hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > ورزشی > وقتی کاپیتان تیم ملی شدم به پدر و مادرم فکر کردم

وقتی کاپیتان تیم ملی شدم به پدر و مادرم فکر کردم

آغاز تمرینات تیم ملی در ورزشگاه آزادی و حضور ستاره ها در اردو سبب شده تا دوباره تب بازی‌های ملی داغ شود. ملی پوشان کشورمان روز سه شنبه باید به مصاف بولیوی بروند تا آرام آرام آماده رقابت های سرنوشت ساز جام ملت‌های آسیا شوند. ا

آغاز تمرینات تیم ملی در ورزشگاه آزادی و حضور ستاره ها در اردو سبب شده تا دوباره تب بازی‌های ملی داغ شود. ملی پوشان کشورمان روز سه شنبه باید به مصاف بولیوی بروند تا آرام آرام آماده رقابت های سرنوشت ساز جام ملت‌های آسیا شوند. انتظارها، قهرمانی است اما امکانات سخت افزاری در حد و اندازه های انتظارات نیست. شاگردان کارلوس کی روش این روزها بیش از پیش تلاش می کنند تا به سرمربی پرتغالی تیم ملی ثابت کنند باید جزو 11 بازیکن حاضر در زمین باشند. کی‌روش اما از روی سکوها نظاره گر عملکرد شاگردانش است و به روزهای آینده فکر می کند. شاید او به لحظاتی فکر می کند که همین بازیکنان، جام را بالای سر می برند و پس از 42 سال، قهرمانی را دوباره به فوتبال ایران هدیه می کنند. تیم ملی فوتبال کشورمان آخرین بار در سال 1976 موفق به کسب عنوان قهرمانی در جام ملت های آسیا شد و در سال 2019 به دنبال تکرار آن است. علیرضا جهانبخش، ستاره ایرانی برایتون انگلیس، یکی از بازیکنانی است که این روزها با انگیزه بالا در تمرینات حضور دارد.با او که یکی از امیدهای تیم ملی در جام ملت هاست برای دقایقی همکلام شدیم تا از شرایط حاکم بر اردوی تیم ملی بپرسیم. گفت و‌گوی جهانبخش را با «قانون» در ادامه پی می گیریم.

هیجان دوباره به اردوی تیم ملی بازگشته، پس از آنکه ملی پوشان با 9-8 نفر تمرینات را آغاز کردند این روزها کمی شرایط بهتر و استقبال خبرنگاران نیز از تمرینات بیشتر شده است.

چند روزی است که اردوی تیم ملی آغاز شده و از روز اول تمرینات مثبت و خوبی را پشت سر گذاشتیم. چند نفر از بازیکنان دیرتر به اردو اضافه شدند اما همه ما آماده می شویم تا در برابر بولیوی با تمام توان به میدان برویم.

از دست دادن فیفادی و عدم برگزاری بازی‌های تدارکاتی که در شأن تیم ملی است باعث اعتراض برخی از ملی پوشان شده است مشکل یا کمبودی در اردوی تیم ملی وجود دارد که بتواند به قهرمانی در جام ملت ها آسیب بزند.

مشکل و کمبود همواره وجود دارد و شرایط می‌تواند بهتر باشد. در آستانه بازی‌های جام ملت‌های آسیا قرار داریم و انتظارات از تیم ملی بالاست. نسبت به همین انتظارات باید شرایط و مسیر رسیدن به نتیجه مطلوب فراهم باشد. بازیکنان تیم ملی و کادرفنی انتظار دارند که مشکلات موجود در راه آماده‌سازی تیم ملی حل شود و نباید فراموش کنیم که رقیبان‌مان از تک تک روزهای پیش از بازی‌ها به بهترین شکل استفاده می‌کنند اما ما در این باره با مشکلاتی مواجه هستیم. به هر حال این مسائل دلیل بر این نمی‌شود که تلاش نکنیم و تلاش همه ما بر این است که با قدرت بالا در جام ملت‌های آسیا حاضر شویم و بتوانیم نتایج درخشانی را کسب کنیم.

در جام جهانی و در دیدار مقابل اسپانیا برای نخستین بار بازوبند کاپیتانی تیم ملی را بستی، ممکن است در جام ملت ها نیز کاپیتان تیم ملی شوی، برای این کار آماده هستی؟

در این باره دو مساله وجود دارد؛ نخست آنکه بازی کردن برای تیم ملی همواره برای من باعث افتخار است زیرا وقتی به سال های گذشته فکر می کنم، می بینم که یکی از آرزوهای پدر و مادرم به تحقق پیوسته، بنابراین صرف حضور در تیم ملی برای من افتخار بزرگی است. درباره کاپیتانی نیز باید بگویم که این افتخاری بزرگ تر برای من است. در جام ملت ها بازیکنان قدیمی تر و بزرگ تر حضور دارند و اگر این افتخار به من برسد بدون شک بهترین حس دنیا را تجربه خواهم کرد.

اولین‌ها به طور معمول دارای حس خاصی هستند، اولین باری که بازوبند را بستی چه حسی داشتی؟

اولین بار که بازوبند کاپیتانی تیم ملی را بر بازو بستم به پدر و مادرم فکر می کردم زیرا این موضوع برای آن ها اهمیت زیادی داشت.

با وجود تمام مشکلات و کمبودهایی که در راه آماده سازی تیم ملی وجود دارد، انتظار هواداران، قهرمانی در جام ملت‌هاست. فکر می‌کنی این انتظارها باعث فشار روانی به ملی پوشان شود یا به شما انگیزه می دهد؟

ما در سه، چهار سال گذشته همواره تیم برتر آسیا بودیم و این نشان می دهد که تیم ملی ما از نظر انفرادی و تیمی قدرت کافی را دارد اما وجه تمایز ما با سایر تیم ها در این است که همدلی بالایی داریم و کادرفنی نیز روحیه مثبتی را به ما اضافه می کند. تمام تلاش مان را می کنیم تا بتوانیم به عنوان قهرمانی دست پیدا کنیم و شانس بالایی برای این اتفاق داریم. امیدوارم با قهرمانی بتوانیم دل مردم را شاد کنیم.

پس از بازی مقابل بولیوی، اردوی دیگری نیز دارید؟

بله، پیش از آغاز جام ملت‌های آسیا، یک اردوی دیگر نیز در پیش داریم و سپس به مسابقات اعزام خواهیم شد. امیدوارم در روزهای باقی‌مانده بتوانیم ثابت کنیم که بهترین تیم آسیا هستیم.

«ریش قرمز» ،این لقبی است که برخی از هواداران به تو داده اند. لقبت را دوست داری؟

خیلی اتفاق نیفتاده که در ورزشگاه به من بگویند ریش‌قرمز اما دوستان و برخی از اعضای کادرفنی به شوخی می‌گویند «ریش قرمز» اما این موضوع را قبول ندارم. زیر نور آفتاب یک مقدار رنگ ریش هایم به قرمز متمایل است اما فکر می کنم بیشتر طلایی باشد تا قرمز (با خنده).

کدام شعار را بیشتر دوست داری؟ به عنوان مثال در خلوت خودت آن را زمزمه می کنی و انرژی می گیری. 

گاهی خودم را تشویق می کنم. به عنوان مثال وقتی دوش می گیرم شعارهای ورزشگاه را سر می دهم. نمی توانم بگویم که غرور اما یک مقدار خودم را دوست دارم (با خنده). در ایران تشویق های بامزه ای داریم. به عنوان مثال وقتی در داماش بازی می کردم می گفتند «کریس شهر باران» و مرا با رونالدو مقایسه می کردند. گیلانی ها تشویق خاصی دارند که خیلی جالب است، می گویند «علی، برادر، غیرتت را قربان برادر». من بیشتر شعارهای گیلانی را شنیده ام و برایم همواره جالب بوده است.

در انگلیس چگونه تشویق می شوی؟

برایتونی ها اسمم را صدا می زنند، البته متنی را آماده کرده اند که قرار است برایم در ورزشگاه بخوانند اما فکر می کنم منتظر هستند گل بزنم و سپس آن را بخوانند.

متن را دیده ای؟

بله، متن آن جالب است که البته باید ریتم روی آن باشد. «بازیکن جدید آورديم، از هلند آوردیم، آقای گل آوردیم ...» شعارشان نیز به همین شکل است اما هنوز در ورزشگاه نخوانده اند.

موضوعی که درباره تو مطرح و با استقبال هواداران مواجه شده اینکه در موضوعات اجتماعی نیز پیشقدم هستی، هنوز فراموش نکرده ایم که به کوره های آجرپزی رفتی و پیراهن خودت را به کودکانی که آنجا زندگی می کنند هدیه دادی، حتی عکس پروفایل اینستاگرامت هنوز همان کودکی است که آرزو دارد پیراهنت را بپوشد.

آنچه می‌توانم درباره آن صحبت کنم اینکه من با صحنه‌هایی مواجه شدم که هرگز ندیده بودم. پس از انتشار تصاویر، این شانس را داشتم که پیش بچه‌ها بروم و زندگی‌شان را ببینم. تجربه عجیبی را کسب کردم، شادمانی و افتخار حاصل از جام جهانی و نتایجی که ما در مسابقات مهم کسب می کنیم فقط محدود به خانواده و دوستان‌مان نمی‌شود، کودکانی که در سخت ترین شرایط زندگی می‌کنند و خیابان خواب هستند نیز با گل زدن شادمان هستند. چند ساعتی در کنار کودکان کوره های آجرپزی بودم و خیلی به من خوش گذشت. به آن‌ها قول دادم که با سایر بازیکنان تیم ملی نیز هماهنگ کنم و در فرصتی مناسب دوباره به دیدارشان بروم زیرا هرکدام از آن‌ها یک بازیکن را با تمام وجودشان دوست دارند و شاید یک بار ملاقات با آن‌ها، ذهنیت و زندگی‌شان را تغییر بدهد. مطمئن باشید هروقت فرصتی باشد به ملاقات آن‌ها خواهم رفت و امیدوارم روزی آن‌ها نیز بتوانند به آرزوهای خود برسند و این‌گونه نباشد که فکر کنند زندگی محدود به همان کوره‌های آجرپزی است و مجبورند همان جا کار کنند.

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
برچسب ها
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد