نویسنده: Leonid Ragozin
دو سال از موج بزرگ اعتراضات خیابانی ناشی از دستگیری الکسی ناوالنی رهبر مخالفان روسیه میگذرد. برای بسیاری، رویدادهای ژانویه و فوریه 2021 ممکن است بیربط به جنگ اوکراین به نظر برسد، اما در واقع، ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند.
به یاد بیاوریم که این داستان چگونه شکل گرفت. در آگوست 2020، ناوالنی دچار یک مسمومیت تقریبا کشنده شد که او را در بیمارستانی در آلمان بستری شد. تحقیقات با اطمینان بالایی نشان داد که او توسط عوامل سرویس مخفی روسیه مسموم شده است. ناوالنی که بهسختی پسازاین مسمومیت بهبود یافت، پنج ماه بعد با بازگشت به روسیه بسیاری را شگفتزده کرد. او در فرودگاه دستگیر شد و از آن زمان تاکنون در زندان است.
در هفتههای بعد، صدها هزار نفر در 185 شهر در سراسر کشور تظاهرات کردند و خواهان آزادی رهبر مخالفان شدند. بیش از 11000 نفر دستگیر، دهها نفر زخمی و حدود 90 نفر با اتهامات جنایی روبرو شدند.
هنر اصلی رئیسجمهور ولادیمیر پوتین که به او کمک کرده برای مدت طولانی در قدرت بماند، دور کردن توجه عمومی از مشکلات داخلی است. کمتر از دو ماه پس از سرکوب اعتراضات، او دستور استقرار یک نیروی عظیم در مرز روسیه با اوکراین را صادر کرد که یک سال بعد مقدمهای برای تهاجم همهجانبه به این کشور شد.
این دو موضوع - بیثباتی داخلی روسیه و جنگ در اوکراین - اساسا به هم مرتبط هستند. پوتین با به راه انداختن جنگ در اوکراین از رویارویی با جمعیت خود اجتناب میکند و مخالفان را دور نگه میدارد.
ناآرامیهای داخلی قطعا تنها دلیلی نبود که پوتین برای تهاجم آماده شد. در همان ماه سرنوشتساز که جو بایدن وارد کاخ سفید شد، ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین تغییری اساسی در سیاست خود در قبال روسیه ایجاد کرد. او ویکتور مدودچوک متحد اصلی پوتین در اوکراین که حزبش در دسامبر 2020 به صدر نظرسنجیها صعود کرد را حصر خانگی کرد. بهطور همزمان، او کمپینهای تبلیغاتی زیادی را برای پیوستن به ناتو و حذف پروژه خط لوله گاز نورد استریم 2 آغاز کرد.
پوتین میتوانست با کمک مدودچوک با خیال راحت روی تغییر تدریجی محیط سیاسی در اوکراین حساب کند اما حذف اجباری متحدش از صحنه سیاسی و نابودی امپراتوری رسانهای او این امر را غیرممکن کرد و رئیسجمهور روسیه را بر آن داشت تا به اقدامی شدیدتر متوسل شود.
بااینحال بیشترین دستاوردهای پوتین در جنگ با اوکراین در جبهه داخلی بوده است. افزایش تنشها باعث نابودی نهایی جنبش ناوالنی شد. پوتین و اطرافیانش واقعا معتقدند که ناوالنی و حامیانش عوامل مزدور غرب هستند. حمله روسیه به اوکراین در سال 2014 راهی برای تنبیه این کشور به خاطر انقلاب میدان-انقلابی که در سال 2014 رخ داد و طی آن ویکتور یانکوویچ سرنگون شد- بود، اما مهمتر از آن، این جنگ برای این بود که پوتین به مردم کشور خودش نشان دهد که در صورت پیروی از الگوی اوکراین با چه چیزی روبرو خواهند شد.
تهاجم سال 2014 روسیه به اوکراین به پوتین اجازه داد تا آنچه را که از جنبش اعتراضی بولوتنایا باقیمانده بود، سرکوب کند؛ اما سالهای نسبتا آرام پس از جنگ اوکراین در سالهای 2014 و 2015، توجه مردم روسیه را دوباره به سمت مسائل داخلی جلب کرد. در سالهای 2017 و 2018، نتایج نظرسنجیها شروع به تغییر کردند. تقاضا برای ثبات به نفع تغییرات سیاسی در حال کاهش بود. در سال 2018، یک نظرسنجی مرکز لوادا نشان داد که 57 درصد از پاسخدهندگان معتقد بودند که تغییرات تمامعیار در کشور موردنیاز است. این رقم در سال بعد به 59 درصد افزایش یافت. آن زمان موقعی بود که ناوالنی کمپین ریاست جمهوری خود را راهاندازی و دفاتر خود را در اکثر مناطق کشور افتتاح کرد. کرملین که از جنبش او میترسید، ابتدا ناوالنی را به بهانهای ساختگی از رقابتهای انتخاباتی حذف کرد و سپس سعی کرد او را مسموم کند.
تهاجم تمامعیار به اوکراین، به پوتین اجازه داد تا مخالفان روسیه را از بین ببرد و تهدید علیه حکومت خود را برطرف کند. این موضوع در نظرسنجیها نیز منعکس شد. در نظرسنجی لوادا، سهم روسهایی که خواستار اصلاحات بودند در سال 2022 به 47 درصد کاهش یافت.
امروز، ناوالنی در زندان به سر میبرد. صدها هزار روس مخالف پوتین، از جمله تقریبا همه روزنامهنگاران مستقل و بیشتر فعالان جامعه مدنی، از کشور گریختهاند. درنتیجه، به نظر میرسد حکومت پوتین از همیشه پایدارتر است. حتی اگر در جنگ اوکراین شکست بخورد.