عصرایران؛ رضا غبیشاوی
1- اعتراضات فقط علیه گشت ارشاد نیست بلکه علیه تحقیری است که در گشت ارشاد و رفتار نیروهای آن و بازداشت زنان و دختران وجود دارد. اعتراض علیه چیزی است که نه قابل دفاع است و نه قابل افتخار. حال که سیدابراهیم رئیسی رئیس جمهوری در نیویورک به سر می برد و در برنامه های سازمان ملل متحد شرکت می کند ایا می تواند در سخنرانی های خود اعلام کند من از کشوری می آیم که گشت ارشاد دارد؟ یعنی زنان و دختران را به دلیل نوع و شکل و اندازه روسری و مانتو و لباسشان بازداشت می کنند؟ او قطعا نمی گوید چرا که این کار نه تنها افتخار و سربلندی ندارد بلکه مایه تعجب و شگفتی همگان می شود. تجمع و عتراض علیه گشت ارشاد، واکنش به تحقیر و برنامه نادرست و نابه جاست.
2- آیا حتما باید کار به اینجا می رسید؟ آیا نمی شد جلوی این اتفافات از جمله مرگ مهسا امینی را گرفت؟ می شد اما اجازه دادیم ماشین خسارت بار گشت ارشاد همچنان به حرکت خود ادامه دهد و روز به روز افراد بیشتری را به قربانیان خود اضافه کند.
اگر ان روز که یکی یکی فیلم های خشونت بار بازداشت زنان و دختران توسط نظامیان گشت ارشاد منتشر می شد جلوی این ماشین را می گرفتیم؛ اگر ان روز که مادری جلوی خودروی گشت ارشاد را گرفت و فریاد می زد دخترش بیمار است و او را نبرید؛ اگر آن روز که حوادث گشت ارشاد یکی پس از دیگری، احساسات و عواطف مردم را تخریب می کرد...
اگر آن روز که اعتراض و انتقاد دلسوزان و اگاهان علیه گشت ارشاد در رسانه ها منتشر می شد موضوع را جدی می گرفتیم اگر آن روز که بخش هایی مختلف جامعه از راه های مسالمت امیز مخالفت خود را با گشت ارشاد و رفتار تحقیرآمیز نیروهای آن اعلام می کردند داستان را جدی می گرفتیم و دست به تغییر و اصلاح می زدیم امروز مجبور نبودیم اعتراضات پرشمار مردمی را در خیابان های شهر ببینیم.
آنچه که اکثریت مردم مخالف باشند امکان اجرا و حتی مقبولیت و مشروعیت اجرا ندارد. وقتی حکومت "جمهوری اسلامی ایران" با نظر و رای مستقیم تک تک مردم ایران در انتخابات سراسری به وجود آمده است چگونه می توان یک برنامه را با مخالفت کامل مردم از کارشناسان تا افراد عادی اجرا کرد؟ آن هم برنامه ای تحقیرآمیز برای بازداشت زنان و دختران؟
3- آیا برای اعتراض علیه گشت ارشاد حتما باید به اینجا می رسیدیم که هزاران نفر، خشمگین و معترض به خیابان ها بیایند و مخالفت خود را با این موضوع اعلام کنند و حاشیه های دردناک و زشت روی دهد؟ مگر ما مجلس نداریم؟ مگر رسانه نداریم؟ مگر دانشگاه و استاد و دانشجو نداریم؟ مگر مقام مسوول نداریم؟ مگر مقام منتخب نداریم؟ مگر انتخابات نداریم؟ مگر چهره های برجسته اجتماعی فرهنگی و حقوقی نداریم؟ داریم یا نداریم ... سعی کردیم صدای هیچ کدام از آنها را نشنویم تا کار به اینجا برسد و صدای مخالفت با گشت ارشاد را از خیابان ها و خشونت های حاشیه آن بشنویم.
4- ایجاد زمینه ای برای قرار دادن مردم معترض و پلیس در مقابل یکدیگر و رویارویی خشونت آمیز، نه عقلی است و نه منطقی و نه نتیجه خوبی دارد و نه افتخار آمیز است. مسوولانی که رشته تصمیم گیری و حکمرانی و اجرا را در دست دارند به خود آیند و به تصمیم گیری های اشتباه خود، تصحیح بیافزایند.
5- واکنش های مسوولان بعد از مرگ مهسا امینی نه تنها در سطح مناسب، استاندارد و رضایت آوری نبود بلکه باعث افزایش خشم و نارضایتی و عصبانیت مردم شد. حداقل انتظاری که از مسوولان می رفت استعفای مقامات مسوول و مرتبط با حادثه، تشکیل کمیته حقیقت یاب مستقل و بی طرف و جدا از مقامات مسوول، خودداری از اظهارنظرهای یک طرفه، فراهم کردن امکان ابراز ناراحتی و سوگواری و تاسف مردم برای مهسا امینی و اطلاع رسانی مناسب تنها بخش هایی است که جای آن ها خالی بود و هست.