قسمت هجدهم مانکن؛ وقتی زندگی شیرین می‌شود

در قسمت هجدهم مانکن سلمان و همسرش به راز پسرشان پی می‌برند و به سراغ کتایون می‌روند. سلمان از کتی می‌خواهد حال که انتقامش را گرفته است از کاوه بگذرد و از او جدا شود و به این کینه‌ی مدام پایان دهد. او حتی از کتی می‌خواهد که او را دوباره به زندان بیاندازد و در ازایش از کاوه جدا شود، اما کتی نمی‌پذیرد.

 

درست در لحظه‌ای که اخگر مشغول بسیج کردن نیرو هایش برای پیدا کردن زنده یا مرده‌ی کاوه و همتا و دیگران است، خود کاوه با پای خودش به دفتر اخگر می‌رود. کاوه با بدست آوردن مدارک همتا و سایر مدارکی که از اخگر بدست آورده است همچنین ارتباطی که با همسر اخگر برقرار کرده است با او معامله می‌کند که با آن‌ها کاری نداشته باشد و کاوه هم کاری بر علیه اخگر نکند.

این صلح مقطعی میان کاوه و اخگر با برگشتن کاوه به خانه و استقبال پدرش مصادف می‌شود و بعد از مدت‌ها برای لحظه‌ای هم که شده خنده را بر لب‌ها و دل‌های کاوه و همتا می‌نشاند. اما این آتش بس و این معامله را ژیلا بر هم می‌زند. او که نمی‌تواند از فرصت پیش آمده برای انتقام از اخگر بگذرد به تماس همسر او پاسخ می‌دهد و با او قرار ملاقات می‌گذارد.

اما کتی با اطلاعاتی که از رفت و آمد کاوه توسط وکیلش بدست می‌آورد بالاخره معمای ارتباط کاوه با بهرام و نامزدش را حل می‌کند و در می‌یابد که حانیه همان همتاست…

باز هم بعد از چند قسمت کمی هیجان به مانکن باز می‌گردد. روبرو شدن اخگر و کاوه نقطه‌ی عطف دیگری در داستان مانکن است که تماشاگران را برای دیدن قسمت‌های آینده‌ی این سریال و رسیدن به انتهای این ماراتن تشنه‌تر و مشتاق‌تر می‌کند.

هرچند این هیجان‌ها کم و بیش در چند قسمت دیگر نیز مشاهده شده بود، اما همگی در قسمت بعدی شان فروکش کرده سریال به روال قبلی خود بازگشته بود. اما این مهم که تنها هشت قسمت تا پایان این سریال مانده است می‌تواند این امیدواری را ایجاد کند که در این قسمت‌های باقی مانده مانکن دوباره سیر نزولی پیدا نکند و با سرعت به سمت خط پایان بشتابد.

بعد از گذشت هجده قسمت از مانکن نکته‌ی دیگری که به ذهن می‌رسد این است که تمام آن چه که تا الان مشاهده کردیم نهایتا در پنج قسمت می‌توانست نمایش داده شود و اگر این همه اطناب به خرج داده نمی‌شد چه بسا که با سریالی جذاب‌تر و با کیفیت‌تر مواجه بودیم.