تیم ملی فوتبال ایران، یکشنبه شب در قطر و در دیداری تدارکاتی به مصاف الجزایر رفت و بازی را با نتیجه ۲ بر یک واگذار کرد. نمایش شاگردان دراگان اسکوچیچ در این بازی چنان ناامیدانه بود که موجی از ناراحتی را به همراه داشت. بسیاری از علاقهمندان به فوتبال در ایران با اشاره به گروه سخت تیم ملی در جام جهانی، نگران شکستهای سنگین مقابل رقبا شده و از همین حالا، برای این دسته، راهحل، اخراج دراگان اسکوچیچ از تیم ملی ایران است.
این موضوع در ۲۴ ساعت گذشته آنقدر با دلایل مختلف در فضای مجازی چرخیده که فقط در توییتر تلاش بر آن بوده تا هشتگ اخراج اسکوچیچ تبدیل به ترند شود. بازیکنان تیم ملی هم از خط دروازه تا خط حمله، همگی یکی از بدترین روزهای فوتبالی را سپری کردند تا حالا از لحاظ فنی، جایی برای دفاع باقی نماند. دراگان و تیمش زیر تیغ رفته و دراینبین نسخه نجات گویی از صدور حکم اخراج برای این مربی کروات خارج میشود. با این حال اینکه اخراج اسکوچیچ در این مقطع زمانی کار درستی است یا نه، موضوع حساسی شده است. عدهای این تصمیم را درست و عدهای چنین تصمیمی را شتابزده عنوان میکنند. هرچند که هر دو طرف، برای خودشان دلایل زیادی دارند که حرفشان را تا حدودی منطقی جلوه میدهد.
اسکو؛ محصول مافیا و آقازادهها
درست از همان زمانی که دراگان اسکوچیچ بهعنوان سرمربی تیم ملی ایران معرفی شد، این شایعه بهشدت مطرح شده که او محصول انتخابی بیرون از فدراسیون فوتبال ایران است. چندین چهره سرشناس فوتبال ایران ازجمله علی دایی، انتخاب اسکوچیچ را کار مافیا و آقازادهها توصیف کردهاند. او از همان روز تا همین حالا که شکست برابر تیم الجزایر عرصه را برایش به تنگ آورده، با این شایعه دستوپنجه نرم میکند.
پکیج بند یا سرمربی؟
دیگر انتقادی که از اسکوچیچ بهویژه در ماههای اخیر میشود، این است که با عدهای دلال سروکار دارد و با حرفشنوی بیش از اندازه از آنها، بازیکنانی را که به او توصیه میشود، به تیم ملی دعوت میکند. اصرار برای دعوت از قریب به پنج نفر از بازیکنان تیم ملی فارغ از میزان آمادگی آنها، این شایعه را با صدای بلندتری بیان کرده است. دایره نزدیکان اسکوچیچ مشخص است و آنها در زمره مشاوران این مرد کروات هم محسوب میشوند؛ ولی اینکه آیا سرمربی تیم ملی پکیجبند است یا خیر، از آن دست اتهامات خطرناکی است که باید برایش سند و مدرک قوی پیدا کرد. البته اگر تمایلی به راستیآزمایی درباره این اتهام خطرناک وجود داشته باشد، بعید است برای نهادهای بازرسی بیش از یک هفته زمان ببرد.
کار جادوگر بود؟
دیگر انتقادی که این روزها از سرمربی تیم ملی میشود و هرگز مورد تأیید نیست، این است که نتایجی که او با تیم ملی در مرحله انتخابی جام جهانی کسب کرده، در ارتباط با جادوگری است که شایعه شده بود با رئیس وقت فدراسیون فوتبال همکاری میکند. این موضوع هم دیگر از آن دست شایعات عجیب و غریبی است که از زمان تغییر ریاست در فدراسیون فوتبال ایران تا زمان برکناری عزیزیخادم مدام مطرح شد؛ ولی نهایتا از میزان درستی یا نادرستیاش سند موثقی رو نشد.
اسکوچیچ ترسو است؟
نکته جدیدی که بعد از شکست برابر الجزایر مطرح شده، ترسوبودن دراگان اسکوچیچ، سرمربی تیم ملی ایران، است. منتقدان او اعتقاد دارند اسکوچیچ میتوانست با اروگوئه، تیمی که در جام جهانی حاضر است و ستارههای نامآشنایی در دنیای فوتبال دارد، بازی کند؛ ولی او مسافت را بهانه کرد تا به اروگوئه نرود. این عده میگویند دراگان از ترس شکست سنگین پیشنهاد اروگوئه را رد کرده؛ وگرنه چطور ممکن است برای رفتن به کانادا، اسکوچیچ نگران بعد مسافت نباشد؛ ولی برای بازی با اروگوئه این موضوع اذیتش کرده باشد. نقد اصلی بر سرمربی کنونی تیم ملی در این مورد به این خاطر است که او بازیهای راحتی را در بین تیمهای آسیایی برده و در دو جدال سخت با کره، حرفی برای گفتن نداشته است. منتقدان دراگان میگویند او نگران این است که دانش نداشته فنیاش رو شود و دیگر نتواند بهراحتی سرمربی تیم ملی ایران باقی بماند.
معمای اردوی قطر
فارغ از مباحثی که بهتازگی متوجه تواناییهای دراگان شده، برپایی اردوی بحثبرانگیز تیم ملی در قطر هم بازتاب زیادی داشته است. اینکه چرا تیم ملی ایران در روزهایی که تیم ملی قطر به اسپانیا گریخته تا در هوای مساعدتری تمرین داشته باشد، راهی قطر شده، از آن ابهامات عجیب و غریب است. از طرفی جام جهانی قرار نیست در تابستان برگزار شود و در دمای مساعد پاییز برگزار میشود. حال اینکه چرا تیم ملی در دمای بیش از ۴۰ درجه قطر باید اردو بزند، جای سؤال دارد. این اردو چنان بیکیفیت بوده که صدای بازیکنان تیم ملی ازجمله سردار آزمون و مهدی طارمی را هم درآورده است.
تیم نهچندان اصلی الجزایر
نهایتا، جدیدترین دلیلی که برای اخراج اسکوچیچ از تیم ملی مطرح شده، نمایش ضعیف ایران برابر الجزایر در دیداری تدارکاتی است؛ بازیای که تیم ملی هرگز نشانی از یک تیم منسجم که جواز حضور در جام جهانی را به دست آورده، نداشت. اصرار به استفاده بازیکنان در پستهای غیرتخصصی، ناتوانی در مهار تاکتیک مشخص الجزایر و نهایتا ماهیت تیم الجزایر، همگی باعث شده تا دانش فنی دراگان مورد انتقاد قرار بگیرد. الجزایر، تیمی که از صعود به جام جهانی بازمانده، در شرایطی ایران را شکست داد که بسیاری از بازیکنان کلیدی را به همراه نداشت و بسیاری از این تیم بهعنوان تیم دوم الجزایر یاد کردند. باوجوداین تیم دراگان برابر همین تیم «ب» هم حرفی برای گفتن نداشت.
فراموشی نتایج خوب به همراه تیم ملی؟
حالا که تعداد منتقدان دراگان زیاد شده و تلاش برای ترندشدن هشتگ اخراج او دوچندان شده است، عدهای از موافقان بقای دراگان اسکوچیچ هم به میانه میدان آمده و با اشاره به نتایج خوبی که اسکوچیچ به همراه تیم ملی گرفته، خواستهاند دراینباره تصمیمی شتابزده گرفته نشود. دراگان با ایران در بازیهای رسمی فقط به تیم کره جنوبی باخت و بسیاری از رکوردها را جابهجا کرد. او در شرایطی که تیم ملی میرفت با مارک ویلموتس در همان مرحله نخست انتخابی جام جهانی حذف شود، هدایت این تیم را به دست گرفت و موفق شد ایران را در سریعترین حالت ممکن به جام جهانی برساند.
ماهیت بازی تدارکاتی
دیگر موضوعی که باعث شده موافقان دراگان اسکوچیچ علیه مخالفان او صفآرایی کنند، تدارکاتیبودن بازی با الجزایر است. به هر حال ماهیت بازی تدارکاتی برای محکزدن بازیکنان و رسیدگی به نقاط ضعف و قوت است. این بازی هم در این مقوله میگنجد و بدیهی است که سرمربی تیم ملی بخواهد با بازیدادن یا ندادن به عدهای از بازیکنان، سطح آمادگی بدنی و تاکتیکی آنها را بسنجد. تغییر پست بازیکنان و استفاده از ترکیب ناشناخته هم در این زمره میگنجد. با این نگاه میتوان کاری را که دراگان برابر الجزایر رقم زد، بیشتر بررسی کرد.
مربی ارزان
دیگر موردی که باید در این مقطع حساس به آن اشاره کرد، دستمزد دراگان اسکوچیچ است. کلا او تیم ملی را سکوی پرتابی برای حرفه مربیگریاش میبیند و بدیهی است که مسائل مالی برایش اولویت نداشته باشد. دراگان در مقایسه با دو سرمربی قبلی ایران رقم بسیار پایینی میگیرد. درباره قرارداد او عنوان شده بندی گنجانده شده تا بتواند پولش را به تومان دریافت کند تا مشکلاتی که بر سر راه انتقال پول درمورد دو مربی دیگر وجود داشت، درمورد اسکوچیچ از بین نرود. از طرفی، بعد از تمدید خودکار قرارداد اسکوچیچ دستمزد او هم اندکی بیشتر شده؛ ولی با وجود این بیشترشدن، به نظر میرسد تازه رقم قرارداد او با تیم ملی به ۱۰ میلیارد تومان رسیده است؛ رقمی که در مقایسه با قرارداد بازیکنان و تعدادی از مربیان امروزی فوتبال ایران باز هم پایین است.
ارتباط خوب با بازیکنان تیم ملی
یکی مثل مهدی طارمی را فاکتور بگیرید؛ رابطه هیچیک از بازیکنان تیم ملی با دراگان اسکوچیچ بد که نیست هیچ، بلکه آنها در مقاطع حساس پشت سر اسکوچیچ مانده و از او حمایت کردهاند. همدلکردن این همه ستاره در رختکن یک تیم کار سادهای نیست؛ ولی این اتفاق را دراگان در تیم ملی رقم زده و به غیر از همان یک بازیکن، موضوع دیگری که نشان از اعتراض به تصمیمات دراگان در تیم ملی باشد، مشاهده نشده است.
چه کسی با این فدراسیون کار میکند؟
حال اگر هیچکدام از این موارد نتواند مخالفان اسکوچیچ را قانع کند و رأی به اخراج دراگان گرفته شود، پرسش اصلی این است که کلا فدراسیون فوتبال با شرایط کنونی، توانی برای آوردن یک مربی بهتر به تیم ملی دارد؟ پاسخ قطعا منفی است. این فدراسیون علاوه بر آنکه هنوز رئیس ندارد؛ بلکه از لحاظ مالی هم بهشدت در تنگناست و بعید است توانایی مذاکره با سرمربی دیگری را که به درد ایران در جام جهانی بخورد، داشته باشد. تصور اینکه اگر کارلوس کیروش در این برهه بخواهد سرمربی تیم ملی ایران شود و با اعضای کنونی فدراسیون فوتبال ایران همکاری کند، به اندازه کافی میتواند عواقب را تشریح کند!