hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > خبرها > امداد در دل جنگ

امداد در دل جنگ

امدادگر دفاع مقدس : همه با انگیزه خدمت وارد میدان جنگ شدند؛ یکی بخش امداد، یکی پشتیبانی و یکی هم خط مقدم؛ فعالیت‌ها مختلف بود، اما هدف‌ها ثابت
«محمدآقا» از قدیمی‌های محله‌مان از رزمنده‌های دوران جنگ است؛ او همیشه در گپ‌وگفت‌‌هایش با جوان‌تر‌ها می‌گوید: «شما مردان خدا را نشناختید و آن دوره را خوب نفهمیدید.» در بخش پایانی حرف‌هایش هم همیشه همان جمله معروف را می‌گوید: جنگ را درشت ننویسیم، درست بنویسیم. حرف‌های «محمدآقا» برای من نسل سومی تلنگری بود که باعث شد تا جور دیگری به دفاع‌مقدس نگاه کنم. اول از همه سراغ فضای مجازی رفتم و با جست‌و‌جو میان مطالب به یکی از کتاب‌های متفاوت در مورد دوران دفاع مقدس رسیدم؛ کتاب لاله‌های هلال. زندگينامه، خاطرات و تصاوير ٤٧٦ شهيد امدادگر جمعيت هلال‌احمر که به همت پژوهشگران دفتر مشاور امور ايثارگران اين جمعیت گردآوری شده. از آنجا که در روزهای آغازین جنگ، به دلیل تازه‌نفس بودن نیروهای بسیج و سپاه پاسداران مثل نیروهای ارتش، مراکز بهداری زیاد و مجهزی نداشتند، بنابراین جمعیت هلال‌احمر جمهوری اسلامی ایران شروع به آموزش امدادگر در سراسر کشور جهت اعزام به جبهه‌ها می‌کرد که این نیروها معمولا در اختیار بسیج و سپاه قرار می‌گرفت. این جمعیت در آن زمان کارهای مختلفی برعهده داشت که یکی از آنها بحث امداد و درمان و بقیه مواردی مثل پشتیبانی بیمارستان‌ها، ارسال وسایل و کیف کمک‌های اولیه، برانکارد، آمبولانس، ستاد انتقال مجروحان از فرودگاه یا راه‌آهن، تاسیس اردوگاه‌های اسرا و بیمارستان‌های صحرایی بود.
نگهداری از تاول در قطار!
علی اصغری از امدادگران حاضر در دوران دفاع مقدس می‌گوید:   از ابتدای جنگ تحمیلی، ٥ واگن قطار بیمارستانی در اختیار جمعیت هلال‌احمر بود. این واگن‌ها سفیدرنگ بود و آرم جمعیت هلال‌احمر جمهوری اسلامی ایران روی آن قرار داشت.  هر واگن بیمارستانی متشکل از ٢٠تخت بود که ١٠تخت یک سمت و ١٠تخت در سمت دیگر بود و یک راهرو ما بین آنها قرار داشت که در مجموع ١٠٠مجروح در این ٥واگن جا می‌گرفتند. هر واگن به‌عنوان یک بخش نامیده می‌شد و انتهای هر کدام یک اتاق عمل، اتاق پزشک و تجهیزات پزشکی و دارویی قرار داشت. این قطار مجهز به پزشک، پرستار، امدادگر و تجهیزات و وسایل مورد نیاز می‌شد. با توجه به نوع عملیات و پیش‌بینی تعداد مجروحان، تعدادی واگن مسافری که از نوع قطارهای اکسپرس خواب بودند، از راه‌آهن اجاره می‌کردیم و به این واگن‌ها متصل می‌شد که در آنها ٢٠٠مجروح جا می‌گرفت. دو تا سه شب قبل از شروع عملیات، براساس دستور و هماهنگی‌های نظامی و همچنین درخواست از هلال‌احمر جهت قطار بیمارستانی، این قطار در ایستگاه راه‌آهن اهواز یا بیراهه‌ای در اهواز پهلو می‌گرفت. زمانی که این قطار به سمت خوزستان خالی می‌رفت، راه‌آهن اجاره‌ای دریافت نمی‌کرد، ولی وقتی مجروح‌ها را سوار قطارهای اکسپرس خواب متعلق به راه‌آهن می‌کردیم، به تعداد مجروحان بیمارستانی معادل یک مسافر پول بلیت به راه‌آهن پرداخت می‌کردیم. یادم است در یکی از عملیات‌ها که رژیم بعث عراق از بمب‌های شیمیایی استفاده کرده بود، تعداد بی‌شماری مجروح شیمیایی را که هرکدام تاول‌های زیادی در بدن داشتند، با قطار بیمارستانی منتقل کردیم. در بین مجروحان یک رزمنده کم سن‌و‌سال بسیجی بود که تاول‌های خیلی بزرگی در بدن داشت و روی پهلویش یک تاول بزرگ زده بود که با بقیه فرق می‌کرد. قطار هم که هنگام حرکت تکان می‌خورد، هر لحظه امکان داشت تاول ترکیده و مایعات آن به دیگر نقاط بدنش سرایت کند و آن نواحی نیز تاول بزند، بنابراین بچه‌های امدادگر با کمال افتخار شیفت‌بندی شده و دستکش به دست کردند و نیم‌ساعت به نیم‌ساعت، هر کسی این تاول را در دستانش می‌گرفت تا با حرکت قطار، تکان نخورد و نترکد. ما به دستور پزشک اجازه تخلیه تاول را نیز نداشتیم. این مجروح را به دلیل وخامت اوضاع، در اراک تحویل ستاد درمان دادیم. این جزو خاطره‌های تلخ است، ولی با افتخار و از جان و دل این کار را انجام دادیم، چراکه ما انسان هستیم، احساس داریم و برایمان دیدن چنین صحنه‌هایی خیلی دردناک بود.
امتیاز: 0 (از 0 رأی )
برچسب ها
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد