hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > دیدن ندیده ها

گفتگو با شقایق دهقان نیری، داستان نویس

دیدن ندیده ها

شقایق دهقان نیری، متولد ۶۷ و دانش آموخته روانشناسی و به قول خودش علاقمند به ادبیات و داستان است. اثر چاپ شده ای با عنوان «خواب­های سفید» دارد.درباره کتاب خواندن و نوشتن نکاتی را بیان کرده است. با هم پاسخ­های دهقان نیری را می­خوانیم:

شقایق دهقان نیری ، متولد ۶۷ و دانش آموخته روانشناسی و به قول خودش علاقمند به ادبیات و داستان است. اثر چاپ شده ای با عنوان «خواب­های سفید» دارد. این اثر با همت نشرصاد  هم اکنون به چاپ دوم رسیده و توسط نشرقناری به صورت صوتی هم منتشر شده است. کتاب صوتی را محیاساعدی، مجری وگوینده و چندتن دیگر از اعضای مدرسه گویندگی آقای علی دهکردی خوانده اند. وی در این گفتگو درباره کتاب خواندن و نوشتن نکاتی را بیان کرده است. با هم پاسخ­های دهقان نیری را می­خوانیم:

 

*شقایق دهقان نیری را چقدر می شناسید؟ اگر بخواهید او را در یک جمله معرفی کنید، آن جمله کدام است؟

اهل یزدم‌. ساکن شهر «نیر». دیار نور و روشنایی در دامنه شیرکوه زیبا. از کودکی خودم را با صبر و سکوت و تنهایی شناختم. روزی یکی به من گفت تلاش کن ندیده­ها را ببینی، دیدن آنچه همه می بینند هنر نیست. عجیب حرفش به دلم نشست. از آن روز به بعد در پی یافتن چیزهایی رفتم که دیگران نمی دیدند. اگرچه روزهای سختی را تا امروز پشت سر گذاشته ام اما باور دارم آدم می­تواند در هر شرایطی به هدفش در زندگی برسد و من نیز همیشه معتقد بودم که برای هدفی خلق شده­ام که باید در راستای آن زندگی کنم  یعنی نوشتن و نویسنده شدن.

 

*الگوی مطالعاتی شما چیست؟ شده است کتاب را که دوست ندارید تا انتها بخوانید؟ چه الگویی را به مخاطب معرفی می کنید؟

الگوی مطالعاتی هر کسی می تواند با دیگری فرق داشته باشد. من تقریبا هر نوع کتابی می­خوانم حتی گاهی سعی می­کنم در کنار رمان، داستان کوتاه، روانشناسی و غیره، شعر هم بخوانم. البته کتاب‌هایی هم بوده است که دوست نداشته ام ولی به دلایلی شاید لازم بوده بخوانم. اما به ندرت پیش می­آید که جز در موارد ضروری کتاب‌هایی بخوانم که دوست ندارم. اغلب سعی می کنم بیشترین مطالعه ام در زمینه کتاب‌هایی باشد که مرا در راستای بهتر نوشتن یاری کند. بهترین الگوی مطالعاتی از نظر من خواندن آثاری است که بتوانند ما را در بهتر زیستن و بهتر اندیشیدن  یاری کنند.

 

*کتاب در دوره کودکی و نوجوانی شما چقدر حضور داشت؟ چه کتاب هایی می خواندید؟ چه بازی هایی می کردید؟  از بین بازی و کتاب، کدام یک در ساخت شخصیت شما تاثیر بیشتری داشته اند؟

تقریبا تمام روزهای کودکی و نوجوانی من با کتاب­ها گذشته. من علاقه زیادی به کتاب­های  علمی تخیلی و فانتزی داشتم. حتی آثار کلاسیک را هم دوست داشتم و می­خواندم.

مثلا کتاب­های ژول ورن، آیزاک آسیموف، جی.آر.آر تالکین و سی.اس. لوئیس را خیلی دوست داشتم یا کتاب­های کلاسیک از مارک تواین، آنتوان چخوف، تولستوی، جک لندن، خواهران برونته، جین آستین و ...به همین خاطر هم عضو ثابت کتابخانه مدرسه و شهرم بودم.

در کنار کتاب علاقه زیادی هم به بازی فوتبال داشتم که بیشتر تفریح پسرها بود اما من پایه ثابت این بازی در نوجوانی هایم بودم و با بچه های همسایه یا همکلاسی های مدرسه­ام دائم فوتبال بازی می­کردیم و بعدها هم که در دبیرستان عضو تیم فوتسال دبیرستان شدم و مقام سوم استانی را در این رشته کسب کردم.

 

 شقایق دهقان نیری 

*چه شد که سراغ نوشتن رفتید؟  مهم­ترین و اولی­ترین درس نوشتن چیست؟

همیشه وقتی به این سوال می­رسم، می­گویم این نوشتن بود که به سراغ من آمد. به دورانی فکر می­کنم که دختربچه ای دبستانی بودم و بهترین انشاها را می­نوشتم. خاطره می­نوشتم. حتی جملات ادبی می­نوشتم و در صف مدرسه می‌خواندم. در دوران نوجوانی اولین داستانم را به اسم سرزمین گل­ها نوشتم. اگرچه بارها از ناملایمات زندگی در رنج بودم اما هرگز نتوانستم نوشتن را رها کنم یا شاید این نوشتن بود که هرگز مرا رها نکرد. فکر می­کنم مهم­ترین درس نوشتن عشق و علاقه به آن، تعهد و تداوم و کار سخت و پیگیرانه است.

 

 

*جغرافیا، موقعیت و زادبوم شما چه تاثیری در آثار شما داشته اند؟

اکثر نویسندگان وقتی شروع به نوشتن می­کنند قبل از هرچیزی به خودشان رجوع می کنند. چرا که برای نوشتن چیزی فراتر از تکنیک داستان نویسی  هم نیاز دارند و آن تجربه زیسته شان است. از جغرافیایی که در آن زیسته اند گرفته تا موقعیت هایی که در طول زندگی در آن بوده اند و زادبومی که در آن رشد کرده اند. لهجه، آداب و رسوم، محیط زیست اطرافشان و غیره...همه اینها لازم است تا یک نویسنده با همه یا بخش اندکی از آن کتابی بنویسد که خواننده با آن همزادپنداری کند. من نیز در تلاش بودم و هستم که بهترین استفاده را از این موقعیت­های زیستی داشته باشم، چه در خواب­های سفید چه در آثار بعدی.

 

 

*قهرمان­های شما چقدر در اطراف شما و در شهر دیده می‌شوند؟

تلاش کردم اگر قرار است از کسی یا چیزی بنویسم آن را در ابتدا  در اطراف خودم پیدایش کنم. از آدم­هایی که در نهایت سادگی اما اخلاق، رفتار و نوع زندگی خودشان را دارند. آدم­هایی که دیده یا شنیده نشده اند اما در میان قصه ها جان تازه ای می­گیرند و متمایز می­شوند.

 

*خواب­های سفید چگونه متولد شد؟

مدتی پس از این­که به صورت حرفه ای کار نوشتن را ادامه دادم ،علاقه زیادی به نوشتن داستان کوتاه پیدا کردم. تقریبا پنج شش سال متوالی تنها برای خودم می­نوشتم و علاقه ای به چاپ آنها نداشتم. بعدها بعد از بارها بازنویسی بعضی از داستان‌هایی را که موضوعات نزدیک به هم داشتند در کنار هم قرار گرفتند و شدند خواب های سفید.

 

* خواب­های سفید مخاطب را به چه چیزی دعوت می کند؟

خواب­های سفید مجموعه داستانی است با هشت داستان کوتاه. درون مایه ثابت همگی شان معمای دیرینه بشر یعنی مرگ است اما بینشی نو به شما عرضه می­کند که تا مدت­ها به مسائل مطرح شده در داستان فکر می­کنید و بر جهان بینی شما تاثیرشگرفی خواهد گذاشت. با خواندن آن باری دیگر به مفاهیم کلیشه ای تعریف شده، هم چون تنهایی و مرگ و زندگی عمیقا فکر خواهید کرد.

 

*مهم­ترین موضوعات مطرح شده در کتاب خواب­های سفید چیست؟

در برگیرنده موضوعات اجتماعی است. در مورد آدم­هایی که محصور در تنهایی گریزناپذیر و ناخواسته، بین مرگ و زندگی اند و با تمام رنج هایشان از انفعال گریزانند و جویای امید و ماهیت زندگی در دنیای بین خیال و واقعیتند.

 

* اگر قرار باشد یک پاراگراف از آثارتان را انتخاب کنید آن پارگراف کدام است؟

بخشی از داستان پروانه های پنهان: « یک روز همه قوایم را جمع می کنم و حتی اگر مچ دستم درد بگیرد، می نویسم: مادر، معلم، زندگی، عشق. یک، دو، سه  را  نوشتم، اگرچه تا غروب وقت برد، آخرش نوشتم و معلم به مادرم که آمده بود دنبالم گفت:"گلاب خانم، باورت نمی­شه،گلی حالا می­تونه بنویسه. اینا رو خودش نوشته ،ببین!" چادر مادرم بوی علف صحرایی داشت.یک گوشه اش روی زمین کشیده می­شد. نشست لب ویلچر. با دست­های ترک ترک شده و انگشت­هایی که به خاطر چیدن علف سبز بودند،کاغذ را گرفت جلوی چشمش».

 

 

* فعلا مشغول نوشتن چه کاری هستید؟ بزودی از شما اثری منتشر می شود؟

مجموعه داستان تازه ای دارم که تمام شده و فعلا باید مسیر انتشار را طی کند

امیدوارم که به زودی منتشر شود.

 

* روایت شما چه تفاوتی با روایت­های دیگران دارد؟

من همیشه علاقه زیادی به کتاب های فانتزی داشتم از طرفی هم علاقمند به داستان‌هایی که فراتر از زمان و مکان نوشته شده بودند، بودم. داستان­هایی که یا سوررئال بودند یا رئالیسم جادویی در آن­ها نمود داشت و از این جهت بسیار در مورد روایت­های فراواقعی مطالعه می­کردم و تقریبا آثار زیادی از نویسنده های مختلف در این زمینه ها خواندم و احساسم این بود که به شکل خاصی ذهنم با این روایت­های فراواقعی پیوند دارد و از آن پس سعی کردم نوع روایت من هم از آدم­ها و زندگی و غیره ما بین خیال و واقعیت قرار داشته باشد.

 

* دلیل کم خواندن کتاب در جامعه چیست؟ سهم نویسندگان در اين ميان چقدر است؟

 

به نظرم مسائل فرهنگی در پایین بودن میزان مطالعه در ایران نقش اساسی ایفا می­کند.

از طرفی شاید مسائلی که به شیوه های مدیریتی و دولتی مربوط می­شود هم بی ارتباط با کم خوانی نباشد. اما به نظرم مهم­ترین دلیلی که در کاهش میزان مطالعه کتاب تاثیرگذار است،گرانی روز افزون کتاب است. قیمت کتاب در چند سال اخیر با افزایش نجومی نرخ آثار منتشر شده از سوی ناشران مختلف روبروییم. گرانی مواد اولیه مثل گرانی کاغذ هم باعث  شده که قیمت کتاب افزایش پیدا کند.

 

*جایگاه نویسندگان زن را در ادبیات معاصر  چطور ارزیابی می کنید؟

زنان در زمینه نوشتن در این سال‌ها رشد بسیار خوبی داشتند. با ورود زنان به دنیای نوشتن، یک رشته واقعیات از زندگی زنان با نگاه زنانه به بن مایه های داستان نویسی افزوده شد و چون زنان نویسنده خود دردآشنای این واقعیات مثل فقر، تبعیض، بی عدالتی، بی پناهی، طلاق و غیره بوده اند، خود را متعهد به  آن می­دانستند که  در مورد این واقعیات بنویسند و رنج زنان را به واسطه کلمات به تصویر بکشند. تا جایی که امروز در ادبیات معاصر ما زنان نقش مهم، ویژه و برجسته ای دارند.

 

* بین نویسنده شهرستانی و مرکز چه تفاوت­هایی وجود دارد؟

تفاوت شاید در نگاه باشد. هر یک نگاه متفاوتی نسبت به زندگی دارند. امکانات محدود و کم باعث می­شود یک نویسنده شهرستانی نتواند آن­طور که باید و بخواهد در سطح جامعه رشد کند یا تعامل با دیگر نویسندگان و اهالی کتاب داشته باشد، با این حال فکر می­کنم وسعت نگاهش بسیار بیشتر است چرا که در محیط آرام تری رشد یافته که به او فرصت عمیق اندیشیدن را می­دهد .

 

 

* آسیب­ها و فرصت­های جوایز ادبی چیست؟ اگر قرار باشد، شما یک جایزه را طراحی کنید،دوست دارید جایزه در حوزه نقد ادبی باشد یا خلق اثر؟

مسلما جوایز ادبی باید بیشتر در حوزه خلق اثر برگزار شوند تا استعدادیابی اتفاق بیفتد.

و فرصتی برای دیده شدن به نویسندگان نسل نو ما بدهد. اگرچه آسیب­هایی هم دارد مثلا گاهی جشنواره ها و جوایز ادبی هستند فقط اسمی وجود دارند اگرنه برخی از قبل برندگان خودشان را انتخاب می­کنند. گاهی هم ممکن است نویسنده ای فکر کند چون حائز رتبه ای در جشنواره نشده پس کارش ارزش ندارد در حالی­که ممکن است برعکس این باشد. در کل جشنواره ها و جوایز ادبی _ جز برخی جوایز ادبی مهم و شناخته شده_را نمی­توان ملاک خوب بودن یا بد بودن یک اثر دانست. جشنواره ها شاید بیشتر باعث شوند که یک تکاپو و حرکت در نوشتن اتفاق بیفتد .نویسندگان به نوشتن تشویق شوند و بنویسند و سعی  حضور در یک رقابت به آن­ها انگیزه بیشتری در نوشتن و نشان دادن قلم شان بدهد. اگرچه من خیلی علاقمند به حضور در جشنواره ها نبوده و نیستم.

 

* در بین خوانندگان اقبال بیشتر به سمت کتاب­های تالیفی است یا ترجمه؟ چرا؟

 

به نظرم ترجمه. مخاطب ایرانی هنوز هم چندان اقبالی به نویسندگان خود ندارد مگر آن­هایی که اندک شناختی ازشان دارد. شاید هم بخاطر تبلیغات اندک در حوزه نشر کتاب باشد‌ در آثار ترجمه شاهد این هستیم که یک کتاب بارها توسط چندین نشر به شکل­های مختلف چاپ می­شود اما مثلا اثر شاخص یک نویسنده خوب ایرانی هنوز در همان مرحله چاپ اول خودمانده است.

 

*چقدر  فعالیت­های کتابخوانی را دنبال می­کنید؟

سعی می­کنم تا آنجا که  می­توانم در این حوزه فعالیت کنم. مثل معرفی کتاب­های خوب به دیگران‌ و صحبت راجع به کتاب­ها و اثری که در زندگی مان دارند.

 

* بیشتر کتاب می­خرید یا امانت می­گیرید؟

قبلا زیاد کتابخانه می رفتم اما الان که خودم نویسنده ام در کنار امانت گرفتن سعی می­کنم بیشتر کتاب بخرم. هر کدام از ما باید سعی کنیم با خرید کتاب به رونق کتابفروشی ها کمک کنیم.

 

* نویسنده موفق در کنار مهارت نوشتن، چه مهارت­هایی باید داشته باشد؟

به نظرم هر نویسنده ای در ابتدا باید مهارت نه شنیدن را بلد باشد. چرا که به طور حتم بارها ممکن است اثرش از طرف ناشران رد شود‌ یا مخاطب نتواند با نوع نوشته های او ارتباط برقرار کند. مهمترین مهارت هم از نظر من مهارت نقدپذیری است. نویسنده ای که این مهارت را نداشته باشد هرگز نمی‌تواند عیب و ایراد های داستان­ها ونوشته های خود را ببیند و در صدد رفع آن­ها باشد. نقدهای سازنده قلم نویسنده را رشد می­دهند و بارور می­کنند.

 

 

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نویسنده
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی، بیش از همه یک "دوست کتاب" به حساب می‌آید.
او کارشناسی ارشد هنر دارد، ۴ مجموعه شعر و ۱ مجموعه داستان و ۲ کتاب نثر ادبی منتشر کرده. ۱۲ نمایشگاه انفرادی نقاشی داشته و نوشتن را در گونه های مختلف تجربه کرده است.

نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد