hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > هویت تاریخی از شهرها رخت بربسته

هویت تاریخی از شهرها رخت بربسته

قطار توسعه با ميراث فرهنگي در كشور ما سر جنگ دارد؛ اولويت سازمان عريض و طويل ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي كشور هم، در اين سال‌ها تنها حوزه گردشگري بوده است. در ميان اين رهاشدگي ميراث فرهنگي كشور،هر روز خبرهای تلخی از تخریب یادمان های ملی یا بافت تاریخی در کشور به گوش می‌رسد.
در آخرین نمونه نیز خانه تاریخی «سیدان» که به دلیل مساحت کم آن، کوچک‌ترین بنای تاریخی مشهد لقب گرفته بود، در روز روشن جلوی چشم مسئولان به دلیل سهل انگاری تخریب و برای همیشه از لیست میراث فرهنگی ایران حذف شد. سال‌هاست که میراث فرهنگی ایران قربانی نقص قانون، بی تدبیری مسئولان و بی‌تفاوتی مردم می‌شود. شاید جالب باشد بدانید که پایتخت در میان تمامی شهرهای کشور در تخریب میراث تاریخی گوی سبقت را ربوده و هم اکنون به الگویی برای دیگر شهرهای کشور در زمینه تخریب میراث فرهنگی تبدیل شده است. البته در این سال ها شهرهایی همانند شیراز و مشهد نیز با اختلاف کمی در رتبه‌های بعدی قرار گرفته اند. این کلان‌شهرها نیز بافت تاریخی خود را قربانی طرح های توسعه ای کرده‌اند که در آن به میراث فرهنگی کوچک‌ترین توجه ای نشده است. خانه های تاریخی و ارزشمندی که یکی پس از دیگری در این کلان‌شهرها تخریب می‌شود؛ گواه روشنی بر این مساله است. تخریب‌هایی که با اعتراض شدید فعالان و کارشناسان میراث فرهنگی کشور مواجه می شود اما همانند همیشه گوش شنوایی برای این اعتراض‌ها وجود ندارد و مسئولان راه سکوت را در پیش می‌گیرند. درحال حاضر تهران، شهري ‌باقدمت 500 ساله است كه هويت خود را درگذر زمان به‌دليل مديريت سليقه‌اي از دست داده است. به جرات می توان گفت که پاشنه آشيل بافت تاريخي تهران نبود برنامه‌ريزي بلندمدت، اجراي پروژه‌هاي عمراني غيركارشناسي و عدم پايبندي به ضوابط و قانون‌هاي ميراث فرهنگي است.

سوداگری در بافت های تاریخی

يكي از مهم‌ترين مشكلات بافت‌هاي تاريخي، نبود برنامه‌ بلندمدت و يك طرح جامع براي آن است. ساخت و سازهاي غيرقانوني كه بدون توجه به ضوابط ميراث‌فرهنگي انجام مي‌شود، ارزش‌هاي فرهنگي، معماري و تاريخي شهر را نابود كرده است. مهدي معمارزاده، کارشناس میراث فرهنگی به «قانون» درباره دلايل از دست دادن فرصت‌ها در بافت‌هاي تاريخي گفت:« عدم رعايت و پايبندي به ضوابط بافت‌هاي تاريخي، مهم‌ترين عامل است. سوداگري در مراكز تاريخي درحال انجام است كه تمامي ارزش‌هاي هويتي شهر را به‌باد مي‌دهد. نگاه مسئولان به بافت‌هاي تاريخي بيش‌تر به ديدگاه قبل از ثبت ملي اين آثار بازمي‌گردد. به‌عنوان مثال كاخ گلستان درحال حاضر يك اثر ثبت شده جهاني است كه نبايد با همان تفكر قبل از ثبت يونسكو به آن نگاه كرد و براي آن برنامه‌ريزي انجام داد. يكي از ضوابط اصلي و مهم ثبت بازار تهران در فهرست آثار ملي كشور در سال 56، ممنوعيت پاساژسازي در آنجا بوده است؛ ضابطه‌اي كه هيچ‌گاه رعايت نشد».

این كارشناس ميراث فرهنگي درباره پيامدهاي اجراي سليقگي برخي از پروژه‌هاي عمراني در بافت‌هاي تاريخي به «قانون» گفت:« مديريت شهري در كشور به‌نحوي است كه به‌صورت مقطعي و بدون وجود يك طرح جامع براي بافت‌هاي تاريخي، پروژه‌هاي عمراني را اجرا مي‌كند. به‌عنوان مثال شهرداري تهران در هر محله از بافت تاريخي كه مشكل ترافيك دارد، زيرگذر و پل احداث مي‌كند.آيا اين پروژه‌ها دردي از مشكلات ترافيكي بافت‌هاي تاريخي دوا كرده است؟ اگر چنين بوده چرا درحال حاضر در بافت‌هاي تاريخي تهران همچنان شاهد معضل ترافيك هستيم؟ به‌دليل اجراي چنين پروژه‌هايي، بسياري از فضاهاي مفيد شهري از بين رفته است. به‌عنوان مثال در ميدان ملاصدرا، تجاري‌سازي انجام شده است. همانند اين پروژه نيز در ميدان وليعصر اجرا شده است. شواهد حاكي از آن است كه مديران شهري به‌دنبال اجراي طرحي مشابه ميدان وليعصر و ملاصدرا در ميدان توپخانه هستند. حال پرسش اين است؛ شهر به چه ميزان نيازمند ايجاد مراكز تجاري در اين ميدان‌‌ها بوده است؟»

مال سازی در قلب تاریخ

معمارزاده ادامه داد:« فضايي با كاربري فرهنگي و گردشگري در ميدان توپخانه درحال اجراست كه فضاهاي جايگزين بهتري براي اجراي اين پروژه در شهر وجود دارد. خانه اتحاديه مي‌تواند گزينه مناسبي براي آن باشد. شهر همانند يك موجود زنده است و نيازمند فضاي باز شهري است. بافت تاريخي حصار ناصري كه بازار تهران در قلب آن قرار دارد، يكي از جاذبه‌هاي تاريخي تهران بوده است اما مديران شهري با اين بافت تاريخي چه كرده‌اند؛ بازار تهران با مساحت 110 هزار هكتار به مراكز تجاري تبديل شده است».

پروژه های بی نتیجه

يكي از پروژه‌هايي كه در سال‌های گذشته اعتراض فراوان كارشناسان و فعالان ميراث فرهنگي كشور را درپي داشت، احداث زيرگذر چهارراه‌گلوبندك در بازارتهران بود. پس از اين اعتراض‌ها، شهرداري تهران مدت زمان كوتاهي مجبور به توقف آن شد اما همانند روال هميشگي اجراي پروژه‌هاي عمراني شهرداري، عمليات ساخت آن دوباره شروع شد. هفته گذشته نیز خبرهایی مبنی بر صدور مجوز تخریب سرای تاریخی «منیرالسلطنه» یا «سیگارچی» توسط یک رسانه منتشر شد که بر آن اساس شورای فنی تهران مجوز تخریب و نوسازی سرای ۱۲۵ ساله سیگارچی را آن هم در حریم کاخ جهانی گلستان و در محدوده بازار ثبت ملی تهران در شهریور ۹۷ صادر کرده بود. بر آن اساس ساخت دو طبقه زیرزمین و ایجاد یک کریدور شبه تجاری با ۱۰/۵ متر ارتفاع صادر شده که به طور واضح به زیرزمین اشاره نکرده و اعلام شده تا از زیر این بنا راهی به ایستگاه مترو متصل شود و یک کریدور ایجاد شود. پس از اعتراض برخی از اعضای شورای شهر، رسانه‌ها و فعالان و کارشناسان میراث فرهنگی، معاون رییس جمهور، در این پرونده ورود کرده و دستور حفظ سرای سیگارچی و ممانعت از هرگونه اقدام را در این بنای تاریخی را صادر کرد.

معمارزاده درباره صدور مجوز برای برخی از پروژه‌های عمرانی و غیرعمرانی در بافت تاریخی تهران گفت: «مخالفت كارشناسان ميراث فرهنگي با پروژه زیرگذر به‌دليل اين بود كه هيچ برنامه مشخصي وجود ندارد. يك روز در چهارراه گلوبندك زيرگذر احداث مي‌كنند و روز ديگر يك زيرگذر در همان حوالي احداث مي‌شود؛ نكته مهم اين است كه هيچ يك از اين پروژه‌ها دردي از آن مشكل دوا نمي‌كند و مشكلات همچنان پابرجاست. هنگامي‌كه پروژه مترو، مكان‌يابي و طراحي مي‌شد، مسئولان به تردد شهروندان و ايجاد يك گره ترافيكي در قلب بافت تاريخي شهر فكر نكرده‌اند. عدم آينده‌نگري و سليقه‌اي فكر كردن، پاشنه آشيل بافت‌هاي تاريخي شده است.بايد برنامه‌اي مشخص وجود داشته باشد؛ نه‌تنها در بازار تهران بلكه در ديگر نقاط شهر نيز اين مشكلات ديده مي‌شود به‌عنوان مثال راه‌آهن تهران؛ يكي از دلايلي كه سيلوي تهران در راه آهن ساخته شده اين بود كه بتوانند به‌راحتي حمل بار را انجام بدهند. بعد از طي چند دهه مديران شهري تصميم مي گيرند در نزديكي راه‌آهن تهران ايستگاه مترو احداث كنند. اما نكته جالب توجه اينجاست كه اين ايستگاه مترو ارتباط مستقيم با راه‌آهن ندارد. مترو در ضلع شرقي راه‌آهن واقع شده است. مسافران بايد به‌همراه چمدان‌هاي خود به ميدان راه‌آهن بيايند و پس از طي مسافتي از زيرزمين به راه‌آهن برسند؛ فلسفه احداث ايستگاه مترو در آن‌جا چه بوده است؟ اگر آينده‌نگري براي اجراي اين طرح وجود داشت، مكان‌يابي مناسبي نيز براي ايستگاه مترو انجام مي‌شد. همانند اين مساله در ترمينال جنوب نيز رخ داده است. در ترمينال جنوب ايستگاه مترو وجود دارد اما بازهم بايد چمدان به‌دست در خيابان تردد كنيد و ترافيك ايجاد مي‌شود. مديران شهري نيز براي حل اين ترافيك‌ها دست به‌دامن پروژه‌هايي همچون احداث پل و زيرگذر مي‌شوند. بودجه‌ و بيت‌المالي كه در اين ميان هدر مي‌رود نيز، يك بحث مفصل ديگر است».

تشویق شهرداری به تخریب

اين كارشناس ميراث فرهنگي درباره ساخت‌و‌سازهاي بافت تاريخي گفت: «طبق قانون طرح تفصيلي در بافت تاريخي، شهرداري مجاز به صدور پروانه ساختماني تا پنج طبقه است كه دو طبقه نيز به مالكان به‌عنوان تشويقي اعطا مي‌شود و در مجموع براي هفت طبقه مجوز صادر مي‌شود. صدور چنين مجوزهايي، تزريق جمعيت و خودروي بيشتري به بافت تاريخي و درپي آن افزايش ترافيك است. تكليف مديريت شهري با بافت تاريخي مشخص نيست. نمي‌دانيم چه مساله‌اي در اولويت كاري قراردارد؛ گردشگري، ميراث فرهنگي و يا درآمد شهرداري! هيچ‌كدام از اين بخش‌ها روشن و مشخص نيست. در معماري شهر نيز دچار پسرفت شده‌ايم؛ چراكه ارزش‌هاي معماري دوره‌هاي مختلف تاريخي را حذف كرده‌ايم و به‌دنبال يك‌سري آپارتما‌ن‌هاي بي‌هويت رفته‌ايم كه هيچ جايگاهي در فرهنگ و تاريخ شهر ما ندارد. متاسفانه اتفاقي كه در تهران براي بافت‌هاي تاريخي رخ داده است، درحال تكرار در ديگر شهرهاي تاريخي كشور است و مي‌توان گفت تهران به‌عنوان طرح پايلوت براي تخريب هويت فرهنگي ديگر شهرهاي كشور شده است.تراكم‌فروشي و نبود درآمد پايدار در شهر، يكي ديگر از آفت‌هاي بافت‌هاي تاريخي است. شهري كه توسعه و درآمد پايدار دارد، هويت و بافت تاريخي آن حفظ مي‌شود. تهران را از آن حصار صفوي به قله البرز، اسلامشهر، جاجرود و چيتگر رسانده‌ايم. چه بلايي بر سر تهران با قدمت 500 ساله آورده‌ايم كه اين چنين بي‌هويت شده است.»

میراث فرهنگی در اولویت نیست

سونامی تخریب بنا و بافت تاریخی در کشور سال‌هاست آغاز شده و همچنان ادامه دارد. بعد از آن‌كه سازمان عريض و طويل ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي شكل گرفت، تمامي نگاه‌ها به بخش گردشگري كشور معطوف شد و ميراث فرهنگي كشور رها شد. براساس آمار و شواهد، حال و روز ميراث فرهنگي و صنايع دستي كشور در زماني‌كه از زير مجموعه‌هاي وزارت ارشاد محسوب مي‌شدند، بسيار بهتر از وضعيت فعلي بود. وقتي اين سازمان عريض و طويل درحد معاونت رياست جمهوري است، اين خود گوياي حال و روز اين سازمان است.حفظ آثار تاريخي و ميراث فرهنگي كشور در اولويت مسولان سازمان و البته مدیران شهری نبوده است زيرا برخي از مسئولان درك درستي از اهميت آن ندارند. بسياري از مديراني كه به اين سازمان آمدند از جنس ميراث فرهنگي كشور نبودند و دغدغه ميراثي ندارند. آن‌ها به‌فكر افزايش تخت براي هتل‌ها بودند تا به‌دنبال مرمت آثار تاريخي يا ثبت ملي آثار تاريخي كشور. اين‌جا بود كه ميراث فرهنگي كشور بزرگ‌ترين ضربه را در طول چند دهه اخير ديد و رویه که در سازمان تغییر نکرده است و هر روز شاهد تخریب بناهای تاریخی در گوشه و کنار کشور هستیم.

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد