تاثير تصميم هاي سليقه اي و اشتباه آقاي رييس
تاریخ نظر مساعد و چراغ سبز ایشان را در جایگاه رییس سازمان حفاظت محیط زیست برای اجرایی شدن این طرح هرگز فراموش نخواهد کرد.دریای کاسپین این روزها با بزرگترین تهدیدات دست و پنجه نرم می کند. هنوز ابهامات کنوانسیون آکتائو رفع نشده و این دریا دچار انواع آلودگی های شیمیایی، نفتی و بیولوژیکی است و نه تنها هیچ برنامه ای برای پالایش آن از سوی سازمان حفاظت محیط زیست ارایه نشده ، در کمال بی درایتی با طرح های مخربی همچون انتقال آب و ساخت پتروشیمی در حاشیه آن موافقت می شود. این ها از مصادیق بارز تیر خلاص بر پیکر این دریای بسته است. عقبنشینی کاسپین در سال های گذشته بسیار چشمگیر بوده به نحوی که صدها هکتار از تالاب بین المللی میانکاله دچار خشکیدگی کامل و تبدیل به کانون ریزگردهای نمکی شده است. تاسف بار و نگران کننده این است که بر اساس پژوهش های انجام شده در موسسات تحقیقاتی داخلی و خارجی، عقب نشینی کاسپین در این عصر دیگر برگشت پذیر نیست. یعنی برخلاف روند تاریخی گذشته که پس از هر عقب نشینی این دریا در دوره ای دیگر سطح آب بالا می آمد؛ دیگر اینگونه نیست و این فرایند پسرفت و پیشرفت پی در پی متوقف شده است. این را بنده نمی گویم. نتایج تحقیقات پژوهشگران در موسسات تحقیقاتی معتبر بین المللی و داخلی این را می گوید. اسناد و مقالات منتشر شده آن موجود است. مدیرکل حفاظت محیط زیست استان گلستان هم اخیرا در یکی از گفت وگوهای رسانهای خود موضوع بازگشت ناپذیری آب کاسپین را تایید کرده است ولی نمی دانم چرا عده ای نه تنها این یافته ها را نمی خوانند بلکه حتا نمیخواهند که این حرف های مستند را بشنوند و مدام بر یک مدار حرکت می کنند.
از مردم بياموزيد!
مشکل اساسی دیگر این است که هیچ گونه برنامه مدون و جامعی برای مصرف آب منتقل شده به استان مبدا وجود ندارد. موارد مصرف این آب هنوز نا مشخص است. برخی از مسئولین گسترش صنعت و کارخانجات را هدف اصلی این طرح می دانند، برخی دیگر تامین آب شرب و برخی هم گسترش کشاورزی را هدف گرفته اند. برای نمونه برای نخستین بار از زبان یک نماینده مجلس و از تریبون همین دانشگاهی که امروز در صدد برگزاری این همایش است چنین عنوان شد که «درصورت انتقال آب کاسپین قول میدهیم که یک سوم غله کشور را در استان خود تولید کنیم!» آخر مگر می شود تصمیمات کلان در سطح ملی را بر اساس قول و قرار یک نماینده که معلوم نیست دور بعد در مجلس هست یا نیست اتخاذ کرد؟ این حرف آنقدر با حقیقت فاصله دارد که تنها باید در برابر غیر علمی و غیر منطقی بودن آن ،خود را به نشنیدن زد و از کنار آن گذشت. این شخص در قامت نماینده مجلس اگر میدانست که تولید یک سوم غله کشور یعنی چه؟ هرگز چنین حرف بدون پشتوانهای را مطرح نمی کرد. نماینده دیگری میگوید که باغات پسته را در صورت اجرایی شدن این طرح به 50 هزار هکتار می رسانیم! یعنی 5 برابر مقدار فعلی آن. اما همین نماینده محترم در برابر واگذاری جایگاه نخست ایران در تولید پسته به آمریکا و ترکیه و در آینده نزدیک به چین سکوت می کند! این حرف نیز بیانگر ناآشنایی گوینده آن با بنیانهای دانش باغبانی و مشکلات پسته کاری کشور است. یا اینکه نماینده دیگری از جذب جمعیت 10 میلیون نفری و تبدیل شدن به پایتخت سیاسی پس از اجرای طرح انتقال آب کاسپین سخن میگوید. از شنیدن چنین حرف ها و توجیهات بی بنیانی تنها باید به خدا پناه برد... بر مبنای هزینه های اعلامی در کتابچههای طرح مطالعات انتقال آب دریای کاسپین، بر مبنای شرایط اقتصادی سال 1391 رقمی بالغ بر 10 هزار میلیارد تومان اعتبار لازم بود تا این طرح اجرایی شود. با این حجم عظیم پول در همین شرایط اقتصادی امروز میتوانیم بین 2.5 تا 3 میلیون هکتار از زمین های کشاورزی کشور را مجهز به سامانه های آبیاری نوین نماییم و در پی آن راندمان آب مصرفی در بخش کشاورزی را دست کم تا 10 درصد افزایش دهیم که رقم بسیار بزرگی می شود و میتواند بخش عمده ای از بحران آب را در سراسر کشور مدیریت كند.در پایان اشاره به این موضوع ضروریست که در اجرای این طرحهای کلان باید نگاهی ملی و نه منطقه ای داشت. مخالفان اجرای این طرح، مشکلات کم آبی در فلات مرکزی ایران را درک و لمس می کنند.اما دریای کاسپین و جنگل های هیرکانی کرانه های آن تنها متعلق به مردم ساحل نشین نیست. همانگونه که معادن غنی فلات مرکزی ایران و نفت خوزستان متعلق به همه ملت ایران است این دریا هم سرمایه بزرگ و بی کران همه مردم کشورماست. هوای آلوده اهواز و کم آبی سمنان و کرمان و خشکیدگی هامون و زاینده رود و دریاچه ارومیه و آلودگی و پسرفت کاسپین و نابودی جنگل های بلوط زاگرس و هیرکانی به یک اندازه قلب ها را میفشارد. مردم ایران ثابت کردند که چنین می اندیشند. ای کاش تصمیمسازان هم از مردم بیاموزند...