فرصتي كه فردوسيپور از دست داد
واقعا آيا تبخال علي پروين اينقدر اهميت دارد كه هر سري بخشي از گفتوگوي يك مجري تلويزيوني با يكي از پنج بازيكن برتر تاريخ فوتبال ايران بايد صرف سوال و جواب بيمايهاي شود كه عاري از هر گونه فكر عميقي است؟ آدم با خودش فكر ميكند واقعا فردوسيپور اينقدر خاليالذهن است كه موضوعي بهتر از تبخال پروين يا دعواي پروين و معدنچي، در آستين ندارد براي پرسيدن از اسطوره فوتبال ايران؟ وانگهي اگر علي پروين به مناسبت جام جهاني به برنامه ٢٠١٨ دعوت شده و قرار است درباره حضور ايران در جامهاي جهاني حرف بزند، دو بار انتقاد ناموجهش از بازيكني درجه ٣ به نام مهرزاد معدنچي در اوايل دهه ١٣٨٠، چه اهميتي دارد؟ بگذريم كه موضوع پروين و معدنچي هم قصهاي صدبارپرسيده و تكراري و اساسا بياهميت است. جدا از اين سوالات كممايه و سخيف، خندههاي عميق فردوسيپور هم زائد و عجيب بود. اينكه مهمان برنامه چيزي بگويد و مجري بخندد كجا و اينكه دايما چنان به بالا و پايين و رفتار و گفتار مهمان بخنديم كه گويا اساسا او را براي خنديدن خودمان به ٢٠١٨ دعوت كردهايم كجا! البته قابل درك است؛ فردوسيپور از ديدن علي پروين كيفور شده بود و در فضا سير ميكرد و مثل شاگردان حسن صباح كه اصولا مستعد خنده بودند، او دوشنبه شب به هر چيزي ميتوانست بخندند؛ اما اينكه تكرار و شدت خندههاي او به خلق و خو و كاراكتر پروين، كموبيش توهينآميز بود. اگر علي پروين سلطان است و - به قول خود فردوسيپور- شخصيت كاريزماتيكي دارد و همه غولهاي او فوتبال ايران از او حساب ميبردند، پس چرا عادل فردوسيپور آن قدر به اين سلطان كاريزماتيك خنديد آن هم از ته دل؟! بر فرض كه صدر و ذيل پروين براي فردوسيپور خندهدار باشد. آيا بهتر نبود او موضوعاتي غيركميك را پيش ميكشيد و كمي جديتر و محترمانهتر با پروين گفتوگو ميكرد. فردوسيپور دوشنبه شب ميتوانست از اولين و چه بسا آخرين حضور زنده علي پروين در تلويزيون ايران، با سوالاتي جدي و رفتاري باطنا محترمانه، يك گفتوگوي تاريخي و ماندگار بيرون بكشد. فردوسيپور كه قبلا مصاحبهاش با شهاب حسيني هم درنيامده بود، فرصت تاريخي مصاحبه با علي پروين را هم صرف كاري كرد كه كموبيش شبيه لودگي بود.
