از ۵۰۰ هزار تا ۳ میلیارد تومان جریمه؛ برای مبارزه به خانمهایی که حجاب را رعایت نمیکنند.البته جریمههایی چون و ... نیز در نظر گرفته شده است.
ابتدا میگفتند گشت ارشاد برای جلوگیری از ترویج گناه است، با مرگ نابهنگام مهسا امینی و ۳ ماه اعتراض عمومی در کشور، حالا قرار است با پرداخت جریمه که شاید بتوان گفت نوعی خرید مجازات است، وضعیت بهگونهای دیگر مورد توجه توام با عصبانیت افکار عمومی قرار گرفته است زیرا خلاف همه آنچیزی است که در ابتدای انقلاب نیز نسبت به آن وعده داده شده بود.
مانند این تیتر روزنامه اطلاعات که در ویترین نیم تای بالای صفحه اول روزنامه اطلاعات بهعنوان مهمترین تیتر روزنامه یعنی تیتر یک خودنمایی میکند: «در مورد حجاب اجبار در کار نیست». اما طرح مذکور واکنشهایی بههمراه داشت.
ضمن اینکه طرح مذکور از منظر دو محور علمی و عدم توجه به دیدگاه های استراتژیک نیز محل ایراد است تا جایی که میتوان گفت خلاء طرح مذکور در دو محور نگرش علمی به پیامدهای ناخواسته طرح، و دیگری عدم توجه به دیدگاههای نیروهای استراتژیک از جمله سردار سلیمانی و حذف آن از برنامههای خود بسیار برجسته است.
واکنش وزیر دولت روحانی به طرح جریمه بی حجابی
ماجرای طرح به زودی آثار و عوارض خود را هویدا کرد تا جایی که مورد اعتراض وزیرارتباطات دولت روحانی نیز قرار گرفت. محمد جواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات دولت روحانی، در توئیتی نوشت: نمیدانم این طرح برخی از نمایندگان مجلس برای حجاب مطرح شده چقدر صحت دارد؛ اگر صحت دارد باید از طراحان پرسید که مطابق کدام فقه، دیه ۹۰۰ میلیون و جریمه بدحجابی میتواند ۳ میلیارد تومان باشد؟ برخی دیگر نیز به این سو تمایل پیدا کردند که طرح مذکور را مانند خریدن بهشت این بار با جریمه که پیش از اینها توسط روحانیت قرون میانه اروپا انجام میشد تشبیه کردند.
اما در حوزه سلبریتیها این مهراب قاسم خانی یکی از نویسندگان و کارگردان های معروف ایرانی است که نسبت به طرح مذکور واکنش نشان داد. او در کارنامه هنری اش کارهای شاخص و جذاب زیادی دارد که از جمله آنها میتوان به فیلمنامه سریال «مرد هزار چهره» به کارگردانی مهران مدیری, سریال«مسافران»به کارگردانی رامبد جوان نیز اشاره کرد. او در استوری خود در اینستاگرام نوشت : «همه اش سه میلیارد؟ تساهل و تسامح تا مجا؟ ما از شما انتظار داریم برای ابطال شناسنامه اقدام کنید.»
دلیل تناقض میان اظهارات تندروها با طرحهایشان در مجلس
آوردن طرح مناقشه برانگیز قانونی کردن جریمه مربوط به عدم رعایت حجاب، با آنچه حتی برخی دیگر نمایندگان تندرو در مجلس اظهار میکنند، نیز قابل توجه است. به گفته لارگانی نماینده فلاورجان، «صبر اقتصادی مردم تمام شده است چرا که سفره معیشتی مردم در تنگنا قرار دارد.» هرچند ارگانهای رسانه ای جناح تندرو نیز دلیل اصلی آمدن مردم به کف خیابان را شرایط فقر اقتصادی مردم ذکر می کنند، با این همه قدرت یکدست در چارچوب دیدگاه خود به ویژه در حوزه تندروها دنبال آن است که کماکان خشم مردم افزایش یابد. جبهه پایداری که شاید تا بیش از ۵۰ درصد اعضای دولت و به ویژه تیم اقتصادیاش را در اختیار دارد، به جای تلاش بر حل بحرانهای معیشتی مردم، نمایندگانش در مجلس کماکان بر طرحهای مبارزه با بیحجابی و ایجاد تنش در کشور متمرکز هستند. از نظر کارشناسان دلیل ارائه نشانی اشتباه، انتخابات آینده است که با بحرانسازی، قرار است مردم پس از حوادث پاییز ۱۴۰۱ کماکان، همانند انتخابات ۱۴۰۰ ، از صندوقها قهر کرده، و زمینه حضور نمایندگان جبهه پایداری با حداقل رای در مجلس آینده نیز فراهم شود. به عبارتی تندروها به نظر میرسد، به عمد چوب به لانه زنبور میکنند.
پیامدهای ناخواسته طرح حجاب و عدم توجه به «محرومیت نسبی» و «انتظارات فزاینده»
کسب قدرت بههر نحو ممکن شاید تندروها را جهت بهرهگیری از عقلانیت لازم در امور کشورداری، آشفته کرده است. آنان بدون توجه بهرویکرد روانشناسانه به موضوع خشونت جمعی و سیاسی ایجاد شده، علل بروز خشونتها را قادر نیستند تبیین کنند. به همین دلیل برای دسترسی به اهداف خود بدون توجه به پیامدهای ناخواسته اهدافشان عمل میکنند. هرچند براساس اطلاعات موثق وزیر کشور در باره شرایط بحرانی کشور و برون رفت از آن، با استادان طراز اول کشور به شور و مشورت پرداخته ولی رویکرد بحرانزای تیم پایداری به ویژه در مجلس نشان میدهد آنان توجه جدی و چندانی به مساله احتمال بازتولید بحران در کشور در آینده نزدیک ندارند. اگر آنان به دو نظریه «محرومیت نسبی» و «انتظارات فزاینده» در کتاب «چرا انسانها شورش میکنند؟» توجه لازم را مبذول میکردند شاید لهیب و زبانههای آتش را بهتر درک میکردند.
نویسنده، کتاب «چرا انسانها شورش می کنند؟» تدرابرت گر، خشونت سیاسی را به عنوان تمامی حملات فراگیری که در درون یک جامعه سیاسی علیه رژیم سیاسی، بازیگران آن یا سیاستهای آن انجام میگیرد، تعریف کرده و آن را مکمل نظریه «دیویس» بیان میکند. «دیویس» با دیدگاه اقتصادی محض، محرومیت نسبی را عامل بروز انقلاب و خشونت سیاسی میداند. به زبان سادهتر فساد گستردهای که در کشور وجود دارد، و شهروندان با مقایسه خود با از ما بهتران، و گذشته خودشان و این که تبعیض و شکاف طبقاتی تا چه اندازه تعمیق یافته، نسبت به محرومیت مذکور آگاهتر و خشمگینتر شده و میشوند.
اما «رابرتگر» انتظارات فزاینده انسانها را حتی در وضعیت فقدان محرومیت نسبی و واقعی، عاملی در بروز خشونتها میشناسد. از این منظر شاید بسیاری از دختران و پسران مشارکت کننده مشلکل اقتصادی نداشته باشند، ولی مشکل حفظ کرامت شهروندی دارند. از این منظر نظریه «رابرت گر» توضیح دهنده ورود جوانان به صحنه اعتراضات نیز هست. نظریه رابرت گر به خوبی لایههای حوزه روان شناسی و روانشناسی اجتماعی و نسبت آنها با حوزه خشونت سیاسی را روشن و آشکار کرده، اینگونه نظریه وی وارد حوزه روانشناسی اجتماعی میشود. انتظارات فزاینده در حوزه حجاب برای معترضان، فقدان کرامت انسانی در شیوه برخورد و زندگی است، اما در حوزه اقتصاد و محرومیت نسبی، انجام مقایسه در آن چه ندارند که قبلا داشتند، و ترکیب این دو یعنی محرومیت نسبی با انتظارات فزاینده در پاییز ۱۴۰۱ تبلور ویژه داشت. انتظارات فزاینده اما برآورده نشده در دو حوزه کرامت انسانی، و معیشت عمومی، و درک کامل محرومیت نسبی در قالب کاهش قدرت خرید مردم و نسبت آن با تحریم ها و ناکارآمدی تیم اقتصادی و سیاست خارجی دولت سیزدهم در کاهش اثر تحریم ها و ناتوانی دولت در نهایت در حل آنها وضعیت بسیار بغرنجی را برای کشور به وجود آورده است، به نحوی احتمال اعتراضات گسترده ای نسبت به ناتوانیهای مذکور مسجل شمرده شده است. به عبارت دیگر، ادامه این روند میتواند براساس نظریه «محرومیت نسبی » دیویس و «انتظارات فزاینده» رابرت گر، چالشهای بیشمار دیگری به ویژه در تابستان سال آینده، مقابل نظانم سیاسی قرار دهد. در این میان چالش آب بهویژه در تابستان آینده، میتواند بحران شدیدتری را بهعنوان کاتالیزور در کشور ایجاد کند.
همچنین برنامههایی که در باره وضعیت بغرنج کشور نیز اقدام به آموزش و تحلیل میکرد آن نیز قطع شد. از مهمترین این برنامهها میتوان به برنامه «شیوه» در شبکه 4 سیما اشاره کرد که با دعوت از استادان دانشگاه ابعاد بحران شکافته و مورد تحلیل و ارزیابی موافق و مخالف از نظر تخصصی قرار میگرفت.
عدم توجه به دیدگاه های نیروهای استراتژیک
فارغ از نسبت دیدگاههای علمی مذکور و عدم توجه تندروها به نگرشهای علمی، از نظر سیاسی نیز میتوان گفت تندروها به رهبری جبهه پایداری نهتنها نمیتوانند پیرو دیدگاههای نیروهای طراز اول کشور مانند آنچه سردار شهید قاسم سلیمانی مطرح میکرد باشند، بلکه در عمل خلاف دیدگاههای استراتژیک ایشان نیز حرکت میکنند. سردار سلیمانی در پانزدهمین اجلاس روز جهانی مسجد در تهران در مرداد ۱۳۹۶ یعنی یکسال بعد از اجرای گشت نامحسوس امنیت اخلاقی گفت: «اینکه در جامعه مدام بگوییم او بیحجاب و این باحجاب است، پس چه کسی میماند؟ اینا همه مردم ما هستند. آیا همه بچههای شما متدیناند؟ آیا همه مثل هم هستند؟ نه. اما پدر، همه اینها را جذب میکند و جامعه هم خانواده شماست.» اگر درک استراتژیک از بیان سردارشهید سلیمانی وجود میداشت، تاکید او بر این که با این تاکیدات، «پس چه کسی میماند» باید گفت پیامد حداقلی طرح مجلس، رویگردانی بخشی عظیمی از مردم نسبت به نظام سیاسی را بهدنبال خواهد داشت.
این در حالی است که مقام رهبری نیز در جریان سفر به خراسان شمالی تاکید کردند: «بعضی از همینهایی که استقبال امروز آمده بودند خانمهایی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند خانم بدحجاب حالا چکار کنیم ردش کنیم؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه دل متعلق به این جبهه است. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم و نقص او ظاهر است و نقص های حقیر باطن است و نمیبینند. ما هم یک نقص داریم و او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید البته انسان نهی از منکر هم میکند اما نهی از منکر با زبان خوش نه با ایجاد نفرت».
منبع: khabaronline-1748058