hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > جست‌وجو برای یافتن آرامگاه حسن صباح

جست‌وجو برای یافتن آرامگاه حسن صباح

باستان‌شناس‌ها محل زندگی حسن صباح در دژ الموت را یافتند و حالا در جست‌وجوی قبر او در قلب دژ هستند
باستان‌شناس‌ها در قلعه الموت لایه‌های زیرین و گورستان تاریخی کنار قلعه را در جست‌وجوی آرامگاه حسن صباح کاوش می‌کنند. آنها توانسته‌اند لایه‌های دارای معماری دوره صفوی را کنار بزنند و به معماری دوره سلجوقی قلعه برسند.
 جالب‌تر آنکه حمیده چوبک باستان‌شناسی که 14سال است قلعه الموت را در جست‌وجوی لایه‌های تاریخی آن کاوش می‌کند، توانسته است شاه‌نشین قلعه یعنی همانجایی که حسن صباح در آن زندگی می‌کرد را بیابد. مولاخانه یک اتاق 100متری است که فرمانروای اسماعیلیان در آن بر تخت فرمانروایی تکیه زده بود.
حسن صباح، بنیانگذار مذهب اسماعیلیه در ایران پیش از آنکه به ترویج مذهب اسماعیلیه در ایران اقدام کند مدتی در مصر اقامت داشت.

گمانه‌هایی برای یافتن مدفن فرمانروای اسماعیلیان 
مصر خاستگاه اسماعیلیه است و حالا حمیده چوبک که نام او با کاوش‌های قلعه الموت در ارتفاعات صعب‌العبور البرز و در استان قزوین گره خورده، به شواهدی دست یافته است که درصورت کامل شدن تحقیقات، معماری قلعه الموت تأثیر گرفته از معماری بناهای تاریخی در دوره اسلامی مصر اعلام می‌شود.
او اما در کاوش‌های لایه‌های زیرین قلعه الموت به یک کاشی لعابدار کوچک هم رسید که براساس تاریخ ساخت آن که بر خود کاشی درج شده است، اسماعیلیان پس از حمله مغول به قلعه الموت و ویران کردن دژ حسن صباح، بار دیگر به این قلعه تاریخی بازگشته‌اند.
همین نظریه احتمال وجود گور حسن صباح در قلعه الموت را تقویت کرده و چوبک را بر آن داشته است تا با هیأت باستان‌شناسی الموت به جست‌وجوی آرامگاه حسن صباح بپردازند. او چند گمانه را نیز برای کاوش‌های خود ایجاد کرد اما حالا می‌گوید که فرمانروای اسماعیلیه در هیچ‌یک از گمانه‌ها دفن نشده بود.
قلعه الموت به نوشته حمدالله مستوفی، توسط «داعی الی الحق حسن بن زید» برپا شد و حسن صباح، بنیانگذار اسماعیلیه آن‌ را در 483هجری قمری تصرف کرد. این قلعه بر صخره‌ای با ارتفاع 200متر و مساحت 20هزار مترمربع بنا شد و حدود 200سال پایتخت حکمرانی حسن صباح و اسلاف او بود. مغول‌ها اما در سال 654هجری قمری پس از مرگ حسن صباح به الموت رسیده و قلعه را به آتش کشیدند. کاشی به‌دست آمده از قلعه می‌گوید، اسماعیلیان چند دهه پس از ویران شدن الموت بار دیگر به دژ بازگشته و قلعه را احیا کردند.
قلعه الموت یکی از  نقاطی است که بسیاری از سراسر  ایران و حتی از دیگر کشورها به این قلعه باستانی سفر می‌کنند و همین موضوع نیز موجب شده است که ما نظریه وجود آرامگاه حسن صباح در داخل قلعه یا اطراف قلعه را مطرح و جست‌وجو برای یافتن آرامگاه او را آغاز کنیم.او گفت: با یافتن مولاخانه در دژ الموت و انجام کاوش‌های بیشتر به سردابه‌ای در این قلعه باستانی رسیدیم که احتمال دادیم حسن صباح باید در همین سردابه دفن شده باشد، اما آنجا هم نشانی از او نیافتیم.

پایان افسانه منبع لایزال آب در الموت
حمیده چوبک علاقه عجیبی به قلعه الموت دارد. او چندین فصل نیز در محوطه باستانی جیرفت به‌دنبال کنار زدن لایه‌های تمدنی ایران برای رسیدن به بقایای معماری و تمدنی ایران باستان در هزاره‌های گذشته بود اما بیش از 14سال کوهستان‌های صعب‌العبور الموت را از بین کوه‌ها عبور کرد و باز هم به دژ حسن صباح رسید؛ جایی که حالا می‌گوید آنقدر این قلعه را کاوش می‌کنم تا آرامگاه حسن صباح را بیابم.
سیستم آبرسانی قلعه الموت یکی دیگر از آن موضوعاتی بود که چوبک، یافتن آنها را آغاز کرد. او کانال‌های آبرسانی به الموت را یافت و توانست بر افسانه‌سازی‌ مردم محلی از شیوه آبرسانی به الموت که می‌گفتند این قلعه به منبع لایزال متصل بوده و آب همواره در آن جاری بوده، خط بطلان بکشد.
چوبک، مخازن آب را در بالاترین سطح قلعه یافت؛ حوضچه‌هایی که آب باران را ذخیره می‌کردند و آب یک به یک از آنها جاری می‌شد و داخل کانال‌های آبرسانی می‌رفت و دورتادور قلعه را آبرسانی می‌کرد.
پیش‌تر برخی نظرات درخصوص مهندسی هیدرولیک آب در قلعه الموت مطرح شده بود که براساس آنها آب از زیر قلعه به بالا جریان می‌یافت اما چوبک توانست با کاوش‌های باستان‌شناسی این نظریه را نیز ابطال کرده و از حوضچه‌های به‌دست آمده در کاوش‌های باستان‌شناسی بر بالاترین سطح دژ الموت رونمایی کند.

کشف سند بازگشت دوبارهاسماعیلیان به الموت
اما آنچه تاریخ قلعه الموت را دگرگون کرد، یافتن یک کاشی نقاشی شده به سبک اسماعیلیان است که تاریخ‌گذاری آن به بعد از دوران مغول می‌رسد. همین موضوع نشان داد که الموت پس از حمله برای همیشه تخلیه نشد و اگرچه باستان‌شناس‌ها بقایای آتش‌سوزی در قلعه و ویرانی مغول‌ها را یافته‌اند، اما براساس همین کاشی و تاریخ ساخت کاشی که مربوط به پس از حمله مغول به ایران است، باستان‌شناس‌ها دریافتند که قلعه الموت از اسماعیلیان برای همیشه خالی نشد و آنها بار دیگر بازگشتند و قلعه را از نو برپا کردند.
تیم باستان‌شناسی حتی به ریزه‌های کوچکی از طلا هنگام کاوش کانال‌های آبرسانی قلعه برخورد کرد که مشخص می‌کرد شغل طلاسازی نیز در قلعه الموت به‌صورت بسیار محدود و جزئی وجود داشته است.
لایه‌های مختلف تاریخی در دژ الموت به جمع‌آوری انبوهی از سفال‌های تاریخی موجود در این محوطه باستانی منجر شده است تا جایی که حمیده چوبک می‌گوید: تخمین زده می‌شود که بیش از 100هزار تکه سفال در کارگاه سفال قلعه الموت جمع‌آوری شده است و کارشناسان در حال پیوند زدن این قطعات به یکدیگر هستند تا ظروف تکمیل شوند. به گفته او، تنها در یک ترانشه ایجاد شده در قلعه الموت 7200قطعه سفال
یافت شد.
تاکنون سفال‌هایی از دوره سلجوقی، اسماعیلیه و صفویه از دل قلعه الموت بیرون آمده که هر کدام شاخصه‌های هنری مختص به خود را دارند و شیوه ساخت آنها نیز متفاوت است.


فرمانروای اسماعیلیان خود را نمایان می‌کند

قلعه الموت اما در حال بازسازی است. مرمتگران در حال چیدن برج و باروهای قلعه هستند و دیوارهای قلعه تا اندازه‌ای بالا کشیده‌اند. بازسازی قلعه الموت اما براساس مینیاتورهای موجود در کتاب تاریخ جهانگشای جوینی نوشته عطاملک جوینی و آنچه او از الموت و اسماعیلیان گفته بود در حال انجام است. چوبک می‌گوید: این کتاب مهم‌ترین رفرنس برای بازسازی قلعه الموت است و دروازه ورودی الموت و مسیر آن نیز براساس همین کتاب و مینیاتورهای تاریخی بازسازی شد.در قسمت جنوبی قلعه باستان‌شناس‌ها به چندین تنور دوره صفوی برخورد کرده‌اند و هنوز در حال کاوش اتاقک‌ها هستند. در بخش جنوبی قلعه، گروه دیگری در حال کاوش ا‌تاقک‌هایی هستند که به‌تازگی یافت شده است؛ اتاقک‌های کوچکی که محل زندگی بوده و هر یک برای خود تنور هم داشته‌اند. این اتاقک‌ها شاه‌نشین قلعه را درون خود جای داده بودند و مشرف به بیرون قلعه هستند.چوبک می‌گوید، بهترین خاطره‌اش در 14فصل کاوش باستان‌شناسی در الموت که 14سال هم به طول انجامیده است، یافتن محل زندگی حسن صباح در دژ الموت است؛ همان شاه‌نشین قلعه که بعدها معماری سلجوقی نیز به آن افزوده شده و در طبقه زیرین لایه صفوی و سازه‌های معماری دوره صفوی قرار گرفته است. او دالان‌های قلعه الموت را کاملا می‌شناسد. در حال عبور از دالانی که به سردابه زیرزمینی مولاسرا می‌رسد، می‌گوید: آرزوی من یافتن آرامگاه حسن صباح است و امید زیادی دارم که او همینجا خفته باشد، اما هنوز خود را نمایان نکرده است.
امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد