رسیدگی به این پرونده از یک ماه قبل به دنبال شکایت یک زن جوان در دستور کار پلیس قرار گرفت. مادر گریان به ماموران پلیس گفت: مدت یک سال و نیم است که با همسر دومم به نام محسن ازدواج کرده ام.
او سر کار نمیرود و مرد بدخلقی است، اما من همه سختیهای زندگی را تحمل کرده ام و همراه دختر ۱۱ ساله ام مهسا در خانه محسن زندگی میکردیم. مدتی بود که متوجه شدم دخترم به افسردگی مبتلا شده است. وقتی با او صحبت کردم، حرفهای تکان دهندهای زد. دخترم میگفت: چند بار محسن در غیاب من او را آزار داده است.
به دنبال شکایت این زن، دختر نوجوان به پزشکی قانونی معرفی شد. وقتی کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کردند مهسا مورد آزار قرار گرفته است، محسن بازداشت شد و جرم سیاهش را گردن گرفت.
پدرخوانده شیطان صفت دیروز در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه زن جوان در جایگاه ویژه ایستاد و در تشریح جزئیات زندگی اش گفت: چند سال قبل به خاطر اعتیاد همسر اولم از او جدا شدم و سرپرستی مهسا را به عهده گرفتم.
یک سال و نیم قبل شوهر خواهرم، محسن را که در یک آژانس کار میکرد به من معرفی کرد و ما با هم ازدواج کردیم. محسن از همسر اولش یک پسر ۱۵ ساله و یک دختر ۴ ساله دارد که با همسر اولش زندگی میکنند.
وی ادامه داد: مدتی پیش متوجه رفتارهای عجیب دخترم شدم. او دیگر حاضر نبود حتی برای لحظهای با پدرخوانده اش در خانه تنها بماند. وقتی با او صحبت کردم، به من گفت: چند بار شوهرم در غیاب من او را آزار داده است. مهسا میگفت: وقتی من به خرید یا حمام میرفتم محسن سراغ او میرفت و با تهدید او را آزار میداد. من اول حرفهای دخترم را باور نکردم، اما از حالت روحی او متوجه شدم که حقیقت را میگوید.
وی در حالی که اشک میریخت گفت: این ماجرا تأثیر بدی بر روحیه دخترم گذاشته است و او دیگر قادر نیست به خوبی درس بخواند، به افسردگی مبتلا شده و مدام گریه میکند.
دخترم حتی به شب ادراری مبتلا شده است. آن قدر روحیه مهسا بد است که امروز نتوانست در دادگاه حاضر شود. من از طرف او از محسن شکایت دارم و برایش اشد مجازات را میخواهم.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و جرمش را انکار کرد. وی گفت: همسرم به دروغ مرا متهم کرده که دست به چنین جنایت سیاهی زده ام. من هرگز فرزند خوانده ام را آزار ندادم.
بنابر این گزارش، در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.