دغدغههای معیشتی، بیمهری مسئولان به اوضاع این روزهای معلمان و مدارس دولتی، کلاسهای درس شلوغ، مطالبات انباشته شده و دهها مشکل ریز و درشت در مسیر فعالیت معلمان تنها بخشی از مسائل درهمتنیده سیستم آموزشوپرورش کشور است.
گاه همین کاستیها باعث بیانگیزگی یا خستگی معلم میشود و در این میان حتی ممکن است مجوزی شود برای تنبیه بدنی یا برخورد با دانشآموز! اما معلمانی هستند که در همین سیستم با تمام مشکلات ریز و درشتش، صحنههای زیبایی از ایثار و انسانیت را رقم میزنند و میتوان در برابر تصاویری که متأسفانه گاهی روایتگر پدیده تلخ تنبیهبدنی دانشآموزان در مدارس است، جلوههایی از ایثار برخی معلمان را هم روایت کرد؛ معلمانی که با خلق صحنههای زیبا در کلاس درس، شاد و متنوع کردن محیط خشک مدرسه در نهایت اثرات مثبت بسیاری بر سلامت روان و تربیت دانشآموزان دارند.
در این گزارش، داستان معلم جوانی را روایت میکنیم که با خلاقیت خود، شیوه تدریس متفاوتی را رقم زده و حالا دانشآموزان دبستانی او با عشق و علاقه به معلم و مدرسه، هر صبح را آغاز میکنند.
عروسک "دانش" به کلاس درس میآید
مهدی سلحشور؛ فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان که حالا سومین سال معلمی را تجربه میکند همان معلمی است که با خلق شخصیت عروسکی "دانش" روش خشک تدریس را کنار گذاشته و هماهنگ با دوران کودکی دانشآموزان دبستانی از شیوههای شاد و متنوع برای آموزش دروس به ویژه دو درس فارسی و علوم استفاده میکند.
او میگوید: یکی از تلاشهایم این است که دانشآموزان از حضور در کلاس درس لذت ببرند و تمرکز و توجه آنها بیشتر شود که در نهایت میزان یادگیری نیز افزایش مییابد، برای بالا بردن تمرکز سعی کردم از فعالیتهایی مانند عروسکگردانی بهره ببرم که در مدارس ما کمتر معمول است، "دانش" عروسکی است که از آن استفاده میکنم، او یک شخصیت است و دانشآموزانم با نام "دانش" میشناسندش، ماجرا هم به این شکل است که برخی مطالب را با استفاده از این عروسک، آموزش میدهم و اصلاً کار او کمک به تثبیت یادگیری است.
شیوه کار این معلم جوان هم به این شکل است که وقتی تدریس یک درس از کتاب علوم، فارسی یا مطالعات اجتماعی به پایان رسید، نمایش آن درس با حضور "دانش" آغاز میشود و محور نمایش هم درباره بخشیهایی از درسی است که همان روز آموزش داده شد اما بچهها در درک آن قدری دچار مشکل هستند؛ "دانش" به کلاس درس میآید و به لذت از یادگیری، کاهش خستگی دانشآموزان و تثبیت مطالب آموزش داده شده کمک میکند.
سلحشور ماجرا را با یک مثال بیشتر توضیح میدهد: در درس آرایههای ادبی کتاب فارسی، وقتی عروسک "دانش" وارد کلاس درس میشود، نمایشی را اجرا میکنیم که با زندگی روزمره دانشآموزان در ارتباط باشد و مثالها به اتفاقاتی برمیگردد که در زندگی "دانش" رخ داده است.
جرقه تدریس با عروسک از کجا زده شد؟
ماجرای تولد عروسک "دانش" هم از آنجا شکل گرفت که این معلم جوان در پیجهای مختلف فضای مجازی، استفاده از عروسک را برای کارهای نمایشی مشاهده میکند و این جرقه در ذهنش زده میشود که یک عروسک را برای تدریس در کلاس درس بسازد و با سفارش شخصیت عروسکی "دانش" روش تدریس این معلم در کلاس درس متفاوت میشود.
حفظ شعر با موسیقی
رشته تحصیلی این معلم جوان، آموزش ابتدایی است و علاوه بر عروسکگردانی، سررشتهای در موسیقی هم دارد و اتفاقاً از آن هم در کلاس درس استفاده میکند، او میگوید: برای اینکه بچهها، اشعار کتاب فارسی را آسانتر حفظ کنند ساز خودم را به کلاس درس بردم و با وجود اینکه خیلیها میگویند چرا این کار را انجام دادی و استفاده از آلات موسیقی در کلاس درس صحیح نیست اما برای این کار دلیل دارم چون اجرای زنده موسیقی باعث شد دانشآموزانم در دو جلسه کاملاً شعر را حفظ شوند حتی به همراه تعدادی از همکلاسیهای ایام دانشجویی به بیمارستان میرویم و با اجرای نمایش و موسیقی سعی میکنیم روحیه دانشآموزان بستری را تغییر دهیم.
معلمی به شرط تدریس در دوره ابتدایی!
اما چه شد که این معلم هنرمند، شغل معلمی را انتخاب کرد؟ او میگوید که رشته تحصیلیاش تجربی بوده اما با پیشنهاد یک دوست با دانشگاه فرهنگیان آشنا میشود و پس از تحقیق تصمیم میگیرد که معلم شود اما فقط معلم ابتدایی چون بودن در کنار کودکان را دوست دارد، دانشآموزان ابتدایی فوقالعادهاند و با تمام شیطنتها و بازیگوشیها، درسهایی به معلمان میدهند! احساس خوبی است که یک سال تحصیلی هر روز با بیش از 30 دانشآموز زندگی کنیم و اگر اتفاقات قشنگی را برای آنها رقم بزنیم حتی ممکن است آینده زیبایی برای آنها رقم بخورد.
سلحشور درباره اولین روز ورود "دانش" به کلاس درسش میگوید: اولین روزی که میخواستم عروسک "دانش" را به کلاس درس بیاورم برخی همکاران میگفتند اینها بچههای کلاس ششم هستند و عروسکگردانی برای مهدکودک است اما من مردد نشدم و به کارم اطمینان داشتم، با متنی که از قبل نوشته بودم سعی کردم یک کار خوب را برای اولین جلسه که به معرفی "دانش" مربوط بود، اجرا کنم، بعد از آن بازخورد مردم و خانوادهها خیلی خوب بود و مهمتر از آنها دانشآموزان بودند که بسیار استقبال کردند و روزی نبود که نپرسند که چرا "دانش" به کلاس نمیآید چون هفتهای یک یا دو بار عروسک "دانش" را به مدرسه میبرم.
سروصدای کلاس درسم را دوست دارم!
سروصدای کلاس درس که در برخی مواقع ممکن است پرخاش معلم را به همراه داشته باشد برای این معلم جوان، نکتهای منفی در کلاسش نیست! او یکی از ویژگیهای مثبت کلاسش را سروصدای دانشآموزانش میداند و معتقد است اگر دانشآموز ساکت باشد او نمیداند که مشکلش چیست و چگونه میتواند کاری انجام دهد.
او میگوید: وقتی میگویم بچهها ساکت برویم که درس منتظر ماست، میدانم آنها از علاقه به معلم ساکت شدهاند نه از ترس! و اگر ترس در کلاس درس حاکم باشد، یادگیری را سخت میکند، سعی میکنم در کلاس درسم هیچ ترسی وجود نداشته باشد و دانشآموزانم فقط بهخاطر علاقه به معلم و درس، سکوت میکنند و در یک کلام، کلاس درسم را ترسناک نگه نمیدارم!
سلحشور در پایان صحبتهایش به نکته جالبی اشاره میکند، او میگوید: من هم با وجود اینکه معلم تازهکار هستم، دغدغههای معیشتی دارم اما این شعار که مشکلات را پشت کلاس درس بگذارید برای من واقعی است و شعار نیست!
معلمی که در کلاس درس "نوازندگی و عروسکگردانی" میکند!
برای اینکه بچهها، اشعار کتاب فارسی را آسانتر حفظ کنند "ساز" خودم را به کلاس درس بردم و با وجود اینکه خیلیها میگویند استفاده از آلات موسیقی در کلاس درس صحیح نیست اما به کار خودم ادامه دادم چرا که اجرای زنده موسیقی باعث شد دانشآموزانم ...
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران