداری، شهردار تهران در اقدامی قابل تامل تدوین این طرح را به خود دانشگاه تهران محول کرد که همین امر باعث شد تا دانشگاه نیز در این مسیر، دیدگاهها و نظرات فکری خودش را در آن پیاده کند که نمونهای از آن همین تعطیلی کافههاست.
دانشگاه تهران نیز حالا با همین دیدگاه درصدد تدوین این طرح و ارسال آن به کمیسیون ماده 5 و تصویب آن در شورای عالی شهرسازی است در حالی که به نظرم این طرح به هیچ عنوان به نفع مردم و شهروندان نخواهد بود. کما اینکه حتی در شورای شهر پنجم نیز ما نظر مقام معظم رهبری را در مورد اجرای این طرح جویا شدیم که معظم له نیز اعلام کرده بودند که به خاطر مخالفتهای مردم و تضییع حقوق آنها موافق اجرای آن نیستند! چراکه بسیاری از اهالی محل با فشارهای دانشگاه تهران و اینکه املاکشان فریز شده بود نه میتوانستند ملکشان را مطابق طرح جامع تهران بسازند و نه میتوانستند آنها را معامله کنند.این در حالی بود که در طول این 20 سال فقط تعداد کمی از املاک تملک شده بود که بخش عمدهای از آنها نیز ساختمانهای دولتی بودند. در عوض این طرح 20 ساله باعث شد که بافت سرزنده و تاریخ معاصر و شفاهی انقلاب را در درون خود جای داده و تبدیل به بافت بیدفاع شهری یا پارکینگهای بیهویت شوند.
دوستان در دانشگاه تهران مدعیاند که قرار است این فضاها به استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان داده شوند در حالی که حتی در این صورت نیز با توجه به بافت منطقه و اینکه هنوز این ساختمانها در کنار املاک مسکونی شهروندان هستند، عملا این طراحی موفق نخواهد بود. لذا به نظر میرسد تعطیلی کافهها که توانسته بود در کنار بافت بیدفاع و خطرناک شهری ایجاد شده، فضایی شاد و پرجنب و جوش را ایجاد کند کاملا به ضرر شهر و شهروندان این منطقه خواهد بود. در همین راستا به نظر میرسد شهرداری و معاونت شهرسازی کنونی در اجرای این طرح کوتاهی ملموس و آشکاری داشته و لذا باید هر چه سریعتر در راستای تدوین این طرح و پایان بلاتکلیفی 20 ساله مردم این محله و البته یکهتازی دانشگاه تهران اقدام کند.
منبع: etemadonline-634929