اولین شب زمستان از دیرباز در ادبیات فارسی جایگاه ویژه ای داشته است و شاعران زیادی در وصف این شب سنتی ایرانی انواع شعر یلدا را سروده اند که هر یک از این اشعار دارای مضامین پرمحتوا و ناب می باشند.
مجموعه زیبای شعر شب یلدا
اغلب شاعران شب یلدا را به سیاهی و بلندی موی یار تشبیه کرده اند همچنین برخی از آن ها نیز تیره بودن روزگار و غصه ها را به شب یلدا تشبیه کرده اند ولی عده ای از شاعران نیز هستند که اشعار شب یلدا را به صورت شاد و طنز سروده اند. در ادامه مجموعه ای زیبا از اشعار شب یلدا را گردآوری کرده ایم که امیدواریم مورد توجه تان قرار بگیرند.
شعر شب چله با مضامین زیبا و دلنشین
در همین حسرت که یک شب را کنارت، مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست
کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام
مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام
در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام
در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق
فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام
فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل
وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام
خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود
من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام.*****
شعر درباره شب یلدا با متنی زیبا
گــذشـت پــائــیـز آمـــد فـصــل سرمـــا
ســـر آغـــازش شـــب زیـبـــای یـلــــدا
چــه شـبـهـای درازی دارد ایــن فصـل
یــقیــن زلـــف سیـاه گـیســـوی یـلــــدا
در ایـــن فـصــل زمستــان یـکدلـی بـه
محـــبــت دوسـتــی سـیــمــای یـلـــدا
شــب یـلـــــدا عـجــب نیــکــو فـتــــاده
بـــه مــاه دی کـــه آیـــد بـــــوی یـلـــدا
در ایــــام گــذشتــه کـــرسی عـــشـق
بـپــــا بـــــود از شــــب والای یـلـــدا
بـــه روی کــرسـی و سیـنـی فــراوان
عـیـان بــود از صفــا صد خـوی یـلـــدا
لـحــاف و مـنــقـل و آتــش بــه خـانــه
نــشسـتـه دور هـــم هــمســوی یـلـــدا
ز بــــرف و داسـتـــان راه مــــانــده
سـخـنـها رفـتــــه از سرمــای یـلـــدا
ز سنـجــد آش کـشـک و قـصه گـفـتـن
بـسـی دریــــــای قــصـه پــــای یـلـــدا
ز نـــو رسمـی بـپـــا از بـهــــر فــــردا
صـفــــا و خـرمـــــی فـــردای یـلـــدا
مبــارک بـــاد فـصـل بـــرف و بــاران
بـــه یٌــمـن نــعـمـت دیـمــــــای یـلـــدا
مقــدم شکـــر ایـــزد کــن بــه عــالــم
ز حـــاصـل پـــر ثـمــــر دارای یـلـــدا
سلام ای فـصل سرد و برف و بــاران
خـــوش آمــد گـویـمـت فصل زمستان
اگــــر چـــه زحــمـتـی را نــیـــز داری
ولـکــن رحـمـت آری بــــاغ و بـستان
*****
شعر ناب درباره یلدا
در یلداهای بی نهایت هر روزمان
آنقدر به دنبال
آرزوهای گم شده خودمان گشتیم
که روزهایمان
به کوتاهی نگاهمان شدآرزویم ماندگاری یلدا
در نگاهت است؛
نه فقط در شبهایت
*****
شعر طنز در مورد شب یلدا
شب یلدا که رفتم سوی خانه
گرفتم پرتقال و هندوانهخیار و سیب و شیرینی و آجیل
دوتا جعبه انار دانه دانهگز و خربوزه و پشمک که دارم
ز هر یک خاطراتی جاودانهشب یلدا بوَد یا شام یغما
و یا هنگام اجرای ترانهبه گوشم میرسد از دور و نزدیک
نوای دلکش چنگ و چغانهپس از صرف طعام و چای و میوه
تقاضا کردم از عمه سمانهکه از عهد کهن با ما بگوید
هم از رسم و رسوم آن زمانهچه خوش میگفت و ما خوش میشنیدیم
پس از ایشان مرا گل کرد چانهنمیدانم چرا یک دفعه نامِ
«جنیفر لوپز» آمد در میانهعیالم گفت:خواهان منی تو
و یا خواهان آن مست چمانه؟به او با شور و شوق و خنده گفتم
عزیزم با اجازه، هر دُوانهنمیدانی چه بلوایی به پا شد
از آن گفتار پاک و صادقانهبه خود گفتم که «بانی» این تو بودی
که دست همسرت دادی بهانهخلاصه آنچنان آشوب گردید
که از ترسم برون رفتم ز خانهز پشت در زدم فریاد و گفتم:
«مدونا» هم کنارش، هر سه وانهو آن شب در به روی من نشد باز
شدم چون مرغ دور از آشیانهشب جمعه برای او نوشتم
ندامت نامه، اما محرمانهنمیدانم پس از آن نامه دیگر
عیالم کینه با من داره یا نِهولی بگذار با صد بار تکرار
بگویم آخرین حرفم همانه
*****
شعر زیبا و دلنشین در وصف شب یلدا
امشب دوباره با تو صد قصه حرف دارم
باید بمانی امشب دست از تو بر ندارمبا هم کنار آتش کلی ترانه داریم
دو استکان چای و یک هندوانه داریمامشب اگر بمانی رؤیا به خانه آید
مهتاب رقص گیرد شب در ترانه آیدمن روبروی رویت تو رو به سوی مهتاب
تو غرق در ترانه من غرق در تو بیتابگاهی به خاطراتی گاهی به قصههایی
یک لحظه چای خوردن همراه یادهاییامشب هزار شعله از مهر گشته روشن
باید بمانی امشب در گوشه دل منتا صبح در کنارت حرف از دوباره دارم
از غصه با تو امشب یکسر کناره دارم
*****
شعر زیبا درباره شب یلدا
لبخند که میزنی
توی دلم انگار اناری ترک بر میدارد
با نگاه تو
ناتمام می مانند تمام شعرهای دنیامیدانی!
همه این قصهها
از شهرزاد چشمهای تو شروع شد
و الا عاشقها
عقلشان به این چیزها قد نمیدهدحالا دیگر
تقصیر یلدای موهای توست
اگر این شبها خوابشان نمیبرد
آخر بهار را
به زمستان گره زدهایراستی
یک امشب پشت پنجره بایست
بگذار حواس فردا پرت بشود
شاید به اندازه یک دقیقه
بیشتر خواب ببینمات
*****
اشعار پرمحتوا در مورد یلدا
یلدا چه شبی پر از حکایت
دلداده به هم پر از حمایت
یلدا شب ما شب قشنگییست
سفره دلمون پر از یه رنگیست
یلدا رو ببین سالی گذشته
در فراق یار حالی گذشته
یلدا شبیه که دوستی کاشتیم
آن شب جای قهر آشتی داشتیم
یلدا میمونه تو خاطراتم
تا یلدای بعد من با هاتم
*****
شعر عاشقانه زیبا در مورد شب چله
بخوان برایم از غزل های حافظ
بگو که غزل وار دوستم می داری
بگو این حس برایم همیشگی ست
من دوست دارم تکرار را
تکرار شب های یلدا را
تکرار دستانت را
وقتی پشت پنجره
دانه های برف آرام آرام
بر زمین خیس می نشیند و آب می شود
مثل نگاه تو در دل من
و طنین صدای تو
لابلای غزل های حافظ
*****
اشعار زیبای کوتاه درباره شب یلدا
جشن شب یلدا یکی از مراسم های سنتی زیبا در کشورمان ایران است که از گذشته های دوری برگزار می شده است و دارای آداب و رسوم مخصوص به خود می باشد؛ شب نشینی و دور هم جمع شدن خانواده ها در این شب زیبا در منزل بزرگتر خانواده یا فامیل و خواندن داستان های کهن و اشعار زیبا یکی از رسوم زیبای جشن شب یلدا است، در رابطه با شب یلدا تاکنون اشعار و متن های قشنگ زیادی سروده و نوشته شده است. که در بالا نمونه هایی از این شعرها را ملاحظه کرده اید.
حال در صورتی که علاقمند به خواندن انواع شعرهای کوتاه زیبا و متنوع در مورد جشن شب یلدا هستید، در این قسمت می توانید گلچین جدیدی از این سروده های خواندنی و زیبا را ببینید و به عنوان پیامک های تبریک جشن یلدا برای ارسال به خانواده و دوستانتان استفاده نمایید.
شعرهای یلدایی زیبا
لبی سرد و دلی افسرده داریم
به سر افکار تیپا خورده داریم
رسد پایان پاییز و از آغاز
هزاران جوجه ی نشمرده داریم
*****
شب یلدا شب مهر و عطوفت
شب یلدا کنار هم نشستن
شب یلدا گره بر عشق بستن
*****
شب یلدا همیشه جاودانی است
زمستان را بهار زندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است
نشان از سنت ایرانیان است
*****
شب یلدا و وصف بی مثالش
خداوندا مخواه ، هرگز زوالش
شب یلدا فراتر از همه شب
*****
اشعار کوتاه قشنگ برای شب یلدا
شب یلدا کنار یار بودم
به او دلبسته و بیمار بودم
شپش ها گرفتم از سر شب
من نادان مگر بیکار بودم؟
*****
شب جمشید و جامش
شب بوسه به خاکش
شب حافظ و سعدی
شب پارسی و مادی
شب آخر آذر
شب پاک و منور
شب آرش و آتش
شب مهر و سیاوش
شب پاک اهوراست
شب مژده و یلداست
*****
رفتم شب یلدا به سراغ حافظ
تا حال مرا کند برایم محرز
گفتم که شود بهتر از این احوالم ؟
دیوان به زبان آمد و گفتا که هرگز
*****
یلدا، شب همنشینی و مهمانی
هنگامه عاشقی، غزل افشانی
با آینه سر زدن به بابا طاهر
با لهجه ناب عشق حافظ خوانی
*****
شب یلدا شب بزم و سرور است
شبی طولانی و غم ها بدور است
شباهنگام تا وقت سحرگاه
بساط خنده و شادی چه جور است
*****
شعر در مورد طولانی ترین شب سال
شب یلدا شب شعر و ترانه
شب آجیل و سیب و خندوانه
زنهار که شب دورهمی را تلخ کرده
گرانی با شگردی ناشیانه
*****
شب یلدا شد و رفتی و از غم خوانده ام
از این هجرت به آن شب گیسوان افشانده ام
گذشت اما هزاران شب از آن هجران و من
اسیر آن شب یلدای جانسوز مانده ام
*****
شب یلدا عزیزه هندوانه
اگرچه ترش و لیزه هندوانه
بهایش را چو پرسیدم ز یارو
بگفتا هیس ! جیزه هندوانه
*****
تمام ما که ز پروانه ها نشان داریم
برای سینه زدن تا سحر توان داریم
هزار شکر خدا را که در شب یلدا
برای گریه کمی بیشتر زمان داریم …
*****
یلدا، شب ذکر ناب یا الله است
هنگام تولد دلِ آگاه است
اعلام برائت از شب و تاریکی است
یلدا، شب بارش شکوه ماه است