درباره ما نسخه آزمایشی | پنج شنبه، 4 دی 1404

کد: 17702 | 05 آذر 1398 ساعت 09:29

قم| در حق هیچ بیماری کوتاهی نکردم

پزشکی با نیم قرن تجربه طبابت در قم که  200هزار عمل جراحی داشته و تا کنون 300هزار بیمار را ویزیت کرده است.
قم| در حق هیچ بیماری کوتاهی نکردم


زهره مهرنوروزی-تقریبا تمام شهر او را می شناسند، برای خیلی ها دکتر «سید محمد تقی  فیض جراح عمومی» نام بسیار آشنایی است دکتری متعهد که آوازه نیکنامی او فراتر از این شهر رفته است پزشکی متخصص و دلسوز که مردم در جای جای این مرزو بوم از او خاطره های خوبی به یاد دارند، او امروز 86سالگی  خود را سپری می کند، خوب که دقت کنی خواهی دید که محاسن سپیدش چهره معصومانه تری به او بخشیده، گویی تمام هدف خداوند از آفرینش این بنده اش زدودن درد وغم از جسم و جان مردمان بوده باشد .فراوان هستند افرادی که او را فرشته نجات خود می دانند، این طبیب حاذق گنجینه ای از خاطرات با ارزش بود باید داستان زندگی اش شنیدنی باشد. به خیابان صفاییه می روم زیر زمین ساختمان دندان پزشکی حکیم جایی که محل ویزیت دکتر فیض با بیمارانش است. روی تابلو رنگ و رو رفته طبابتش که با خط درشت نامش را نوشته اند. برعکس طبقه هکف زیرزمین خیلی خلوت است صدای دکتر می آید که ظاهرا برای یکی از آشنایان که عمل جراحی دارد بیمارستانی را معرفی می کند. با اینکه دوران کهن سالی را پشت سر می گذارد. اما بسیار با حوصله و خوش برخورد نشان می دهد که از همان ابتدا به گفتگو امیدوارم کرد و اینک گپ و گفت ما را می خوانید:


از بیوگرافی شروع می کنم مختصری برای شروع از زندگی خود بفرمایید؟

محمد تقی فیض هستم متولد اول مردادماه 1312 (ه ش)فرزند حاج سید عبدالله فیض فرزند آیت الله حاج میرزا محمد فیض که در ورودی ایوان طلابه خاک سپرده شده است، دارای تخصص جراحی عمومی از دانشگاه شیراز، دارای پنج فرزند هستم سه پسر و دو دخترهمه آنها دارای تخصص هستند بجز یکی از پسرانم که تخصص دارو سازی دارد. علاقه دارم برادرانم را هم معرفی کنم، حاج سید علی محمد: اولین وکیل قم ، سید محمد رضا: جراح عمومی که هم اکنون بخاطر اینکه فرزندانش در خارج از ایران سکونت داشتند او هم به آنها پیوست، محمد حسن رییس دانشکده فیزیک اصفهان بودند  به رحمت خدا رفتند ، مهندس سید محمد حسین: در شرکت نفت مشغول بودند باز نسشت هستند.دو دختر و سه پسر دارم که فرزندانم تخصص دارند یکی از انها دارو سازی خوانده است.


چه شد که پزشک شدید؟ وچه شد که تصمیم گرفتید در قم به کار طبابت بپردازید؟

من به این رشته علاقه داشتم سال 1332مرداد ماه که برای شرکت در کنکورپزشکی به شیراز رفتم درست همزمان شد با کودتایی که منجر به سقوط مصدق شد خاطره خوبی از سفر و تحصیل به شیراز برایم باقی مانده  تا سال 1341 که تخصصم را به پایان رساندم تیرماه آن سال یک روز مرحوم حسین کامکار به همراه مرحوم اشرف زاده به دنبالم آمدند گفتند ما بیمارستانی ساخته ایم و از شما دعوت می کنیم که به عنوان پزشک در این بیمارستان مشغول شوید خیلی دوست داشتم در تهران استخدام می شدم و حتی در بیمارستان شهریار زنجان نیز سهامی خریده بودم، اما به احترام مرحوم کامکار تصمیم گرفتم به قم بیایم از طرفی برای خودم هم خوب بود چون می توانستم به خانواده و هم شهریانم کمک کنم روز سه شنبه اواسط مهرماه به قم باز گشتم تقریبا یک سال طول کشید تا برنامه های نظام وظیفه را به سرانجام برسانم در نهایت در تاریخ 12/12/1342 کارم را در بیمارستان کامکار به عنوان اولین پزشک جراح بومی شروع به کار کردم آن موقع تنها 6 پزشک در قم وجود داشت که بومی قم هم نبودند و اکثر بیماران جراحی به تهران منتقل می شدند.


جناب دکتر، پزشکی رشته مقدسی است چرا که با جان و سلامت انسان ها سر و کار دارد به همین علت پزشکان پیش از شروع کار طبابت سوگند نامه ای را که به نام سوگند نامه بقراط که بر لزوم رعایت اخلاق پزشکی تاکید شده است قرائت می کنند بفرمایید که تا چه اندازه برآن پایبند بوده اید؟ هم اکنون در بعضی از موارد شاهد حرکت های نا درستی از سوی پزشکان هستیم به عنوان زیر میزی که پزشکان خارج از هزینه کردهای بیمارستان از بیماران دریافت می کنند که اصل این حرکت با سوگند نامه مغایر است چطور می توان از این موارد در بیمارستان ها جلو گیری کرد؟ 

این را بگویم من در طی پر که خوشحالم با افتخار بگویم که هیچ مرگ و میری در حین عمل نداشته ام و از این نظر وجدانم آسوده است ضمن اینکه من تا جایی که راه داشت ملاحظه بیماران را داشتم همیشه پایبند سوگندم بوده ام ولی چیزی که بیش از حد من را متعهد کرد گفته های پدرم بود روزی که به قم برگشتم وقتی به خانه رسیدم سر نهار بود بعد از خوردن نهار به پدرم گفتم من پزشک شده ام و تخصص دارم در پاسخ به من گفت: تو هیچ فرقی با دیگران نداری مثل همه مردم هستی و این را یادت باشد هرکسی به شما مراجعه کرد باید تصور کنی که یکی از اعضای خانواده توست ضمن اینکه احترامش می کنی در حین طبابت در حقش کوتاهی نکنی. در ان زمان مثل این بود که از آسمان به زمین آمده باشم تکان خوردم و حرف های پدر را آویزه گوشم قرار دادم تا به همین امروز، در حق هیچ بیماری کوتاهی نکردم و این از لطف خداست. به همین علت شب ها با وجدان آسوده می خوابم ، قبول دارم زیر میزی اصلا درست نیست اینکه چرا تعداد اندکی از پزشکان به آن رو می آورند که ممکن است حقوقی که دریافت می کنند به موقع نباشد و همچنین کافی نباشد و پزشکان برای جبران دست به چنین کاری می زنند.


شایع ترین موارد جراحی زمان شما چه بیماری بود ؟ 


من جراح عمومی بودم وهمه عمل ها را انجام می دادم، ولی بشترین علت عمل ها تصادفات جاده های متنهی به قم بود که به علت شوسه بودن تصادف های زیادی رخ می داد بطوری که حد اقل روزی 4مجروح تصادفی داشتیم . 


شما علاوه برطبابت مسئولیت های دیگری هم داشته از جمله اینکه حدود 20سال به عنوان رئیس نظام پزشکی خدمت مردم و جامعه پزشکی بوده اید. اما در حال حاضر با مواردی مواجه هستیم که قصور پزشکی به سلامت افراد ضربه می زند نمونه اخیر آن نابینا شدن تعدادی از توریست ها شد. آنچه که در بین مردم شایع شد این بود که درمانگاه مشهور در وقوع این اتفاق نقش داشته چطور می توان از میزان این آسیب ها کاست؟


من 20سال مسئول نظام پزشکی بودم 10سالی مسئولیت بیمارستان ( دندان پزشکی حکیم فعلی ) رئیسش بودم و طبابت هم داشتم یکی از علت های تاسیس این بیمارستان افزایش بیمار از شهرهای دیگر بود به همین علت این بیمارستان را به صورت خصوصی تاسیس کردیم و تعدادی از عمل ها در این ساختمان انجام می شد و تا سال 1371برقرار بود . چند سالی هم مسئولیت بیمارستان شهید بهشتی را نیزبرعهده داشته ام، اما در مورد نظام پزشکی این را بگویم که این سازمان تلاش می کند تا عدالت را هم در مورد بمیار و هم پزشک رعایت کند، قصور پزشکی رخ می دهد بعید می دانم از روی عمد باشد، ماجرای نابینا شدن تعدادی از بیماران را خاطرم هست خیلی  تاسف انگیزبود.


از زمان طبابت خاطره ای دارید؟ 


بله خیلی از عمل جراحی هایم موارد خاص بود، یکی از آنها پسری حدود 10ساله که عمل آپاندیست انجام داده بود پزشک دیگری او را عمل کرده بود ماه رمضان بود پدرش به در خانه ما آمد و از من خواست تا بیمارش را ببینم از پزشک معالج اجازه گرفتم می دانید که در مرام ما پزشکان این حرکت باب است که حتما باید از پزشک قبلی اجازه بگیریم. پس از آن  شب هنگام به دیدن بیمار رفتم . خدا می داند وقتی معاینه کردم متوجه شدم که حال مریض وخیم است بعید می دانستم بتوانم برایش کاری انجام دهم از خانواده تعهد کتبی گرفتم و بیمار را به بیمارستان منتقل کردم و عمل جراحی را شروع کردم قسمت شکم مریض را وقتی باز کردن مملو از عفونت بود محل را با 5لیتر سرم شتشو دادم دو لوله در بدن بیمار تعبیه کردم تا عفونت هاو چرک آبه ها خارج شوند. عمل خیلی سختی بود بیمار را به بخش انتقال دادند من از آنجا مستقیم رفتم حرم روبروی ضریح حضرت فاطمه معصومه(س) ایستادم و گفتم عمه جان من چوپان بی مزد نشوم این بچه سالمتش را به دست آورد که ساعت 10صبح از بیمارستان زنگ زدند که بیمار وضعش خوب شده و من خیلی خوشحال شدم . مدتهای مدیدی پدر بیمار که در میدان تره بار مشغول بود به عنوان قدردانی از من، میوه خانه ما را تامین می کرد. نمونه دیگری هم خاطرم هست خانم مسنی بود که در اثر زمین خوردن لگنش شکسته بود وقتی پسر بیمار به دنبالم آمد،آن موقع ویزیت دکتر عمومی دوتومان بود و تخصصی  20تومان، محله ای که باید می رفتم محله چاله کاظم بود وقتی وارد خانه شدم سفره نهار پهن بود و نشسته بودند دور سفره بین آدمها نشستم غذای آنها آب دوغ بود با کشمش و فراوان نشستم و چند پیمانه از آن برداشتم و درظرف خودم ریختم مثل بقیه خوردم بعد ازآن بیمار را ویزیت کردم. مورد دیگری هم داشتم در آستانه انقلاب دریکی از شب های بهمن ماه یک سرهنگ که زمان تقسیم بندی پست مامورین با انداختن نارجک بین آنها خودش وسربازانش سخت مجروح شده بودند به من مراجعه کردند به سرعت اتاق عمل را آماده کرم به همراه همکارانم تمام شب در بیمارستان ماندم و مجروحان را عمل جراحی کردم و فردای آنروز عازم مکه شدم بعد از بازگشت چند مدت بیمار با پای گچ گرفته مراجعه کرد خودش را معرفی کرد و از من خواست طول درمان بنویسم پایش خوب شده بود دوبار دیگر نیزمراجعه کرد و به وی طول درمان دادم او دلش نمی خواست به سر کارش برگردد چون راضی به آزارو اذیت مردم نبود. برایش نقشه کشیدم که خودش را به بیماری قلبی بزند و بستری شود چند وقت بعد از آن ماجرا به همراه مادرش به درخانه ما مراجعه کرد که من متهم به کشتن مردم هستم اگر ممکن است نامه ای بدهید که برای اینها حجت شود آن شب ها من در بیمارستان بودم همین شد نامه ای نوشتم وایشان بواسطه نامه من از اعدام رهایی یافت و پس از آن برای قدردانی به دیدنم آمد.

جناب دکتر فیض در زمان دفاع مقدس به عنوان پزشک چگونه خدمت کردید؟


والفجر 2 نخستین باری بود که تیمی از پزشکان قم در پشت جبهه برای مداوای مجروحان استقرار یافتند و تا پایان جنگ هشت بار توفیق داشتم که به همراه دیگر همکارانم در بیمارستان صحرایی به مداوای مجروحان بپردازیم.


مهمترین تفاوت علم پزشکان دیروز و امروز چیست؟ 


با ورود تجهیزات پزشکی نوین تشخیص و درمان بیماری ها نیز آسان تر شده است در زمان شروع به کار ما تجهیزات لازم پزشکی فراهم نبود و شیوه بیهوش کردن از طریق گاز اتر صورت می گرفت که کار عمل در این شرایط بسیار مشکل بود و باید کمتر از یک ربع عمل جراحی انجام می شد، ولی امروز تجهیزات علم پزشکی بسیار پیشرفت کرده است که طبابت را اسان کرده است  

بهترین پزشک از دید شما؟  

از دید من بهترین طبیب پزشکی است که در کنار دانش پزشکی از اخلاق و تعهد بر خوردار باشد وهمه بیماران را مثل خواهر و برادر خودش ببیند.


جناب دکتر دقت کرده باشید هرروز به تعداد بیمارستان ها و بیماران شهر افزوده می شود بطوری که هرچه چقدر هم که تخت و امکانات فراهم کنیم همچنان بیمار خواهیم داشت بفرمایید که وضعیت نیروی پزشکی قم را چطور می بینید و دیگر اینکه راه سلامتی جامعه از کجا می گذرد؟


 دانش پزشکی قم پیشرفت بسیار خوبی کرده است وبه همه دستگاه های مدرن روز تجهیز است و دارای بانک پزشکان خوبی است، چند عامل در سلامت جامعه نهفته است، اما راه سلامت جامعه از پیشگیری می گذرد مقداری که در بیشگیری هزینه می شود بی اندازه به صرفه ترو کم هزینه تر از درمان است، عامل دیگری که در سلامت افراد نقش دارد افزایش بهداشت فردی، بالارفتن سواد بهداشتی و پزشکی، سلامت تغذیه (استفاده از محصولات ارگانیک) یک مورد خاص که لازم است به مردم توصیه کنم عمل به دستورات پزشکی است برای مثال بعضی از داروها دوره درمان دارند اگر کامل مصرف نشود خودش عامل بیماری می شود.


چه توسعه ای به جوانان رشته پزشکی دارید ؟

توصیه می کنم که درزمان دانشجویی همه تمرکز خود را به یاد گیری دروس اختصاص دهند، تاکید می کنم انسانیت بالاتر از هر تخصصی است و باید در هر شرایط انسان بمانیم.

جناب دکتر فیض شما تجربه و دانش بسیار خوبی در زمینه طبابت وعمل جراحی دارید بفرمایید آیا تصمیم ندارید این دانش را برای استفاده دانشجویان پزشکی و عموم مردم به چاپ برسانید؟

هم اکنون سرگرم نوشتن کتابی از خاطرات دوران طبابت هستم که فکر می کنم کتاب خوبی باشد هم به کار پزشکن بیاید و هم برای عامه مردم خواندنی باشد.   

ممنون از وقتی که به ما دادید اگر حرفی باقی مانده بفرمایید می شنویم ؟


از شما تشکر می کنم وخدا را شاکرم که توفیقی به این بزرگی را به من عنایت کرد که اینگونه در خدمت مردم باشم.

قم شهر گنج هاست شهر مفاخری است که در نهایت گمنامی زیر آسمان این شهر بی هیچ توقع و ادعایی زندگی می کنند کسانی همچون سید محمد تقی فیض که از چهرهای ماندگار عالم پزشکی محسوب می شود امیدوارم پیش از انکه دیر شود به وجود ارزشمندشان پی ببریم.







عکس خوانده نمی‌شود