رویداد ایران- امیرحسین واعظ
پارادایم اقتصادی ایران همچنان مشخص نیست و همین موضوع، فعالان اقتصادی را سردرگم کرده است. بعد از اعمال تحریمهای ظالمانه آمریکا بر علیه ایران در دوران ریاستجمهوری ترامپ، طیف وسیعی از فعالان سیاسی و اقتصادی منتقد سیاستهای اقتصادی دولت روحانی بودند. از زاویه دید آنها، در هیچ شرایطی ایران نباید اقتصاد خود را به برجام و مذاکرات گره بزند. در نتیجه این انتقادات، باور عمومی این بود که در دولت سیزدهم، قطار اقتصاد ایران روی ریل دیگری قرار میگیرد. اما حالا با گذشت حدود 10 ماه از روی کار آمدن دولت جدید، فعالان اقتصاد نمیدانند چه چشماندازی در انتظار اقتصاد ایران است. از یک سو متغیرهای جهانی قابل پیشبینی و تخمین هستند، برای مثال قیمت کامودیتیها را میتوان با درصد اطمینان مشخصی برای 12 ماه آتی برآورد کرد، سناریوهای پیش روی قیمت جهانی نفت مشخص است، میتوان استدلال کرد که وضعیت قیمت مواد غذایی در اروپا به کدام سمتوسو خواهد رفت، میتوان انتظار داشت تورم جهانی رو به افزایش باشد و بحران انرژی برای اروپا در زمستان امسال، تشدید شود. اما در روی دیگر سکه، حتی نمیتوان سناریوهای مشخصی برای قیمت دلار، رشد نقدینگی، تورم نقطهبهنقطه و خروج ایران از رکود تدوین کرد. در روزهای اخیر گاهی تا هفت نرخ برای دلار اعلام میشود، پیشبینی آینده گفتگوهای هستهای نامشخص است و ایران همچنان درگیر دوران پساکروناست. مشخص است که بودجه کشور روی درآمدهای مالیاتی حساب زیادی باز کرده است اما نمیتوان پیشبینی کرد که در آینده کوتاهمدت چه اتفاقی رخ خواهد داد. آن چه نبود آن بیشازپیش احساس میشود، همان پارادایمی است که گاه لحظهبهلحظه عوض میشود. برای مثال در صنعت خودرو هنوز مشخص نیست مکانیزم عرضه خودرو به مشتریان چگونه است؟ خودروسازان همان سیستم قرعهکشی سابق را باید ادامه دهند یا سیستم یکپارچه فروش خودرو میتواند نیازها را پاسخ دهد؟ در این شرایط عرضه خودرو در بورس منتفی است؟ واردات خودرو عملیاتی میشود یا تصمیمی است که به اما و اگرها منوط شده است؟ همین تعداد متغیر غیرقطعی بر دیگر بخشهای اقتصادی سایه افکنده است. در این شرایط فعالان اقتصادی به سه گروه تقسیم شدهاند. گروهی از فعالان اقتصادی سعی میکنند بهدور از حواشی کار خود را پیش ببرند، در واقع این گروه کمتر پیگیر اخبار هستند و بیشتر بر اتفاقات زمان حال تمرکز دارند. گروه دیگر اما چشمانداز بلندمدت را محور استراتژیهای خود قرار دادهاند و با توجه سناریوهایی که در بلندمدت پیش روی ایران است، استراتژیهای خود را تنظیم میکنند. بااینحال اغلب فعالان اقتصادی سعی دارند با پیگیری لحظهبهلحظه اخبار، اتفاقات و اظهارنظر مسئولان، پیشبینی دقیقتری از آینده میانمدت داشته باشند. این در حالی است که اگر خود را در مقابل بمباران اخبار و اطلاعات قرار دهیم، به همان میزان سردرگمی بیشتری خواهیم داشت. در این شرایط تعداد متغیرهای تاثیرگذار و غیرقطعی، آنقدر زیاد خواهد شد که قدرت تصمیمگیری را از هر فردی خواهد گرفت. تغییر در یکی از وزارتخانههای اقتصادی و گمانهزنیها درباره دیگر وزارتخانهها این سردرگمی را تشدید کرده است. در این شرایط شایسته است سیاستهای اقتصادی ایران مرتب به مردم اعلام شود، همچنین برای جلوگیری از سوءبرداشتها این سیاستها از سوی یک فرد اعلام شود تا از تناقضها و ابهامات احتمالی جلوگیری شود. در این شرایط میتوان انتظار همافزایی و تسریع در رشد اقتصادی کشور داشت.