hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > آهسته با گل سرخ

آهسته با گل سرخ

دهم مهر‌ماه تولد زنده‌یاد اکبر رادی، درام‌‌نویسی بود که به گفته محمد رضایی‌‌راد، «تنها کسی است که شایسته عنوان نمایشنامه‌نویس بوده، می‌توانیم آثار او را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، برخی را بپسندیم و برخی را نپسندیم - به هر حال این حق ماست - اما نمی‌توانیم او را به‌عنوان تنها کسی که پاس حرمت نمایش را داشته‌ است، بزرگ و عزیز نداریم.» بهرام بیضایی هم اکبر رادی را سرچشمه‌ای عنوان می‌کند که شکوه نوشته‌هایش مانند غرش رود بوده که از زیر انگشتان رادی جاری بود.
زنده‌یاد اکبر رادی در طول نیم‌قرن فعالیت حرفه‌ای بیش از 20نمایشنامه‌ نوشت که بیشتر این آثار توسط هادی مرزبان روی صحنه رفته است. او چهره‌ای است که به گفته مرزبان، می‌توان او را مردمی‌ترین درام‌نویس ایران خواند. مرزبان تا‌کنون بیش از 10نمایش از زنده‌یاد رادی را در تالارهای نمایشی اجرا کرده و می‌گوید: قرار است آبان‌ماه نیز متن دیگری از رادی اجرا کند؛ نمایشی که در تماشاخانه سنگلج روی صحنه می‌رود و خود مرزبان هم قرار است در این نمایش به ایفای نقش بپردازد.

جای خالی آقای گیل 

هادی مرزبان با عنوان این مطلب که جای زنده‌یاد رادی این روزها در عرصه درام‌نویسی بسیار خالی است، به همشهری می‌گوید: «در تئاتر ایران همواره 3نام بزرگ وجود دارد؛ بیضایی، رادی و ساعدی، اما آثار رادی ویژگی‌هایی دارد که همواره مرا به‌خود جذب کرده است. معتقدم جای اکبر رادی در بلبشوی اجرای نمایش‌های بدون متن، جیغ‌های بنفشی که از سالن‌های کوچک و بزرگ بیرون می‌آید و نمایش‌هایی که مدعی‌اند و بلیت‌های 200هزار تومانی دارد، خالی است.»
وی می‌افزاید: «رادی و آثارش را هیچ وقت نمی‌توان فراموش کرد و امیدوارم روزی کارگردانان جوان هم سراغ آثار این درام‌نویس بروند. اگر بخواهیم چند متن نمایشی ماندگار درست و استاندارد را بخوانیم باید سراغ نمایشنامه‌های رادی برویم. اگر آثار او را بخوانیم، دیگر سراغ هر نمایشنامه‌‌‌ای نمی‌رویم. منظورم نمایشنامه‌های سطحی است که امروزه به وفور یافت می‌شوند.»

رئالیسم رادی، در گوشه و کنار جامعه دیده می‌شود

کارگردان «لبخند باشکوه آقای گیل» معتقد است که زنده‌یاد رادی داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس نبوده بلکه یک درام‌نویس بزرگ است؛ درام‌نویسی که خودش هم به این نام تأکید داشته.
 مرزبان عنوان می‌کند: «رئالیسم رادی، رئالیسمی است که در گوشه و کنار جامعه امروز دیده می‌شود. زنده‌یاد رادی شناخت دقیقی از جامعه روزگار خودش داشت و نکاتی که به‌نظر ما سطحی می‌رسد برای او بسیار عمیق بود تا جایی که در متونش به آنها اشاره می‌کرد. کمتر کسی مانند رادی، دیالوگ می‌نویسد. او کلمات را به شکل مینیاتوری کنار هم می‌گذارد و به طرز ادای بازیگر هم می‌اندیشد.
کارگردان نمایش «ملودی شهر بارانی» می‌گوید: «زنده‌یاد رادی خانواده را در متن‌هایش بهانه قرار می‌داد تا حرف‌های بزرگش را بزند و خانواده برای او همان جامعه بود و شخصیت‌های نمایشی او در جامعه مابه‌ازای بیرونی دارد. کمتر نویسنده‌ای است که کاراکترهای نمایشنامه‌هایش مانند رادی، نسبی باشند و نتوان به آن مُهر خوب یا بد زد. شخصیت‌های آثار رادی، هیچ کدام معصوم نیستند. این ویژگی مهمی است که در آثار کمتر نویسنده‌ای شاهد آن هستیم.»
مرزبان در پاسخ به این سؤال که کدام متن زنده‌یاد رادی را بیشتر دوست دارد، می‌گوید: «همه متن‌هایش را دوست دارم اما 2نمایشنامه «پلکان» و «تانگوی تخم‌مرغ داغ» را بیشتر از همه دوست دارم و با آنها زندگی می‌کنم.»

کار سخت نمایشنامه‌‌های رادی

 مرزبان خطاب به کسانی که عنوان می‌کنند نمایشنامه‌های رادی بسیار بلند است و روی صحنه ممکن است حوصله تماشاگر سر برود، می‌گوید: «وقتی متنی از رادی کار می‌کنیم باید فکر کنیم که چطور آن را کارگردانی کنیم. کسانی که فکر می‌کنند کارهای رادی مطول است به‌طور حتم درام و تئاتر ایران را نمی‌شناسند. کار کردن متون رادی سخت است و ریزه‌کاری‌هایی دارد که کارگردان به‌عنوان مولف دیگر در مواجهه با متن باید زیرکانه بیندیشد و کار کند.»
خاطراتی از اجرای «پلکان»
مرزبان از خاطرات نخستین همکاری‌اش با زنده‌یاد رادی گفت و اینکه چطور شد «پلکان» را در سال 1363روی صحنه برد. وی ادامه می‌دهد: «خاطرم هست که یک شب زمستان بود با زنده‌یاد رادی قرار گذاشتم و به خانه‌اش رفتم و همانجا طرح اجرای «پلکان» ریخته شد. نمایش را اوایل دهه 60در تالار اصلی تئاترشهر روی صحنه بردم. همکاری‌ام با رادی خیلی خوب بود. وقتی نمایشنامه‌ای از او می‌خواستم کار کنم، در روخوانی‌ها حضور داشت و حتی در میزانسن‌ها هم دعوتش می‌کردم.»
مرزبان ادامه می‌دهد: «هیچ وقت با هم مشکلی نداشتیم. در این سال‌های همکاری هیچ‌گاه حرف پول نزد. یادم هست زمانی به دفترشان رفتم، یک نفر آنجا بود که گفت اگر جای رادی بودم با توجه به این هزینه‌ها، اجازه نمی‌دادم نمایشنامه‌ای روی صحنه برود. خاطرم هست که رادی در واکنش به این موضوع گفت؛ نمایشنامه را‌ نمی‌نویسم که روی طاقچه بگذارم، می‌نویسم که روی صحنه برود تا مردم تماشا کنند.»
کارگردان «هاملت با سالاد فصل» می‌افزاید: «آن اوایل همیشه نگران بودم که آیا متن 3ساعتی روی صحنه، می‌تواند تماشاگر را تا آخرین لحظه در سالن نگه دارد و مخاطب می‌تواند دیالوگ‌ها را تحمل کنند؛ اما بعد از جلساتی که با هم داشتیم گفت ‌برو هر جایی را که لازم می‌بینی و دلت می‌خواهد کوتاه کن. بعد از یک هفته درحالی‌که همچنان نگران اجرا بودم، باز هم آمد. به رادی گفتم نمی‌توانم حذف کنم چرا که وقتی یک صفحه حذف می‌شود گویی آجری را از یک ساختمان برداشتم و همه‌‌چیز ناقص می‌ماند و متن به هم می‌خورد.»
مرزبان عنوان می‌کند: «با این حال رفته‌رفته با اجازه زنده‌یاد رادی متن‌ها را گاهی بازنویسی هم می‌کردیم. حتی در اجرای آمیز قلمدون زنده‌یاد رادی اجازه کوتاه کردن متن را داد.»

آمیزقلمدون گوشه‌ای از زندگی رادی است

مرزبان معتقد است که رادی تنها نمایشنامه‌نویس نبود، بلکه انسانیتی وصف‌ناشدنی داشت. وی در انتهای صحبت‌هایش به روزهایی که زنده‌یاد رادی در بیمارستان پارس بستری بود، اشاره می‌کند: «آن زمان که در بستر بیماری بودند از رادی خواستم تا به وزیر ارشاد یا معاون وقت اطلاع بدهم تا فکری برای درمان کنند اما او اصرار داشت که این کار صورت نگیرد؛ زنده‌یاد رادی به من می‌گفت همه را زحمت بدهم که 3سال دیگر زنده بمانم؟»
امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد