hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > استان ها > فارس| شیراز شهر گل و غزل

فارس| شیراز شهر گل و غزل

- ۱۵ اردیبهشت به عنوان روز شیراز نامگذاری شده، شهری که به گل و غزل معروف است، تاریخ را باید در کوچه و پس کوچه های شهر به تماشا نشست.

روز شیراز نمادی از شهری به قدمت تاریخ است که هر ساله همزمان با ۱۵ اردیبهشت برگزار می شود.
روز شیراز در سال های ابتدایی گاهی به برگزاری برنامه هایی در ساعاتی از ۱۵ اردیبهشت ماه هر سال اختصاص یافت و اکنون که چند سالی است  از سوی نهادهای داخل استان به آن یک هفته اختصاص می یابد هرآنچه برنامه های فرهنگی، هنری و مرتبط با شهروندی سازمان هاست به نام این گرامیداشت ثبت و اظهار داشته می شود.
در میان این نامگذاری که بیشتر نمادین است و مانند پایتخت فرهنگی ایران مورد دست درازی دیگر نقاط هم قرار گرفت آنچه بیش از همه مورد توجه قرار نمی گیرد فلسفه فرهنگی، تاریخی این شهر باستانی است که در دل خود صدها و شاید هزاران جاذبه گردشگری دارد که می تواند برای ۳۶۵ روز یک سال هزاران برنامه فرهنگی و هنری را در خود جای دهد.
استان فارس یکی از استانهای جنوبی کشور است که در طول تاریخ همواره یکی از مراکز شکوفایی و گسترش تمدن پارسی در نقاط گوناگون جهان به شمار می آمده است. بناهای تاریخی ارزشمندی چون پاسارگاد، تخت جمشید، بیشاپور، شهر گور و کاخ اردشیر بابکان فیروزآباد و... بیانگر فرهنگ و تمدن درخشان تاریخی ایران زمین می باشند.
شیراز شهری در استان فارس، که در دامان خود شعرا و ادیبان بزرگی را پرورش داده است.
برطبق تاریخ ایران، چاپ دانشگاه کمبریج، «سکونت دایمی در محل شهر شیراز شاید به دوران ساسانی و حتی پیش از آن برسد. اما اولین اشاره‌های معتبر در مورد این شهر به اوایل دوران اسلامی بر می‌گردد.» به نوشته دانشنامه اسلامی نیز شیراز شهری است بنا شده در دوران اسلامی در محلی که از زمان ساسانی یا احتمالاً پیش از آن سکونت گاه دایمی انسان بوده‌است.
بر طبق آمار رسمی که گفته می شود در این شهر بیش از ۱۲۰۰ خانه تاریخی نهفته که باید حفظ و نگهداری شوند با وجود چنین پتانسیلی که در جذب گردشگر شیراز را از داشتن صنعت و تجارت های دیگر بی نیاز می سازد، بسنده کردن به رایگان شدن بازدید از اماکن تاریخی یا برگزاری برنامه های از پیش تعیین شده به مناسبت روز شیراز کاری است که نتیجه ای در پی نخواهد داشت و این روز هم مانند ۳۶۴ روز دیگر سال به شب می گراید و تا سال بعد و هفته یا روز شیراز دیگری به فراموشی سپرده خواهد شد.
حتی با وجود این هزاران خانه ای که در بافت تاریخی شیراز قرار گرفته اگر یک ماه هم به گرامیداشت این شهر اختصاص یابد باز هم کم است زیرا هریک از این خانه ها تاریخ یک خاندان یا معماران آن را یدک می کشد؛ این در حالیست که شیراز برای قرار گرفتن در جمع شهرهای جهانی در زمینه گردشگری ادبی، هنری، تاریخی، پزشکی و... بارها مورد تاکید قرار گرفته اما، آنچه در این میان فراموش شده تدوین برنامه و چشم اندازی است تا این شهر برای واقعی شدن یادمانی به نام بلند آن دیگر نیازی به برنامه های کوتاه مدت نداشته باشد.
شیراز شهر گل و غزل است، شهری که عطر بهارنارنج کوچه هایش آدم را شاعر می کند. در شهری که حافظ شیرازی و سعدی بزرگ در آن قرار گرفته اند باید از هر چیز بهترینش را پیدا کرد.
شاید فقط پرداختن به آیین ها و مراسم مردم شیراز خود حدیثی از نپرداختن به شهری است که در طول تاریخ مورد غفلت متولیان آن قرار گرفته است.
استاد ابوالقاسم فقیری با توجه به آیین و رسوم مردم شیراز در گذشته می گوید: شیرازه کردن گل سرخ از قدیم رسمی بوده که با نام شیراز عجین شده و می تواند به جاذبه ای در این روز برای گردشگران قرار گیرد.

به گفته فقیری که پژوهشگر تاریخ فارس به شمار می رود، دختران وزنان محلی غنچه های گل سرخ را به نخ می کشند که شکل زیبایی به خود می گیرد و آن را درخانه نگهداری کرده و یا به دیگران هدیه می دهند که این کار را شیرازه کردن می گویند:
وِلم گل بود و گل شیرازه می کرد
نگاهی بردر ودروازه می کرد
دوچشمش برمن ودستش به سوزن
دمادم زخم باقر تازه می کرد
این در حالیست که در فرهنگ و تمدن، باغ ایرانی به عنوان نمادی از همنشینی تاریخ و طبیعت شناخته می شود و بارها شنیده یا دیده ایم که هنرمندانی با الهام از باغ های ایران دست به خلاقیت هایی زده اند که برای مخاطبان داخلی و خارجی جذابیت های فراوانی به دنبال داشته است.
فقیری در بخشی از پژوهش های مکتوب خویش به باغ های شیراز اشاره می کند و با اشاره به این ترانه محلی شیرازی که به باغ های این شهر اشاره دارد می گوید: «عزیزم باغ بودم ، جای توخالی/به دل مشتاق بودم ، جای توخالی/عزیزونِ همه درباغ بودندعزیزم تو نبودی ، جای توخالی»؛ درگذشته، بیشتر شیرازی ها درفصل بهار و تابستان، روزهای تعطیل وجمعه ها درخانه نمی ماندند وبه باغ های سرسبز اطراف شهر، به ویژه باغ های «مسجد بَردی» می رفتند که نام امروزی آن قصردشت است.
روزگار زندیه (۱۱۹۳-۱۱۶۴ هـ . ق)
در دوره پادشاهی کریم‌خان زند، شیراز به عنوان پایتخت برگزیده شد و تا مدتی پس از مرگ وی، به همین عنوان باقی ماند. کریم‌خان همچون شاه عباس صفوی در راستای عمران و آبادانی شیراز کوشید. در این دوران شیراز به یکی از بهترین و آرام‌ترین دوران خویش رسید.
کریم‌خان که شخصیتی مردم‌دار بود، به مدت ۱۳ سال نسبت به آبادانی این شهر همت گماشت. دستاورد این کوشش‌ها، بناهای مجموعه زندیه در مرکز شیراز است که محل بازدید گردشگران و کسب و کار مردمی باشد. از مهمترین بناهای دوره کریم‌خان زند ساختمان ارگ است که همچون نگینی در دل شهر می‌درخشد. از دیگر آثار زندیه می‌توان از ساختمان دیوانخانه، باغ نظر (ساختمان کلاه‌فرنگی)، بازار، مسجد، حمام و آب انبار وکیل و تکیه هفت تنان نام برد.
از دیگر اقدامات کریم‌خان زند، بازسازی مزار شاعران است. وی همچنین دستور داد تا آب رکن‌آباد را به شیراز برسانند. باغ‌های بسیار زیبایی به دستور او پدید آمدند که مایه زیبایی و خرمی شهر شد. پس از سرنگونی دولت زندیه توسط آقا محمد خان قاجار، پایتخت از شیراز به تهران منتقل شد.
دکتر عبدالرحیم ثابت درکتاب خوان خنده می نویسد: «مسجد بردی(بَرد ( Bard) به گویش لُری ، یعنی سنگ ، مسجدی دراین محل بوده که تماماً ازسنگ ساخته شده بود. به همین خاطر این منطقه را مسجد بَردی می گفتند) یا قصردشت نام محلی است درشمال غربی شیراز، این محل پیش ازاین قصبه ای بود که حدود ۶ کیلومتر با شهر شیراز فاصله داشت. اکنون با گسترش شهر به صورت پاره ای از پیکره شهر درآمده است؛ مسجد بردی به خاطر باغ های برومند وکهنسال وکوچه باغ های مصفا وخاطر نواز ونهرهای خروشان درنزد اهل ذوق وزندگی ، آوازه ای ایران گیر داشت که امروزه بازمانده این باغ ها  سرسبز به علت گوناگون درآستانه نابودی است».
فقیری اضافه می کند: باغ های زیبای شیراز را می توان به خصوصی وعمومی تقسیم کرد وسروکار مردم کوچه و بازار به باغ های عمومی است که ازجمله می توان به این باغ ها اشاره کرد: باغ نوابی، باغ سرهنگی، باغ گلخون، باغ رشک بهشت، باغ شاه پریون وباغ های واقع شده درشیراز: باغ ارم، باغ عفیف آباد، باغ سالاری، باغ جهان نما، صرافک، عنایت آباد، فضل آباد، باغ سالار جنگ، باغ خلیلی، باغ نو، باغ دلگشا و ... ازشهر که دل می کندی، درطول راه، همه جا با درخت های سرسبز روبه رو می شدی. به فلکه مسجد بَردی که می رسیدی، هوا یک مرتبه عوض می شد، درکوچه باغ ها هوایی خنک و گوارا به استقبالت می آمد و بی مضایقه دستی از محبت به سر و رویت می کشید و لذت می بردی، خانواده های شیرازی، باغ رفتن را دسته جمعی دوست داشتند بارخاطر داشتند که دیگر عزیزانشان را هم با خود همراه سازند.
در این میان گردشگری غذایی شیراز همواره در معرض تهدید قرار داشته و با توجه به اینکه نام هر شهری یادآور خوراکی های آن هم هست، این شهر نیز یادآور غذاهایی مانند «کلم پلو شیرازی» و «پالوده» است.
همچنان که شیراز را «شهر راز» هم می نامند، راز پالوده شیرازی هم داستانی دارد که برای ثبت در میراث معنوی باید سال ها بگذرد تا شهری بتواند این محصول شیرین بستنی بندی ها و پالوده فروش های پشت ارگ(زندان) کریم خان زند را تولید کند.
این درحالیست که شیراز به وفور از رستوران ها، فست فودها و آشپزخانه ها انباشته شده و اینک بیش از آنکه کسی خوراکی های سنتی شیرازی ها را بشناسد میان این انبوه خوراکی های جورواجور که آکنده از چربی و گوشت قرمز و عاری از فایده است گزینه ای ندارد تا دست کم به یاد شیراز گذشته بیفتد که سرآمد شهرها و روزهای تقویم است چنانکه حافظ می فرماید: «خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش. خداوندا نگه دار از زوالش. ز رکن آباد ما صد لوحش الله. که عمر خضر می‌بخشد زلالش. میان جعفرآباد و مصلا. عبیرآمیز می‌آید شمالش. به شیراز آی و فیض روح قدسی. بجوی از مردم صاحب کمالش. که نام قند مصری برد آنجا. که شیرینان ندادند انفعالش. صبا زان لولی شنگول سرمست. چه داری آگهی چون است حالش».
امتیاز: 0 (از 0 رأی )
برچسب ها
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد