hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > نویسنده باید با قلب خود بنویسد

نویسنده باید با قلب خود بنویسد

 رضا کشمیری طلبه سطح چهار حوزه علمیه قم،  متولد رفسنجان و دانش‌آموخته  مهندسی کامپیوتر دانشگاه شهید باهنر کرمان است.




 رضا کشمیری طلبه سطح چهار حوزه علمیه قم،  متولد رفسنجان و دانش‌آموخته  مهندسی کامپیوتر دانشگاه شهید باهنر کرمان است. اولین کتابش «گلوله‌های داغ» سفرنامه اربعین است و بعد «شب حنظله‌ها» خاطرات داستانی روحانی شهید محمدمهدی آفرند و «ساحل خونین اروند» خاطرات داستانی سه شهید غواص شهیدان صالحی و شهید محسن باقریان است. کتاب «حمله به ناو آمریکایی» و رمان «سلام بر میت» از دیگر آثار وی است. کتاب «چشم حاج‌آقا» خاطرات تبلیغی طنز حجت‌الاسلام‌والمسلمین جلالی و کتاب «سامورایی در میدان جنگ» از او به‌زودی منتشر می‌شوند. پاسخ‌های کشمیری به پرسش‌های رویداد امروز را با هم می‌خوانیم:
رضا کشمیری را چقدر می‌شناسید؟ او تا حالا چند بار رشته‌های تحصیلی  و مکان‌های آموزش عالی خود را تغییر داده است؟ چرا؟
بنده دوران مدرسه را در شهر رفسنجان سپری کردم، معمولا شاگرداول بودم و بخصوص در درس ریاضی استعداد بیشتری داشتم. هیچ‌وقت فکر نمی‌‌کردم دستم به نویسندگی باز شود! دوران نوجوانی علاقه زیادی به خواندن رمان‌‌های جنایی داشتم، هر چه از کتاب‌های آگاتاکریستی در کتابخانه‌ها پیدا می‌کردم، می‌خواندم. از همان کودکی علاقه به طلبگی داشتم؛ اما به علت مشکل ناروانی گفتار همیشه این راه را بر خود بسته می‌دیدم. درمان‌های سنتی و جدید نتوانست گره زبان مرا بگشاید. تا اینکه در کنکور شرکت کردم و آن سال در بین شاگردان مدرسه بالاترین رتبه را آوردم و در رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه شهید باهنر کرمان پذیرفته شدم. دوران دانشگاه رو به اتمام بود که ازدواج کردم و پایم به قم باز شد. دل به دریا زدم و بعد از فارغ‌التحصیل شدن در دانشگاه وارد حوزه علمیه قم شدم. سطح یک را در مدرسه علمیه معصومیه گذراندم و هم زمان با تحصیل در حوزه در رشته روان‌شناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره شرکت کردم.
چه شد که کشمیری وارد حوزه نوشتن شد؟ نخستین کار جدی او چه بود؟
بعد از فارغ‌التحصیل شدن در رشته روان‌شناسی شروع کردم به پژوهش در حوزه خانواده و سبک زندگی اسلامی. بهترین مکان برای انتشار نوشته‌ها و دل‌نوشته‌هایم وبلاگ بود. در دوره‌های تبلیغ در فضای مجازی دفتر تبلیغات اسلامی ثبت‌نام کردم و اولین وبلاگ به نام خانواده پایدار را راه انداختم. این شروع نوشتن من بود، تا اینکه در دوره نویسندگی استاد مهدی کردفیروزجایی شرکت کردم و یک داستان نوشتم. استاد تشویقم کرد و دست مرا گرفت. جناب استاد فیروزجایی با تواضع و مهربانی وقت زیادی برای من گذاشت و با راهنمایی ایشان شروع به خواندن مهمترین رمان‌ها و داستان‌های ایران و جهان کردم. تا اینکه در جشنواره خاطرات تبلیغی دفتر تبلیغات جزو برگزیده‌ها شدم و پایم به کلاس خاطره‌نویسی استاد مرتضی سرهنگی باز شد. در این کلاس سفرنامه اربعینم شکل گرفت و اولین کتاب من در سال ۱۳۹۸ به نام گلوله‌های داغ در انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسید. همچنین در کارگاه‌های داستان‌نویسی استاد عزتی پاک و استاد مهدی کفاش و استاد محمدرضا شرفی خبوشان شرکت کردم. از جلسات گوناگونی که استاد محمدرضا سرشار و استاد داود امیریان در قم داشتند هم استفاده می‌کردم.
کشمیری تا کنون نوشتن برای فضای مجازی را هم تجربه کرده است؟ به نظر او این فضا چقدر می تواند به داستان نویسان کمک کند؟
من با وبلاگ‌نویسی دستم به نوشتن باز شد. به نظرم فضای مجازی خیلی می‌تواند به داستان‌نویس‌ها کمک کند، باید بدون ترس نوشت و انتشار داد و با ذوق و شوق منتظر بازخوردهای مخاطبان بود. بنده چهارتا وبلاگ راه‌اندازی کردم، خانواده پایدار (سبک زندگی اسلامی)، داستان کوتاه، گوهرنویس (شرح موضوعی جملات ناب نهج‌البلاغه) و بنویس (معرفی کتاب)
داستان‌نویسی آیا آموزش دادنی هست؟ 
بله قطعا داستان نویسی نیاز به آموزش دارد. این نظر بسیاری از اساتید بزرگ داستان‌نویسی در جهان و ایران است. البته بعضی هم هستند که معتقد به آموزش نیستند و فقط استعداد و جوشش هنری و ادبی را لازم می‌دانند. یک جمله معروف است که می‌گوید کسی که استعداد نداشته باشد خودش را بکشد نویسنده نمی شود و کسی که استعداد داشته باشد خودش رو بکشد شاید نویسنده بشود. 
چقدر از دانش‌های مختلفی که در آن تحصیل‌کرده‌اید از مهندسی تا روان‌شناسی و دروس حوزوی برای پرداخت و استفاده در داستان‌هایتان بهره برده‌اید؟
در امر نوشتن تمام تجربه‌های زیسته نویسنده به کارش می‌آید، هر چه بیشتر از مکان‌ها و فضاهای مختلف تجربه داشته باشد نوشته‌هایش جاندارتر و زنده‌تر خواهد بود. بنده هم از این تجربه فضای دانشگاهی و حوزوی در داستان‌هایم بهره بردم. همیشه سعی من این بوده که به طور غیرمستقیم مفاهیم عالی اسلامی و انسانی در نوشته‌هایم به مخاطب انتقال داده شود.
داستان گلوله‌های داغ چیست؟
ماجرای کتاب، سفرنامه پیاده‌روی اربعین من به همراه کاروانی از اقوام هست. در این کتاب حدود سی درصد ماجراهای طنز وجود دارد که از کارهای خواهرزاده کم‌توان ذهنی¬ام گرفته شده است. بازخوردهای خیلی دلپذیری در این سه سالی که کتاب چاپ شده به دستم رسیده است. اغلب خواننده‌ها از اشک‌ها و خنده‌های همزمان در حین خواندن کتاب گفته‌اند. این کتاب چند ماهی است که منتظر چاپ دوم است.
شب حنظله‌ها از کجا شروع شد و چگونه شکل گرفت؟ 
شب حنظله‌ها خاطرات داستانی پسرعمه شهیدم روحانی شهید محمدمهدی آفرند فرمانده دسته ویژه غواص گردان ۴۱۲ لشکر ۴۱ ثارالله است. وقتی دیدم در مورد شهدای رفسنجان هیچ کتابی به جز یکی دو تا از فرماندهان چاپ نشده است تصمیم گرفتم از شهدای فامیل خودمان شروع کنم، اولین آنها پسرعمه‌ام که دامادمان هم بوده شروع کردم. تعدادی فایل صوتی از خاطرات همرزمان این شهید موجود بود و بقیه مصاحبه‌ها با اقوام و دوستان شهید را خودم انجام دادم و الحمدلله سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسید و چند ماهی است که چاپ دوم آن به بازار آمده است. این کتاب به توصیه سردار عزیز شهید حاج قاسم سلیمانی نوشته شد. حاج قاسم چند ماه قبل از شهادتش به مسئول حفظ و نشر آثار دفاع مقدس کرمان گفته بود حتما یک کتاب برای شهید آفرند کار کنید. وقتی این را شنیدم باقوت به کار خود ادامه دادم، نسخه اولیه کتاب تمام شد و منتظر خبر دوستان بودم تا یک جلسه خدمت حاج قاسم برسم؛ اما آن صبح جمعه خبر شهادتش داغی بر دل همه ما گذاشت.
چه شد که سراغ نوشتن کتاب ساحل خونین اروند رفتید؟
 کتاب ساحل خونین اروند خاطرات سه تا از پسرخاله‌های غواصم است. دو برادر به نام شهیدان مهدی و محمدرضا صالحی و شهید محسن باقریان. این سه پسرخاله‌ام در گردان ۴۱۰ غواص بودند که حاج قاسم عزیز به آن لقب ستاره‌های درخشان لشکر ۴۱ ثارالله داد. شهدایی که با لباس غواصی در عملیات کربلای چهار مظلومانه به شهادت رسیدند. این کتاب در اواخر سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسیده و الان منتظر چاپ دوم است.
حمله به ناو آمریکایی چگونه کتاب شد؟
کتاب حمله به ناو آمریکایی خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین حسین جلالی است از حضور سه‌ماهة خود در بندر چابهار. ایشان که الان نماینده مردم رفسنجان و انار در مجلس شورای اسلامی است، با شروع جنگ در مهرماه ۱۳۵۹ همراه سی و سه نفر از بسیجیان رفسنجانی به بندر چابهار اعزام می‌‌شوند. ماجراهای طنزآمیزی در کنار رشادت و شجاعت رزمندگان در این کتاب نقل شده است. این کتاب زیر نظر استاد سعید عاکف بارها بازنویسی شد و توسط انتشارات ملک اعظم اواخر سال ۱۴۰۰ به چاپ رسید. این کتاب هم منتظر چاپ دوم است البته اگر این اوضاع نابسامان قیمت کاغذ بگذارد.
مهمترین ویژگی سلام بر میت چیست؟
کتاب سلام بر میت اولین رمان من در کارگاه رمان‌نویسی استاد محمدرضا شرفی خبوشان بود که حدود دو سال نوشتن آن زمان برد. بارهاوبارها طرح رمان عوض شد و بازنویسی کردم. این رمان ماجرای یک طلبه تازه‌کار است که برای تبلیغ در ماه رمضان به روستا می‌رود. ضعف عمده آن ترس از مرده است. او برای کلاس قرآن رفته؛ اما با نیامدن روحانی روستا باید منبر برود و اگر کسی مرد او را کفن کند و نماز میت بخواند. ماجراهای زیادی حول محور یاد مرگ و مرگ‌اندیشی در سراسر این رمان وجود دارد در کنار نثر روان و روایت جذاب. مهمترین ویژگی آن همین مرگ‌اندیشی است که از کلمات حضرت امیرالمؤمنین (ع) در نهج‌البلاغه الهام گرفته شده است. به قول استاد شرفی خبوشان این کتاب یک رمان دینی و اخلاقی است. این رمان چند ماهی است که توسط نشر معارف به چاپ رسیده است و در همین مدت کوتاه بازخوردهای زیادی از طرف خواننده‌ها به دستم رسیده. الحمدلله راه خود را پیدا کرده و اثری که مد نظرم بود بر جان‌ودل مخاطب گذاشته است. در رمان سلام بر میت از تکه کلام‌ها و اصطلاحات محلی کرمانی زیاد استفاده کردم تا فضای روستا و حال و هوای آن بهتر به تصویر کشیده شود.
آدم‌های داستان‌های شما چقدر از دل حوادث روزنامه‌ها بیرون آمده‌اند؟ آدم‌های داستان شما بیشتر در مرکز وجود دارند یا در همه‌جا می‌توان سراغ آنها را گرفت؟
هر نویسنده‌ای برای طراحی شخصیت‌های داستانش ابتدا از محیط اطراف خود و تجربه زیسته خود الهام می‌گیرد و بعد از حوادث روزنامه‌ها و کتاب‌هایی که خوانده و از فیلم‌هایی که دیده استفاده می‌کند، همه اینها در کنار تخیل و خلاقیت قرار دارد. آدم‌های رمان من هم همین‌طور بوده بیشتر آنها از محیط اطراف و روستاهای رفسنجان الهام گرفته شده است.
این که روایت غالب ما یک روایت مردانه و خشن است را تا چه اندازه قبول دارید؟ روایت‌های شما چگونه هستند؟ 
هر نویسنده باتوجه‌به موضوع کتابی که می‌خواهد بنویسد باید روایتی متناسب با آن را انتخاب کند، گاهی شخصیت داستان طوری است که باید مردانه و خشن روایت کرد و گاهی زنانه و ملایم. البته به نظر من سبک زندگی نویسنده و اعتقادات و داشته‌های معنوی او خواسته و ناخواسته بر روی داستانش تأثیر می‌گذارد. اگر نویسنده انسانی بااخلاق و معتقد و متعهد باشد رگه‌هایی از اخلاق و معنویت در داستانش گنجانده خواهد شد. نویسنده باید با قلب خود بنویسد، به‌قول‌معروف آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. گاهی می‌بینیم نویسنده‌ها و همچنین بازیگرهایی که در فیلمی نقش مثبتی بازی می‌کنند؛ اما چون این نقش با‌ آنچه در دنیای بیرون و زندگی واقعی خود هستند خیلی فاصله دارد بنابراین نمی‌تواند تأثیر مثبتی روی خواننده یا بیننده داشته باشد و در نهایت به دل خواننده یا بیننده نمی‌نشیند.
اگر قرار باشد، تنها یک پاراگراف از یکی از این کتاب‌ها را به‌عنوان نمونه و معرفی انتخاب کنید، آن پاراگراف کدام است و از کدام کتاب؟
یک پاراگراف از رمان سلام بر میت خدمت شما تقدیم می‌کنم:
چرا گره کفن را باز می‌کنند و صورت مرده را روبه‌قبله روی خاک می‌گذارند؟ این‌طور اولین جایی که کرم‌ها تجزیه می‌کنند، صورت است. گوشت و پوستش هم نرم و نازک‌تر از جاهایی دیگر است. کاش گره کفن من را باز نکنند. همه روستا بوی مرگ می‌دهد، بوی مرده‌های کهنه و پوسیده و تجزیه شده. سیل بی‌پدر و مادری که بدن‌ها را کوفته و استخوان‌ها را شکسته و نفس‌ها را بریده. پایین روستا که راه می‌روی، حس می‌کنی زیر پایت جسدی خشک شده در لابه‌لای گل‌ولای سفت شده از هفده سال پیش است. حالا استخوانی پوک از او مانده یا شاید فسیلی به رنگ خون و گِل.
 دلیل کم خواندن کتاب در جامعه را چه می‌دانید؟ سهم نویسندگان دراین‌بین چقدر است؟
در مورد کم خواندن کتاب، دلائل متعددی می‌تواند باشد که در جای خود باید بررسی شود؛ اما همه ما مقصریم. فرهنگ جامعه به سمتی رفته که همه گوشی به دست دنبال این هستیم که فلان بازیگر یا فلان ورزشکار چی گفته و چی پوشیده و چه‌کار کرده! کسی حوصله خواندن متن‌های بلند را ندارد تا چه رسد به کتاب و رمان. امروز باید نویسندگان آن‌چنان جذاب  و پرکشش بنویسند که همان پاراگراف اول کتاب به‌قول‌معروف قلاب به یقه خواننده بیندازد و او را تا آخر دنبال خود بکشاند. پس سهم نویسندگان این است که هیچ‌گاه آموزش را رها نکنند بیشتر یاد بگیرند تا بتوانند فنی‌تر و حرفه‌ای‌تر داستان و رمان و خاطره بنویسند تا مخاطب آن‌چنان جذب شود که در دورهمی‌هایش از کتاب و داستان پرکشش آن بگوید و به دیگران کتاب را معرفی کند.

امتیاز: 5 (از 1 رأی )
نویسنده
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی، بیش از همه یک "دوست کتاب" به حساب می‌آید.
او کارشناسی ارشد هنر دارد، ۴ مجموعه شعر و ۱ مجموعه داستان و ۲ کتاب نثر ادبی منتشر کرده. ۱۲ نمایشگاه انفرادی نقاشی داشته و نوشتن را در گونه های مختلف تجربه کرده است.

نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
  1. ابوعلی
    20 مهر 1401 13:05
    جالبه
    ممنون