درباره ما نسخه آزمایشی | سه شنبه، 25 آذر 1404

کد: 19126 | 20 آذر 1398 ساعت 11:25

ترس و طمع دو حاکم سرزمین بورس

امین خدایار-کارشناس بورس
بازار بورس، بازاری متأثر از تمام تحرکات جامعه و اقتصاد و سیاست است.
ترس و طمع دو حاکم سرزمین بورس


 بی‌راه نیست که به این بازار لقب ویترین اقتصاد کشور را داده‌اند. شما با بررسی بازار بورس هر کشور، می‌توانید یک تخمین مناسب از شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن کشور داشته باشید. پس با توجه به این موضوع بحث مهمی که شاید کمتر به آن توجه شود، شرایط روانی یک‌به‌یک اعضای شرکت‌کننده و تشکیل‌دهنده این بازار عمیق و جذاب است. ازآنجایی‌که ما توانایی بررسی شرایط روانی تمامی اعضای بازار را نداریم پس باید نوک پیکان این بررسی، صرفا در جهت شخص خودمان قرار بگیرد. من، در جایگاه یک معامله‌گر، باید دائما شرایط روانی خودم را زیر نظر بگیرم. باید بدانم که سود و ضرری که از یک معامله نصیبم می‌شود، بدون شک تحت تأثیر شرایط روانی خاصی بوده است که در لحظه تصمیم‌گیری برای ورود و خروج تجربه می‌کرده‌ام.شاید با جایگزینی واژه احساسات با شرایط روانی، منظور بهتر رسانده شود. اگر بازار بورس را یک سرزمین در نظر بگیریم، ترس و طمع دو حاکم این سرزمین هستند. تمامی معامله‌گران در لحظه تصمیم‌گیری در حال تجربه‌ی نوسان احساسات مابین ترس و طمع هستند. شبیه به پاندول یک ساعت. ازآنجایی‌که تصمیمات احساسی صرف، حتی در زندگی شخصی، آسیب می‌رساند، در بازار بورس هم‌چنین است. پس هدف ما باید پرهیز از تصمیم‌گیری‌های احساسی باشد. خوش‌بینی‌های افراطی، هنگامی‌که شرایط و اطلاعات جدید خلاف فرض‌های اولیه ما را نشان می‌دهند، پیوند احساسی عمیق با یک سهم و پذیرش زیان‌های مکرر حاصله از انتخاب اشتباه و امید واهی داشتن به برگشتن بازار در جهت پیش‌بینی ما، عدم پایبندی به حد ضررهای از پیش تعیین‌شده (قیمتی که با تثبیت بازار در آن نقطه تحلیل ما بی‌اعتبار می‌شود و باید معامله را در ضرر ببندیم تا جلوی ضرر بیشتر را بگیریم) و عدم خروج درزمانی که هدف سود (قیمتی که با رسیدن بازار به آن ما باید نسبت به شناسایی سود طبق برنامه شخصی اقداماتی که از پیش تعیین کرده‌ایم را انجام بدهیم) تنها بخشی از تصمیمات آلوده به احساسات هستند. برای جلوگیری از ورود احساسات به تصمیمات، اولین قدم شناسایی آن‌هاست و این شناسایی میسر نیست مگر باوجود یک برنامه معاملاتی دقیق که ما موظف هستیم نتایج معاملات و تصمیماتی که گرفته‌ایم را باید با این برنامه معاملاتی مقایسه کنیم. رد پای تصمیمات احساسی درجاهایی است که ما خارج از برنامه معاملاتی تصمیمات آنی گرفته‌ایم. مهم نیست که نتیجه تصمیمات آنی ما سود یا ضرر باشند. هر دوبه‌یک اندازه به طرز فکر معامله‌گر آسیب می‌رسانند و ذهن معامله‌گر از حالت تعادل خارج می‌شود. ما با کسب تجربه و بررسی معاملات در دوره‌های منظم کوتاه‌مدت و بلندمدت می‌توانیم رد پای احساسات را پیدا کنیم و سپس در جهت بستن راه ورود آن‌ها به جریان تصمیم‌گیری‌های آتی حرکت کنیم و راه‌حل مناسبی پیدا کنیم. با مطالعه کتاب‌ها و مقالات می‌توانیم با این مبحث بیشتر آشنا شویم اما قدم اصلی هنگامی است که در این راه شروع به حرکت کنیم و شخصا این احساسات را تجربه و ثبت کنیم. داشتن یک چک‌لیست قبل از تصمیم‌گیری‌ها به ما کمک شایانی می‌کند که مانع ورود احساسات شویم، درست شبیه به یک خلبان که فارغ از سابقه شغلی‌اش خودش را موظف می‌داند که قبل از هر پرواز موارد ریزودرشت را بر اساس یک چک‌لیست واضح و شفاف بررسی کند و از صحت شرایط مطمئن شود، یک معامله‌گر با تهیه چک‌لیستی شخصی و تکمیل گزینه‌ها بر اساس تجربه‌های شخصی‌اش می‌تواند خود را تا حد زیادی از تصمیمات احساسی دور کند. مدیریت احساسات و تفکیک آن‌ها در لحظه تصمیم‌گیری برای ورود یا خروج، مرزی باریک است که تفاوت یک معامله‌گر حرفه‌ای از یک تازه‌کار را مشخص می‌کند.



عکس خوانده نمی‌شود