hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > خبرها > نگاه متفاوت و طنازانه حمید جبلی به ممیزی/ حتی خواب‌هایم سانسور می‌شود!

نگاه متفاوت و طنازانه حمید جبلی به ممیزی/ حتی خواب‌هایم سانسور می‌شود!

ایسنا نوشت: حمید جبلی حتی وقتی می‌خواهد از ممیزی بگوید، باز هم طناز است. او به جای هر گونه غر زدنی، حرف‌های خود را با زبانی شیرین می‌زند که نه کام مخاطب تلخ بشود و نه به کسی بر بخورد.

اولین باری که با حمید جبلی درباره کتاب خاطراتش صحبت کردیم، او خبر داد که خاطره‌های دوره کودکی و نوجوانی‌اش در سه جلد منتشر خواهد شد. مدتی بعد جلد اول منتشر و با موفقیتی چشمگیر رو به رو شد ولی گفته شد که دو جلد بعدی در یک کتاب منتشر خواهند شد. اولین کنجکاوی ما این بود که بر سر جلد سوم خاطرات او چه آمده است.

چه کنیم که کاغذ نداریم؟؟؟؟

جبلی درباره این موضوع توضیح می‌دهد: «بله درست می‌فرمایید، جلد سوم و حتی چهارم هم آماده چاپ است ولی چه کنیم که کاغذ نداریم نه برای کتاب داستان که حتی نشریات هم با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کنند و باید نگران قیمت تمام شده کتاب باشیم. چند درصد کتاب می‌خوانند اگر قیمت چندین برابر بشود؟؟؟»

موضوع دیگر این بود که آیا در میان خاطره‌های کودکی او خاطراتی هستند که به دلایلی مثلا ممیزی حذف شده باشند.

جبلی با همان طنازی همیشگی‌اش چنین پاسخی به این پرسش می‌دهد: «سال‌های دورتر از امروز یکی از مسئولان محترم فرهنگی در جمع فیلمنامه‌نویسان گفت سانسور را خودتان قبول کردید و ذهن و فکر و احساس‌تان عوض شده. من گفتم من دیگر رویاها و خواب‌هایم سانسور می‌شود. حتی در خواب می‌دانم به چه چیزهایی و چرا نزدیک نشوم. یکی از رویاهای شیرینی که از بچگی می‌دیدم پرواز بود؛ بر فراز جنگل، رودخانه و حتی شهرها. بعضی وقت‌ها تا نزدیک ابرها می‌رفتم و روی ابرها مثل تشکی می‌خوابیدم که خستگی‌ام در برود و دوباره پرواز می‌کردم. یک شب فرشته‌ای بدحجاب و بدلباس روی ابرها کنارم آمد و لبخند زد و من آنقدر از عاقبت کار ترسیدم!»  

خاطره‌هایی از دکتر گل گلاب و فرهاد

یکی از ویژگی‌های دوست‌داشتنی این کتاب‌ها حضور چهره‌های محبوب و شناخته شده‌ای مانند دکتر گل گلاب و فرهاد مهراد است که خواننده دوست دارد درباره آنان بداند. پرسش بعدی ما این بود که جبلی از میان شخصیت‌های فرهنگی که با آنان مرتبط بوده است، چگونه این دو شخصیت را برای حضور در کتاب خاطراتش انتخاب کرده است: «من هنوز دبستان هم نرفته بودم و آنها دوستان پدرم بودند . کس دیگری را نمی‌شناختم. بعدا مفصل راجع به آدم‌های فرهنگی هنری و مشاهیری که با آنها آشنا شدم، برایتان می‌گویم.»

خاطره‌های حمید جبلی فقط داستان‌هایی شیرین نیستند. این خاطره‌ها بخشی از تاریخ هنر ما محسوب می‌شوند. او جزو هنرمندانی است که در دوره طلایی کانون پروش فکری در این مکان آموزش دیده است و طبیعتا خاطره‌هایی که از این مجموعه دارد، نه تنها بخشی از تاریخ شفاهی هنر ماست بلکه برای پژوهشگران و برنامه‌ریزان فرهنگی هم می‌تواند کارگشا باشد. ما می‌خواستیم جای خالی خاطرات آن دوران را با این پرسش پر کنیم تا او کمی هم از دوران کانون بگوید.  

و او توضیح می‌دهد: «اگر بخواهیم درباره کانون صحبت کنیم، خودش چندین کتاب است که یادداشت‌هایش را دارم . بزرگانی که بر روح و ذهن ما تاثیرگذار بودند و الان بخش عظیم هنرمندان رشته‌های مختلف، نمایانگر آن دوران است.»

نصف عمرم را پشت لته‌های چوبی عروسکی گذراندم

پرسش بعدی درباره دنیای عروسک‌هاست؛ دنیایی که حمید جبلی سال‌هاست با آن آشناست و طبیعتا نمی‌تواند آن همه تجربه را در یک پاسخ ساده خلاصه کند ولی با چند جمله کوتاه آنچه را که از دیدگان مخاطب دور می‌ماند، توضیح می‌دهد: «وای بر من که انگار ده برابر عمرم، زندگی کردم. دنیای عروسکی و عروسک‌هایی که ما با هم زندگی کردیم، عدد و معدودی ندارد . مخاطب شاید همین چند عروسک معروف را بشناسد ولی من نصف عمرم را پشت این لته‌های چوبی عروسکی گذراندم . آن طرف رنگ‌های پرنشاط و متنوع داشت و طرف ما پر از تراشه و چوب و میخ‌هایی که به دست و بال‌مان می‌گرفت. از قصه‌ها خیلی دور شدیم...»

 بله بله. درست می‌گویید ولی حالا که دور شده‌ایم اجازه بدهید کمی هم از گروه تئاتر «بازی » بدانیم. تجربیات  متفاوتی که با این گروه داشتید.

«همه چیز را دنبال کردید. گروه تئاتر «بازی» که توسط آتیلا پسیانی شکل گرفت، حدود چهل سال است که فعالیت می‌کند و من در این مدت عکاس گروه بودم. دوستان عکاس می‌دانند عکاسی با نگاتیو و حساسیت ثابت و نورهای کم یا حرکت بازیگران، سرعت شاتر ... یعنی چه که البته آن عکس‌ها را قرار است یک روز به کمک آتیلای عزیز چاپ کنیم.»

مگر می‌توان رضا ژیان را در چند خط تعریف کرد؟

حالا که به دنیای بزرگسالی وارد شده‌ایم، از آقای رضا ژیان هم یاد کنیم، از همکاری‌هایی که با ایشان داشتید و پروژه‌هایی که با هم کار کردید.

«رضا نه تنها بازیگری بسیار عجیب و استثنایی بود، بلکه رفیق و دوست مهربان و راهنمای همه ما بود؛ من، اکبر عبدی و خیلی از بازیگران دیگر. اولین کار حرفه‌ای ما در سال ۵۸ سریال «مثل‌آباد» بود که او با همسرش زویا زاکاریان آن را کار کردند. مگر می‌شود رضا را در چند خط تعریف کرد؟ او زندگی بود. نمایش بود، انسان بود. من و محمد ژیان سال‌هاست که درباره او می‌نویسیم. امیدوارم نسل جوان هم با او آشنا شود. »

و به عنوان آخرین پرسش بعضی  معتقدند شما هم سبک و سیاق سعدی را دارید. انان باور دارند که سعدی سفرهای متعدد نکرده و بلکه سفرنامه‌هایش ساخته ذهن خلاقه‌اش هستند. خاطره‌های شما چقدر واقعی هستند؟

پاسخ حمید جبلی به این اتهام این مصرع است: «تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.»

۵۸۵۸

منبع: khabaronline-1596444

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد
آخرین اخبار مربوط به بیمه دات کام
قانون جدید افت قیمت خودرو