به هماناندازه که دلایل این کار برای خودم موجه است، برای همکاران و همقطارانم ناموجه مینماید. دلیل اصلیام این است که دغدغههای صنفی روزنامهنگاران با اصنافی مثل آهنگر و نوشتافزارفروش و درودگر و... با کمی تساهل یکسان است اما چون ما قلم دستمان است و از قدرت پرفشاری مانند رسانه بهرهمندیم، میتوانیم به خواستههایمان ضریب بدهیم و صنوف دیگر چنین فرصتی ندارند، و همین یعنی رانت!
از این میگذرم.
مطلع شدم صلاحیت برخی افراد برای عضویت در هیئتمدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران (که البته بنده عضو آن نیستم) از سوی وزارت کار مردود اعلام شده است. دلیل این ردّ صلاحیتها را هم نمیدانم. وقتی ردّ صلاحیت چهرههای سیاسی ارشد کشور در انتخابات، دلایلش واهی است و گاهی خندهدار، چه انتظاری میرود که وزارت کار دلایلش موجه و متقن باشد؟
از این هم میگذرم.
امروز آقای دکتر حسن نمکدوست، عضو هیئتمدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران، در یادداشتی اعلام کرده در اعتراض به ردّ صلاحیت خود و برخی افراد، از سمتش استعفا داده است. برای من نوشتهی آقای نمکدوست مهم است؛ بسیار مهمتر از انجمن صنفی و حتی دغدغههای شغلی.
او را هم ردّ صلاحیت کردهاند تا رئیس نباشد در انجمنی که میخواهد به فکر دستمزد، بیمه و رفاه جماعت خبرنگار باشد.
با خودم فکر کردم چه کسی برای این کار، بهتر از نمکدوست است؟
با سوگند مینویسم که کمتر آدمی در صنف خودمان به شرافت او میشناسم. در اولین برخورد ، ادب، متانت، احترام، صداقت، تعاملپذیری، حسن خلق و تواضع نخستین ویژگیهایی است که از او در ذهن آدم نقش میبندد و وقتی این خصایل در کار حرفهای درجه یک او نمود پیدا میکند، از حسن نمکدوست، روزنامهنگاری فرهیخته، اهل تحلیل، آیندهنگر و دلسوز، خوشقلم و خوشزبان میسازد.
عضویت او در هیئتمدیره انجمن صنفی، هیچ امتیازی برایش ندارد؛ اما نبودش نظام مطبوعاتی کشور را از مواجهه با فردی ادبدان، بااخلاق و حرفهای محروم میکند.
یادم افتاد حرف عمیق آن کشاورز سادهدل را که در نهایت فهم به وزیر سابق جهاد کشاورزی گفت: «خودتون میدونین و مملکتتون.»