hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > سیاسی > دکتر نوذر شفیعی در گفتگو با «رویداد امروز» تحلیل کرد: بی‌ثباتی در افغانستان به بهای مهار چین

دکتر نوذر شفیعی در گفتگو با «رویداد امروز» تحلیل کرد: بی‌ثباتی در افغانستان به بهای مهار چین

از سال ۲۰۰۱ یعنی زمانی که ایالات‌متحده امریکا به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان لشکرکشی کرد تا به امروز دولتمردان آمریکایی همواره بر ثبات در افغانستان تأکید داشته و این‌گونه حضور خود در این کشور را توجیه می‌کردند.


 رویداد ایران- مریم عمادی

از سال ۲۰۰۱ یعنی زمانی که ایالات‌متحده امریکا به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان لشکرکشی کرد تا به امروز دولتمردان آمریکایی همواره بر ثبات در افغانستان تأکید داشته و این‌گونه حضور خود در این کشور را توجیه می‌کردند. حتی گفته می‌شود امریکا در این چند سال حدود چند صد میلیارد دلار خرج بازسازی ارتش افغانستان و ایجاد امنیت و ثبات در افغانستان کرند؛ اما به نظر می‌رسد در یک سال گذشته نگاه غرب در قبال وجود ثبات یا عدم آن در افغانستان تغییر محسوسی کرده است تا جایی که در سال پیش و در شرایط نامناسب، رئیس‌جمهور آمریکا دستور خروج نیروهای نظامیِ خود را از افغانستان صادر می‌کند و با این خروج نابهنگام، اجازه عرض‌اندام دوباره طالبان را در خاک این کشور می‌دهد. در مرحله بعد باسیاستی مبهم‌تر طالبان را متهم به نقض پیمان دوحه و همکاری با گروه تروریستی می‌کند، حتی مرد شماره یک القاعده (ایمن الظواهری) را می‌کشد و این‌گونه به افزایش هرج‌ومرج و تنش میان گروه‌ها و قومیت‌ها در خاک افغانستان دامن می‌زند. به نظر می‌رسد در پشت پرده این اقدامات ایالات‌متحده، اهدافی پنهان‌شده باشد در این زمینه گفت‌وگویی داریم با دکتر نوذر شفیعی دانشیار روابط بین‌الملل دانشگاه اصفهان.

 

چه عواملی باعث شد که آمریکا به یکباره سیاست خود را در افغانستان بعد از بیست سال تغییر دهد و علیرغم صرف هزینه‌های هنگفت برای ایجاد ثبات در این کشور، دست به اقداماتی بزند که بیشتر برای افغانستان بی‌ثباتی به ارمغان بیاورد؟
چگونگی سیاست آمریکا بعد از خروجش از افغانستان یک سؤال مهم و کلیدی برای درک سیاست‌های آمریکا در منطقه جنوب و جنوب شرق و شرق آسیا است. افغانستان برای آمریکا در شرایط نوین بین‌الملل بسیار حائز اهمیت است به این دلیل که این کشور یکی از حلقه‌های اصلی محاصره چین توسط آمریکا محسوب می‌شود به‌عبارت‌دیگر سیاست مهار چین توسط زنجیره‌های مختلفی به هم وصل می‌شود که از کشورهای ژاپن، تایوان، کره جنوبی، کشورهای جنوب شرق آسیا و هند می‌گذرد و این زنجیره توسط افغانستان تکمیل می‌شود. درواقع می‌خواهیم به این نکته برسیم که افغانستان در سیاست‌ها و استراتژی‌های کلان آمریکا برای مهار چین اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد؛ اما سؤال این است که چه نوع افغانستانی مدنظر آمریکا است؟ یک افغانستان باثبات یا یک نوع افغانستان بی‌ثبات. به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که یک افغانستان بی‌ثبات برای آمریکا جهت آسیب‌پذیر کردن چین مهم‌تر از یک افغانستان باثبات است؛ اما چرا؟ چون یک افغانستان باثبات یک حکومت مسئول دارد که این نوع حکومت مسئول در برابر اقداماتی که در داخل و یا خارج از آن انجام می‌دهد باید پاسخگو باشد؛ بنابراین یک حکومت باثبات نمی‌تواند سیاست‌های آمریکا در قبال چین را به مرحله اجرا دربیاورد. کما اینکه طی این بیست سال که آمریکا در افغانستان حضور داشت و در آن کشور ثبات ایجاد کرده بود نه‌تنها دولت افغانستان تهدیدی علیه چین نبود؛ بلکه اتفاقا باعث شده بود که افغانستان به منبعی مهمی برای در سرمایه‌گذاری چین تبدیل شود و درحالی‌که آمریکایی‌ها تلفات انسانی می‌دادند و منابع مالی خود را برای ثبات افغانستان هزینه می‌کردند، چین منافع حاصل از این ثبات را به دست می‌آورد؛ یعنی آمریکایی‌ها هزینه می‌دادند اما چینی‌ها نفع می‌بردند؛ بنابراین آمریکایی‌ها در مقطع کنونی به این نتیجه رسیدند که یک افغانستان بی‌ثبات بهتر می‌تواند به اهداف سیاست خارجی آمریکا کمک کند؛ اما چطور؟ یک افغانستان بی‌ثبات مانع از تداوم سرمایه‌گذاری‌های چینی‌ها در این کشور می‌شود. دوم اینکه یک افغانستان بی‌ثبات باعث می‌شود که بی‌ثباتی‌های داخلی افغانستان به مناطق داخلی چین ترغیب شود. به‌خصوص منطقه سین کیانگ. استراتژی آمریکایی‌ها این است که چین را از درون دچار مشکل کنند و این توصیه نظریه‌پردازان آمریکایی به دولت آمریکا است. آنان می‌گویند اگر می‌خواهید چین را تضعیف کنید یکی از راه‌های آن تضعیف چین از درون توسط قومیت‌ها است. واقعیت این است که بی‌ثباتی و ناامنی در افغانستان باعث سرریز شدن این بحران به داخل چین می‌شود. به‌خصوص اینکه یکی از نیروهای فعال در افغانستان جنبش ترکستان شرقی است و سال‌هاست که این جنبش در پی استقلال سین کیانگ است؛ بنابراین یک آشوب هدایت‌شده در دستور کار آمریکا قرار می‌گیرد. این آشوب بدون اینکه هزینه‌ای برای آمریکا داشته باشد می‌تواند رقبای اصلی آن‌ها مانند چین را با مشکل مواجه سازد. برای این‌چنین اقداماتی در مقطع کنونی زمینه‌ها فراهم است. قومیت‌های مختلف در افغانستان وجود دارند که این قومیت‌ها تادندان‌مسلح هستند. از طرفی سیاست انحصارگرایی طالبان باعث تحریک سایر قومیت‌ها شده و شورش‌هایی مانند آنچه در پنجشیر یا بلخاب اتفاق افتاد را به همراه داشته و اکنون هم که با کشتن الظواهری یک شکاف عمیق بین طالبان و القاعده ایجادشده است؛ بنابراین تنش‌هایی که بین القاعده، طالبان وداعش و سایر قومیت‌ها اتفاق می‌افتد سرریزش، صدور ناامنی به داخل چین است و این دقیقا همان چیزی است که در مقطع کنونی آمریکا به دنبال آن است.
آمریکا با خروجش از افغانستان، به‌گونه‌ای حاکمیت این کشور را به طالبان پیش کشی کرد اما اقدامات اخیر امریکا در خاک افغانستان به‌ویژه ایجاد درگیری میان قومیت‌ها، روابط طالبان را با آمریکا در آینده تحت تأثیر قرار خواهد داد. نظر شما دراین‌باره چیست؟
در ارتباط با طالبان باید بگوییم که آمریکایی‌ها در اصل طالبان را به‌عنوان بخشی از قدرت در افغانستان قبول دارند نه کل قدرت؛ بنابراین باید سایر قومیت‌ها هم در ساختار قدرت در افغانستان سهیم باشند. البته این سیاست اعلامی آمریکایی‌ها است ولی سیاست اعمالی آن‌ها، شکل‌گیری یک جنگ داخلی در افغانستان و بی‌ثبات شدن محیط منطقه‌ای افغانستان است؛ چراکه افغانستان در کل تاریخ هیچ‌گاه به خاطر مشخصات داخلی خودش برای قدرت‌های بزرگ مهم نبوده است و همیشه به‌عنوان نقش ارتباطی و تأثیری که بر محیط اطرافش داشته است موردتوجه این قدرت‌ها قرارگرفته است.

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد