hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > خبرها > تحول، شاید وقتی دیگر!

تحول، شاید وقتی دیگر!

قانون منع بکارگیری بازنشستگان یک فرصت بود؛ نه برای افزایش جمعیت شاغلان و کاهش جمعیت بیکاران، بلکه برای پوست‌اندازی در سطح مدیرانی که سال‌هاست روی صندلی مسئولیت چفت و بست شده‌اند و گذر ایام، هرقدر بر تجربه‌هایشان افزوده، از میزان ریسک‌پذیری‌شان کاسته است. اتفاقی که با برخورد جدید با این قانون، نه‌تنها رفع نشد، بلکه فاصله سنی مدیران رده‌بالا را افزایش داد. اتفاقی که به‌عنوان نمونه در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که به تحول نیاز جدی دارد، رخ داده است.

قانون منع بکارگیری بازنشستگان یک فرصت بود؛ نه برای افزایش جمعیت شاغلان و کاهش جمعیت بیکاران، بلکه برای پوست‌اندازی در سطح مدیرانی که سال‌هاست روی صندلی مسئولیت چفت و بست شده‌اند و گذر ایام، هرقدر بر تجربه‌هایشان افزوده، از میزان ریسک‌پذیری‌شان کاسته است. اتفاقی که با برخورد جدید با این قانون، نه‌تنها رفع نشد، بلکه فاصله سنی مدیران رده‌بالا را افزایش داد. اتفاقی که به‌عنوان نمونه در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که به تحول نیاز جدی دارد، رخ داده است.
توضیح: این گزارش با استفاده از نظر و گفته تعدادی «منبع آگاه» در صداوسیما نوشته شده است.
صداوسیمایی‌ها چه می‌گویند؟
روزهای اول کسی باورش نمی‌شد. همه در شوک رفتن این همه مدیر بازنشسته بودند و فکر می‌کردند شایعه ماندن عده بزرگی از آنها، تنها تلاش‌هایی است برای طولانی‌کردن «زمان خداحافظی». ولی وقتی شایعه کم‌کم رنگ حقیقت به خود گرفت و شواهد بسیاری برای حقیقت آن مشخص شد، نشانه‌های ناامیدی در بین کارمندان صداوسیما دیده شد. بحث‌های درون‌سازمانی بسیاری در همین ماه‌های منجر به این قانون، در جریان است که آیا مدیران جدید و جوان -اگر عملکرد و رفتارشان همانند دو سه مدیر جوان کنونی باشد- می‌توانند سکان هدایت شبکه‌ها یا رسانه‌ای با این همه دردسر را به دست بگیرند یا نه؟ ولی حالا مسأله اصلی این است که افرادی که گفته می‌شودچنین اجازه‌نامه‌ای را به هر روی، به دست آورده‌اند چقدر می‌توانند برای این رسانه مفید باشند و چقدر به حرف مدیران بالادستی خود گوش خواهند داد.
چه کسانی می‌مانند؟
آن‌طور که شنیده می‌شود، همه بازنشسته‌های شهره و رده ‌اول که رفتن‌شان می‌توانست تحولی (فعلا به مثبت و منفی‌اش کاری نداریم!) در صداوسیما ایجاد کند، به بهانه و توجیه این‌که «کسی جایگزین آنها نداریم»، می‌مانند و از جام‌جم جُم نمی‌خورند! می‌گویند سیدمرتضی میرباقری (معاون سیما)، علی دارابی (معاون امور استان‌ها)، احمد شهریاری (معاون منابع مالی و سرمایه انسانی)، عباس مهدوی‌مهر (مدیر کل بازرگانی)، محمدرضا جعفری‌ جلوه (مدیر شبکه ۲) و همین‌طور چهره‌های سیاسی مشهور رسانه ملی همچون مجید آخوندی (معاون سیاسی)، عبدالرضا بوالی (رئیس شبکه خبر)، سيد مهرداد سيدمهدي (رئیس خبرگزاری صداوسیما) و حتی سیدتقی سهرابی (مدیر کل مرکز فارس)، محسن نصرپور (مدیر کل مرکز مشهد)، سیدرمضانعلی موسوی‌مقدم (قائم‌مقام سازمان) و چندین مدیر دیگر تا زمان نامشخصی در این سازمان ماندنی شده‌اند؛ اتفاقی که می‌تواند سرخوردگی بسیاری در بین مدیران رده دوم و کارمندان صداوسیما ایجاد کند.
چرا این‌جوری شد؟
سوال اول را باید از مدیر رسانه ملی پرسید که چگونه و بر چه اساسی این فهرست را برای مستثنی کردن از قانون تهیه کرده؛ در این فهرست نامی از برخی چهره‌ها چون علی‌اصغر پورمحمدی و رضا پورحسین نیست؛ از نیروهای تخصصی همچون مجید شعبان‌پور که در بخش توسعه فنی فعالیت می‌کرد، نامی به میان نیامده ولی چند مدیر کل استانی که اهمیت کارشان قابل مقایسه نیست، حضور دارند. شاید حساسیت کار چهره‌های سیاسی صداوسیما و اهمیت استراتژیک آن برای مستثنی کردن از قانون، قابل درک -و نه قابل توجیه- باشد ولی معاون منابع انسانی و بازرگانی یا قائم‌مقامی و مدیریت یک شبکه چه کار حیاتی‌ای برای صداوسیما انجام می‌دهند که باید حتما در جام‌جم بمانند؟ این چگونه فهرستی است که در آن قائم‌مقام رئیس قرار می‌گیرد ولی جایی برای دیگرمعاون رئیس نیست؟ از سویی دیگر، باید دانشگاه صداوسیما مورد سوال قرار گیرد که با این همه بودجه مصوب و سابقه طولانی چطور نتوانسته مدیران قابل اعتماد برای صداوسیما تربیت کند که لازم است برای هر سمتی، مدیری فراتر از قانون بماند. ضعف کادرسازی را باید چگونه جبران کرد تا این رویه تصحیح شود؟
عاقبت این مدیریت چه می‌شود؟
شهردار تهران رفت؛ وزارت بهداشت برای چند معاون انگشت‌شمار خود مجوز گرفت؛‌ وزارت نفت هم چنین راهی را پی گرفت ولی صداوسیما نزدیک به ٢٠ مدیر خود را نگه داشته است. حالا فارغ از سرخوردگی‌ها و فراموشی هدف این قانون، اتفاقی که رخ می‌دهد این است؛ تعداد زیادی از مدیران رده دوم سازمان بازنشست شده‌اند. مدیران رده دوم هم که می‌توانستند جای مدیران سالخورده را بگیرند، با این مجوزها در آستانه بازنشستگی‌اند. حالا شکاف سنی بزرگی بین مدیران رسانه ملی ایجاد شده؛ تصور کنید در جلسه مدیران رسانه ملی، یک‌سو مدیرانی نشسته‌اند که متولد دهه ٤٠ و ٣٠ هستند و سوی دیگر، ‌مدیرانی که تازه گام‌های مدیریت را برمی‌دارند و متولد دهه ٦٠ ! به پر شدن این فاصله بزرگ سنی و تجربی چگونه می‌توان امیدوار بود؟

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
برچسب ها
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد