گلدان گل پتوس که یادگار مادرش است سالهاست که روی میز کنار پنجره جا خوش کرده و انگار عضوی از خانواده شده. رشد خوبی دارد و دوباره شاخههای پربرگش از هر سوی آن آویزان شده و باید آن را اصلاح کند.
همه جای خانه پر است از تک شاخههای پتوس که در شیشههای ساده و رنگی نشستهاند. در این سالها چه بسیار شاخههایی که از این گلدان باسخاوت جدا کرده و به دوست و آشنا هدیه داده است.
پتوس را گل کمتوقع و بخشندهای میداند که در هر خانهای رشد میکند. گران نیست تا پایش فقط در برخی از خانهها باز شود.
یادش به روزی در حدود بیست سال پیش میافتد که مادرش هنوز زنده بود. خاله مادر قرار بود بعد از سالها به خانهشان بیاید، مادر خوشحال بود و کمی دستپاچه. از صبح زود بیدار شده بود و خانه را مرتب کرده بود. همه چیز از تمیزی برق میزد. کمسنوسال بود که خاله مادر را دیده بود. چهره محوی از خاله طلعت در ذهنش بود و اشتیاق مادر برای دیدار خاله او را هم مشتاق کرده بود.
خاله آمد و گلدان پرشاخه و پربرگ پتوس را روی میز کنار پنجره گذاشت و دستی به آن کشید و به مادر گفت که خوب مواظبش باشد، شاخههای این گل که از گلدان خانه عمهجانش به خانه بسیاری از فامیل رفته برکت دارد و خوشیمن است. از آن روز به بعد این گلدان روی میز کنار پنجره ماند و یکی از بچههای مادرش شد. بچهها هم هوایش را داشتند و گاهی هم به آن حسودیشان میشد، ازبسکه مادر به آن میرسید!
مادرش هم بهرسم عمه جان خیلی از شاخههای آن را چید و به همسایه و دوست و فامیل هدیه داد. خانه بسیاری از اقوام که میرفتند گلدانی از گل پتوس در گوشهای از آن نشسته بود و انگار با آنها از مادرشان حرف میزد.
مادرش که از دنیا رفت همه از گلدانهای گل پتوسی که برایشان به یادگار گذاشته بود، حرف میزدند. با خودش فکر میکرد که چقدر خوب است که چیزی به یادگار بگذاری که بعد از رفتنت همه با دیدن آن از تو یاد کنند.
چند شاخه از گلدان پرپشت و شلوغ را چید و در شیشه رنگینی گذاشت تا ببرد به خانه دوستش که امروز قرار بود بعد از حدود یک سال او را ببیند.
یادگاری که جاودانهات میکند
گلدان گل پتوس که یادگار مادرش است سالهاست که روی میز کنار پنجره جا خوش کرده و انگار عضوی از خانواده شده. رشد خوبی دارد و دوباره شاخههای پربرگش از هر سوی آن آویزان شده و باید آن را اصلاح کند
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران