از چهارم مردادماه تا چهارم شهریورماه در سالن گوشه فرهنگسرای نیاوران، نمایش «سربازخونه» روی صحنه میرود. متن این نمایش اثر زندهیاد استاد «ابراهیم کریمی هسنیجه» که با طراحی و کارگردانی «وجیهه کریمی هسنیجه» و آهنگسازی «علی المعی» به مخاطبان تقدیم میگردد. موضوع و محتوای این نمایشنامه شجاعت، مقاومت، و رشادت در مقابل ظلم است که به اسوه و اسطوره آن سالار شهیدان و یارانش در واقعه کربلا اشاره دارد. این نمایش عاشورایی به شیوه نمایش ایرانی کارگردانی و اجرا میشود. در نمایش سربازخونه تعدادی سرباز در حین جمعکردن تیر در میدان به جهت اینکه هوا تاریک شده راه خود را گم میکنند و با دختربچهای روبرو میشوند که او در عالم کودکانه با لحن و بازی کودکانه، آنها را با دعوت به بازی، (بازی با سر) به فکر وامیدارد و بیش از بیش متوجه میکند که یک روزی، یک جایی یک عده، با سرهایشان بازی شد و اشاره به واقعه کربلا و هفتاد دو تن شهید کربلا دارد و آنها را متوجه این مسئله میکند: شماها که سرباز هستید اینقدر قوی و شجاع هستید که اگر لازم شد، یک روزی، یک جایی، حاضر باشید با سر شما همبازی بشود؟! یعنی سربریده در راه حق و به شهادت برسید؟ و ... اینها بهانهای شد تا گفتگویی با کارگردان این اثر داشته باشیم. کارگردان این مجموعه دانشآموخته کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش دارد و پیشازاین در کنار بازیگری، کارگردانی کارهایی چون شاهباز سدره نشین، سوگ سیاوش، در را باز کنید، اول اوست، آخر اوست، حکایت ناتمام، خرقه، سرود زندگی، تعریف نمایش، بوی باران، بوی خاک، اوقات فراغت و ... را بر عهده داشته است. پاسخهای کریمی به پرسشهای رویداد امروز را با هم میخوانیم:
چه شد که سراغ متن «سربازخونه» رفتید؟
بنده دسترسی خوبی به گنجینهای از متون نمایشی بهواسطه پدرم، زندهیاد استاد ابراهیم کریمی هسنیجه دارم. ایشان آثار بسیار زیادی در ژانرهای مختلفی به نگارش درآوردن و هر یک زیباتر و جذابتر از دیگری. اما به جهت موضوع و محتوای عاشورایی این نمایشنامه یعنی سربازخونه و نوع نگاه و زاویه دیده بسیار خلاقانه و منحصربهفرد نویسنده، بنده برای کارگردانی این اثر بهشدت جذب شدم. این نمایشنامه در قالب شعر و با زبان کودکانه، قصد و نیت نهفته در حکایتی که نویسنده قصد روایت آن را داشته به هر گروه سنی به طور متفاوت منتقل میکند.
گویا شما نوعی عهد دارید که متنهای پدر - استاد ابراهیم کریمی هسنیجه - را کار کنید. فقط این متنها را کار میکنید یا متنهای دیگری نیز کارگردانی کردهاید؟
هرچقدر عمر بنده و شرایط اجازه بدهد قطعا و حتما متون ایشان را کار خواهم کرد و به دیگر هنرمندان هم پیشنهاد میدهم به جهت اینکه با قلم فاخر ایشان و تسلط کاملی که بر ادبیات و ادبیات نمایشی داشتند آثار بسیار ارزشمند و کمنظیری خلق کردند که هرکدام میتواند منبع درسی یک ترم دانشگاه در رشته ادبیات و ادبیات نمایشی، فلسفه، عرفان، شعر، عروض و قافیه و ... باشد. در فهرست کارهایی که بنده تا به الان کارگردانی کردهام فقط دو کار از ایشان نبوده است.
به جز شما چه کسی این متن را اجرا کرده است؟ خود مرحوم استاد ابراهیم کریمی هسنیجه آن را اجرا کردند؟
این متن یکی از ده نمایشنامه از مجموعه «غزلوارههای عشق» است که همگی با محتوای عاشورایی به نگارش درآمده و خود استاد ابراهیم کریمی در سال ۸۲-۸۱ بهصورت تلهتئاتر این مجموعه را کارگردانی کردند و از شبکه دو سیما و شبکه استان اصفهان پخش شد.
اصلا متن سربازخونه مخاطب را به چه چیزی دعوت میکند؟ چه عناصری از کار، مخاطب را به هویت تاریخی خود پیوند میزند؟
مخاطب را به فکر وامیدارد آیا حاضرید هرکجا و هر زمان که لازم بود جلوی ظلم بایستید و به برقراری عدالت کمک کنید مانند او (امام حسین)؟ کلٌ یومٍ عاشورا، کل ارضٍ کربلا. محتوای نمایش سربازخونه مخاطب را به هویت تاریخی خود پیوند میزند، سربازخونه از اسطوره حق میگوید و پیامی که به جهانیان داد. این اسطوره شجاعت و ظلمستیز، هویت کل بشر است در طول تاریخ. بخصوص مخاطب مسلمان و معتقد ایرانی باتوجهبه اعتقادات، باورها و فرهنگش با او ارتباط میگیرد و تمام آرمانهای خود را در شخصیتی مثل امام حسین میبیند و با او و خانوادهاش همذاتپنداری میکند تا به تعادل برسد؛ تعادل روح و روان و باطن، در نتیجه عدالت فردی رخ میدهد و این کلید عدالت جمعی است و در نهایت به یکی از انواع کاتارسیس نمایشی منجر میشود و این آن تأثیری است که این نوع نمایشها دارند اگر به طور مناسب و صحیح به آن پرداخته شود.
اعضای گروه خودشان چقدر با نگاه نویسنده و کارگردان موافق بودند؟ در حین انجام کار تا چه اندازه پرسشگر بودند و برای آنها اندیشیدن و آزادگی اهمیت داشته است؟ خود شما در مقابل پرسش بنیادی متن، چه پاسخی دارید؟
اعضای گروه نمایش سربازخونه هنگامی که روخوانی متن را آغاز کردند و همچنین بهمرور هر چه میگذشت بیشتر و بیشتر با متن ارتباط گرفتند، یکجاهایی از متن نیاز به تفسیر و توضیح بیشتر داشت و تماما با عشق و علاقه دنبال جواب سؤالاتی بودند که برایشان طرح میشد. پاسخ بنده به پرسش بنیادی متن این است که بله باید ابتدا بخواهیم و تلاش کنیم تا دنیا را از تاریکی بیرون بکشیم و به سمت نور و روشنایی بیشتر سوق بدهیم، تا همگی بتوانیم در آرامش روح و روان و باطن زندگی کنیم و اینگونه است که انسان به تعادل میرسد همان گونه که جهان خلقت بر مبنای تعادل است و آنوقت است که همه ما حالمان خوب و عدالت برقرار است.
این نمایش را جزو کدام ژانر نمایشی میتوان طبقهبندی کرد؟ چرا؟
نمایش سربازخونه در ژانر «نمایش عاشورایی» قرار میگیرد. به جهت محتوای آن و به شیوه نمایش ایرانی اجرا شده است و برگرفته از تعزیه (شبیهخوانی)، نقالی، و ورزشهای زورخانهای و بازیهای کودکانه ایرانی - سنتی است. نمایشنامه سربازخونه به جهت داشتن و ویژگیهایی مشترک به نمایش ایرانی سنتی خصوصا تعزیه، از این نمایش برای اجرا بهره گرفته است. این اثر به شکل منظوم نوشته شده، صحنه به شکل دایرهوار است، از نمادها و المانهایی مثل رنگ در نور و عناصر صحنه و لباس استفاده شده است، اپیزودیک است در سه پرده اجرا میشود مانند شبیهخوانی که مجلس به مجلس اجرا میشود. از سازهایی که در نمایش شبیهخوانی مرسوم هستند بهره گرفته و ...
سه دیالوگ ماندگار متن در ذهن شما چیست؟
سرهاشون رو میبریدن اَشقیا. میگرفتن سرها رو، رو دستاشون، میپَروندن اون بالا. پیش اون که گاهی بود، گاهی هم یکی نبود.چقدر قشنگه این بازی حالا. سرت رو هی ببرن، بِپرونیش اون بالا. اون یکی، اونکه نبود، بندازه هی پیش تو، بندازی هی پیش اون.
شماها که سربازین، سر دارین، بازی صد رنگ بلدین، میتونین بازی کنین؟
کیه اونکه بازی کرد؟ با سرش یه بازی کرد؟ هم دلش رو راضی کرد، هم خدا رو راضی کرد؟
به نظر شما نقاط قوت و ضعف نمایش در چیست؟ کدام بازیها را بیشتر دوست دارید؟
بنده بهعنوان کارگردان این نمایش نباید این سؤال را جواب بدهم و مخاطبین کاربلد باید نظر بدهند اما باید بهجرئت بگویم در ابتدا متن بسیار زیبا و منحصربهفردی که پیشروی ماست مخاطب را جذب میکند. آهنگسازی اثر، هنر استاد علی المعی که به نمایش رنگ و بوی خاصی بخشیده است. بازیهای بازیگرها، طراحی لباس، نور، داشتن میزانسنهای متنوع و بهجا، نقاط قوت نمایش سربازخونه هستند و درکل نتیجه کار به دلم نشسته است و امیدوارم به دل تماشاگران محترم هم بنشیند و راضی از سالن نمایش خارج شوند.
فرصتها، تهدیدها، سختیها و محدودیتهای رفتن سراغ موضوعاتی که بهنوعی با آیین و مذهب گرهخورده است - مخصوصا این که با امام حسین علیهالسلام و قیام آن امام ربط داشته باشد - چیست؟
در این دور و زمانه سلیقه عموم مردم بیشتر به سمت اجراهای طنز و یا نمایشهای شاد کودک و نوجوان کشیده شده است و از این نوع موضوعات گویی فراری شدهاند؛ این نوع موضوعات در فصل خود که محرم و صفر است هم مخاطب عام کمتری دارد و فقط شاهد مخاطبین خاص و تئاتر بین هستیم چه برسد به سایر فصلها و ایام؛ و این بسیار جای تأسف دارد و باید ریشه آن پیدا و بررسی شود. گویی کمتر کسی پیدا میشود که علاقهمندی و دغدغهای اینچنینی نسبت به این موضوعات داشته باشد.
و حرف آخر:
بنده در آخر میخواهم در مورد آثار زندهیاد استاد ابراهیم کریمی هسنیجه اعلام کنم، ایشان آثار بسیار زیادی از جمله نمایشنامه، فیلمنامه، پژوهش، شعر و ... برای جامعه فرهیخته هنر و ادبیات فاخر کشورمان از خود بر جای گذاشتند، و وقتی میبینم آثار کمتری از ایشان چاپ شده است، آثاری که میتواند منبع بسیار غنی برای تدریس در دانشگاهها باشد، چرا اینقدر با بیتوجهی از سوی مراکز و افراد مربوطه روبرو ست. امیدوارم این وضع اصلاح شود و دغدغه بیشتری برای ثبت آثار ایرانی ملی باشد تا هنرمندان، علاقهمندان، و دانشجویان بتوانند از این منابع غنی بهره لازم را ببرند. باید برای علاقهمندان اشاره کنم یک مجموعه پنج نمایشنامه به اسم «غلغله ی پریشان» از ایشان به چاپ رسیده توسط نشر سوره مهر، بهزودی سه نمایشنامه از ایشان بهصورت مجموعه به نام «راز کبری» از سوی نشر نمایش منتشر میشود و دو اثر دیگر توسط نشر سوره مهر نیز در دست چاپ است.