هنرمند، کارآفرین، زن توانمند، جلوهای از فرهنگ و هنر ایرانی و ... ؛ اینها تنها تعدادی از تعابیری است که برای قالیبافان به کار میرود. دار قالی با فرهنگ و هنر ایرانی عجین است، آنقدر که شاهد ایجاد خرده فرهنگ قالیبافی در جای جای ایران هستیم. هنوز هم که هنوز است، با وجود مشکلاتی که بر سر راه قالیبافی ایران هست و با وجود رقبایی که از نقشههای قالی ایرانی کپی برداشته و با ماشین سعی در تهیه قالی ایرانی میکنند، بازهم قالی ایرانی سرآمد است. هر قدر قالی ایرانی جلوهگری میکند و چشمنواز است، شرایط قالیبافان که عمدتا زنان هستند، بد و ناراحتکننده است. از چندین سال پیش و حتی وقتی کار قالیبافی رونق داشت و صادرات قالی باعث میشد دسترنج قالیبافان با قیمت نسبتا مناسبی خریداری شود، قالیبافان جزء سه دهک پایین جامعه محسوب میشدند. در شرایط کنونی که وضعیت آنها بسیار بدتر شده و حمایتهایی که قالیبافان در روز سختی بیشتر به آن احتیاج دارند یا قطع شده یا در حال قطع شدن است.
ریزش بیمه قالیبافانچند دهه پیش نه فقط در روستاها که در شهرهای کوچک و بزرگ ایران قالیبافی به عنوان یکی از مشاغل مهم، برای تعداد قابل توجهی شغل ایجاد میکرد. از زنان قالیباف که روی دار قالی مینشستند و در همکاری با هم رج میزدند و قالی را بالا میبردند؛ گرفته تا کسانی که در کار رنگرزی و نقشهکشی بودند و همچنین فروشندگان، رفوگران و ... همه از این طریق امرار معاش میکردند. به دلایل مختلف اکنون مشاغل مرتبط با قالی سهم کمتری در بازار کار ایران دارد. با این همه همچنان تعداد قابل توجهی در شهرها و روستاهای کشور به صورت تمام وقت یا نیمه وقت قالی میبافند.
آنطور که مرکز ملی فرش ایران اعلام کرده شمار قالیبافان در سطح کشور حدود یک میلون نفر تخمین زده میشود که ۷۰۰ هزار نفر از این تعداد به صورت تمام وقت و مابقی به صورت پاره وقت مشغول فعالیت هستند.
بررسیها نشان میدهد قالیبافان عمدتا از دهکهای پایین جامعه هستند و با همین فرض بود که آنها جزء گروههایی قرار گرفتند که باید حمایت بیمهای میشدند. بر اساس قانون دولت موظف است زمینه تحت پوشش بیمه قرار گرفتن آن دسته از شاغلانی را که کارفرمای مشخص ندارند، فراهم کند. به منظور اجرای این قانون گروههای مختلفی تحت پوشش قرار گرفتهاند که قالیبافان نیز جزء آنها هستند. در واقع به منظور حمایت از این گروهها دولت حق بیمهای را که کارفرما باید بپردازد به تامین اجتماعی میدهد تا این افراد با پرداخت مبلغ کمتری از مزایای بیمه بهرهمند شوند. هرچند با اجرای این طرح تعداد قابل توجهی از قالیبافان بیمه شدند، اما مشکلات پیش آمده باعث شده بیمه شماری از قالیبافان قطع شود.
قانون تصریح دارد که دولت باید سهم خود را بپردازد و در ازای آن سازمان تامین اجتماعی هم خدمات بدهد. خدمات سازمان تامین اجتماعی در مواردی مانند بیمه قالیبافان به این دلیل متوقف شده که دولت به تعهدات خود عمل نمیکند۲۴ آذر امسال عبدالله بهرامی (مدیرعامل اتحادیه سراسری فرش دستباف) گفت: در گذشته ۲۰ درصد حق بیمه هنرمندان قالیباف از سوی دولت به سازمان تامین اجتماعی پرداخت میشد و در نتیجه تعداد زیادی از هنرمندان قالیباف بیمه شده بودند، اما از سال ۹۲ به بعد کمک دولت قطع شد و سازمان تامین اجتماعی نیز به بهانه مختلف بیمه قالیبافان را قطع کرد و تعداد بیمهشدگان قالیباف از ۴۵۰ هزار نفر به کمتر از ۲۵۰ هزار نفر رسیده است. یعنی بیمه حدود ۲۴۰ هزار نفر به بهانههای مانند تاخیر پرداخت حتی یک روز فیش بیمهای یا عدم حضور قالیباف در هنگام مراجعه مامور بیمه قطع شده است.
او با انتقاد از اینکه امروز وضعیت ۲۳ هزار قالیباف بیمه شده با وجود پرداخت چند سال حق بیمه بلاتکلیف است، تاکید کرد: دولت باید طبق مصوبه سال ۸۸ مقدار ۲۰ درصد از سهم بیمه قالیباف را به سازمان تامین اجتماعی بپردازد، اما سازمان تامین اجتماعی به قالیبافان میگوید از بیمه سایر مشاغل استفاده کنند و ماهانه ۳۰۰ هزار تومان بپردازید. درحالیکه ما میگوییم قالیبافها جزو سه دهک کم درآمد جامعه هستند که توان پرداخت حتی ۵۰ هزار تومان حق بیمه در ماه را ندارند.
کفگیر به ته دیگ خورده است
علی دهقانکیا (رئیس کانون بازنشستگان تامین اجتماعی تهران و کارشناس تامین اجتماعی) با اشاره به اصل ۲۹ قانون اساسی که دولت را ملزم به تامین خدمات درمان، بازنشستگی و ... میکند، میگوید: بر این اساس بود که مشاغلی که کارفرمای مشخصی نداشتند مورد توجه قرار گرفتند. فعالان در این مشاغل در بسیاری موارد اقشار آسیبپذیر هستند که در دهکهای پایین جامعه قرار دارند و نمیتوانند حق بیمه خویشفرمایی را به تنهایی پرداخت کنند. بنا بر این شد که دولت در راستای اجرای اصل ۲۹ قانون اساسی بخشی از حق بیمه آنها را پرداخت کند. اقشاری مانند کارگران ساختمانی، قالیبافان و ... کسانی بودند که باید مورد حمایت قرار میگرفتند و با اجرای طرحهایی کسانی بیمه شدند.
او ادامه میدهد: مشکلات زمانی به وجود آمد یا بیشتر شد که دولت سهم خود را نپرداخت و بر بدهیهای خود به تامین اجتماعی افزود. اکنون دولت ۲۵۰ هزار میلیارد تومان به سازمان تامین اجتماعی بدهکار است و بدهی ماهانه خود را هم نمیپردازد. در این شرایط سازمان تامین اجتماعی چگونه میتواند خدمات ارائه دهد؟
رئیس کانون بازنشستگان تامین اجتماعی تهران با بیان اینکه کفگیر ته دیگ خورده است، عنوان میکند: قانون تصریح دارد که دولت باید سهم خود را بپردازد و در ازای آن سازمان تامین اجتماعی هم خدمات بدهد. خدمات سازمان تامین اجتماعی در مواردی مانند بیمه قالیبافان به این دلیل متوقف شده که دولت به تعهدات خود عمل نمیکند.
او با تاکید بر اینکه عدم تسویه طلب سازمان تامین اجتماعی مشکلات ویژهای به وجود آورده، میگوید: وقتی یک سازمان دولتی طلبی از تامین اجتماعی دارد فورا نامه میزند و میگوید اگر تامین اجتماعی بدهیاش را نپردازد خدمات را قطع میکند. برای مثال همین اخیرا وزارت بهداشت که سازمانی دولتی است چنین چیزی را اعلام کرد. در مقابل سازمان تامین اجتماعی مدام دنبال دریافت طلب خود است و کارش به جایی نمیرسد.
در گذشته ۲۰ درصد حق بیمه هنرمندان قالیباف از سوی دولت به سازمان تامین اجتماعی پرداخت میشد و در نتیجه تعداد زیادی از هنرمندان قالیباف بیمه شده بودند، اما از سال ۹۲ به بعد کمک دولت قطع شد و سازمان تامین اجتماعی نیز به بهانه مختلف بیمه قالیبافان را قطع کرد و تعداد بیمهشدگان قالیباف از ۴۵۰ هزار نفر به کمتر از ۲۵۰ هزار نفر رسیده استدهقانکیا ادامه میدهد: قالیبافان جای فشار آوردن به سازمان تامین اجتماعی باید به دولت فشار بیاورند و از طریق اتحادیههای خود به دولت اعلام کنند که نپرداختن سهم دولت از بیمه آنها مشکلات عدیدهای به وجود آورده است. آنها باید تحت پوشش بیمه قرار گیرند و این وظیفه دولت است که در این زمینه به آنها کمک کند.
تامین حداقل حمایتهای اجتماعی
در جوامع امروزی حمایتهای اجتماعی به عنوان مواردی که باعث میشود افراد از حداقلهایی برخوردار باشند، ضروری است. وقتی بیمهای وجود نداشته باشد هر اتفاقی ممکن است افراد را به فقر و حتی فقر مطلق دچار کند. برای مثال هزینههای درمان، هزینههایی هستند که در صورت نداشتن بیمه دارایی فرد را به شدت تهدید میکند و چه بسا یک بیماری دنباله دار افراد را زیر خط فقر بکشد. افرادی که میتوانند حق بیمه نسبتا گران خویشفرمایی را بدهند از حداقلهایی برخوردار هستند. در مقابل افرادی که تمکن مالی کمی دارند و نمیتوانند این حق بیمه را بدهند به شدت به چنین بیمههایی نیازمندند. برای همین قانون پیشبینیهایی درباره آنها داشته است و دولت را موظف به کمک به اقشاری مثل قالیبافان میکند. وضعیت قالیبافان متاثر از تحریمها و کاهش صادرات رو به وخامت گذاشته است. در چنین صورت قطع شدن بیمه آنها باعث میشود وضعیت بدتر شده و مشکلات عدیدهای برای آنها پیش آید. تسویه بدهی دولت به تامین اجتماعی میتواند گشایشهایی در این زمینه ایجاد کند یا لااقل اگر دولت به صورت ماهانه حق بیمه را بپردازد، میتوان امیدوار بود تامین اجتماعی نیز خدمات خود را از سر بگیرد.