hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > اجتماعی > در اردوی مرگبار فوتبالیست‌های نوجوان چه گذشت؟

در اردوی مرگبار فوتبالیست‌های نوجوان چه گذشت؟

تحقیقات درباره علت مرگ 2دانش‌آموز نوجوان یزدی در اردوی گرجستان در حالی ادامه دارد که هنوز اجساد آنها به ایران منتقل نشده و خانواده‌های داغدارشان چشم‌انتظار رسیدن پیکر عزیزانشان هستند.
پنجشنبه هفته گذشته بود که 12نوجوان 12ساله یزدی که همگی عضو مدرسه فوتبال آرمان کویر یزد بودند، از سوی مسئولان مدرسه فوتبال برای یک اردوی تفریحی راهی گرجستان شدند.
این اردو اما شروع هولناکی داشت و در همان روزهای نخست بود که 2نفر از نوجوان‌ها هنگامی که سرگرم بازی کنار دریا بودند، برای آوردن توپ وارد دریا شده و هر دو غرق شدند و جانشان را از دست دادند. انتشار این خبر جنجال زیادی به راه انداخت تا جایی که مسئولان ورزش یزد اعلام کردند که قبل از اقدام به این اردو با هیچ‌یک از نهادهای مسئول در استان هماهنگی صورت نگرفته و این نوجوان‌ها صرفا همراه با یک زوج و 2 فرزند آنها به این سفر برده شده‌ و علاوه بر اخذ ارز دولتی، مبالغی هم از والدین آنها تحت عناوین مختلف اخذ شده بود. حالا و با گذشت چند روز از این حادثه، یکی از دانش‌آموزان که از نزدیک شاهد حادثه بود و مادر یکی از قربانیان از جزئیات این حادثه می‌گویند.
هنوز مرگ دوستانم را باور نکرده‌ام
هنوز مرگ دوستش را باور نکرده است. او یکی از پسربچه‌هایی است که از سوی مدرسه فوتبال برای شرکت در اردوی تفریحی راهی شهر تفلیس گرجستان شد اما حادثه‌ای مقابل چشمانش رقم خورد که او را شوکه کرد و تا مدت‌ها از خاطرش پاک نخواهد شد.
چند نفر در این اردو همراهتان بودند؟
من به همراه 11نفر از دوستانم بودیم. علاوه بر ما یک مترجم و همسرش هم بودند.
مربی همراهتان نبود؟
نه. به ما گفتند روز بعد مربی به گرجستان می‌آید اما نیامد.
قرار بود بازی کنید یا تمرین داشتید؟
به ما گفتند اردوی ورزشی است و روزهای شنبه و یکشنبه تمرین داریم اما ظهر شنبه این حادثه رخ داد و اردو ناتمام ماند.
کی به تفلیس رسیدید و برنامه‌تان در آنجا چه بود؟
ما پنجشنبه رسیدیم. از ما هزینه خروج را گرفتند و گفتند بین 30‌تا‌100دلار هم همراهتان باشد که اگر خواستید در آنجا سوغاتی بخرید. خانواده‌ام 30دلار به من دادند که همان روز در اختیار مترجمی که همراهمان بود قرار دادم چون می‌گفت خرج بازدید از مکان‌های عمومی تفلیس خواهد شد. وقتی رسیدیم ما را به هتلی بردند. روز جمعه هم سوار ون شدیم و به مرکز شهر رفتیم. از جای خاصی دیدن نکردیم و فقط از مقابل کلیساها رد شدیم. از دور جاهای تاریخی و کلیساها را نشانمان دادند و بعد برگشتیم. حدود ساعت 11 یا 12ظهر بود که مترجم گفت قرار است به استخر برویم. ما هم وسایل شنا برداشتیم اما سوار ون شدیم و به سمت دریاچه رفتیم که آن اتفاق تلخ رخ داد.
حادثه چطور رخ داد؟
دریاچه در همان شهر تفلیس بود. وقتی به مقابل دریاچه رسیدیم، دوستانم مایو پوشیدند و وارد دریاچه شدند. اما من وقتی پایم را داخل آب گذاشتم و دیدم اطراف دریاچه پر از گل و کثیف است، بی‌خیال شنا شدم. روبه‌روی دریاچه یک محوطه چمن بود. به بچه‌ها گفتم بیایید داخل چمن فوتبال بازی کنیم اما بچه‌ها می‌خواستند به داخل آب بروند و شنا کنند. می‌خواستند داخل آب والیبال بازی کنند. آنها پشت سر هم به داخل آب رفتند و من نگاهشان می‌کردم. البته مترجمی که همراهمان بود تأکید کرد که جلوتر نرویم. آب تا کمر بچه‌ها بود و من داخل چمن سرگرم بازی شدم. ناگهان صدای فریاد دوستانم را شنیدم. وقتی برگشتم دیدم 2نفر از دوستانم داخل آب دست و پا می‌زنند. توپ به قسمتی از دریاچه افتاده بود که پر از گل بود. زمانی که محمدحسین و امیر محمد برای برداشتن توپ به آن قسمت رفتند، ناگهان زیر پایشان خالی شده بود. متین یکی از بچه‌ها با دیدن دست و پا زدن دوستان دیگرم به سمت آنها رفته بود که کمکشان کند که خودش هم گرفتار شده بود. همان لحظه مترجمی که همراهمان بود به داخل آب رفت تا به بچه‌ها کمک کند. او توانست متین را که برای کمک به امیر محمد و محمدحسین رفته بود، از آب بیرون بکشد.
بعد چه شد؟
خبری از محمد حسین و امیرمحمد نبود اما آقای مترجمی که همراهمان بود به متین تنفس مصنوعی داد و روی سینه‌اش زد تا اینکه آب از ریه‌هایش خارج شد. بعد اورژانس رسید و او را با خودش برد. خوشبختانه متین از مرگ نجات پیدا کرد.
جسد امیرمحمد و محمدحسین چطور از آب بیرون کشیده شد؟

بعد از این حادثه نجات غریق رسید و پس از جست‌وجو در آب نیم‌ساعت بعد اجساد آنها را بیرون کشیدند اما هردو کبود شده بودند و نفس نمی‌کشیدند. هنوز تصاویر آنها در ذهنم است. خیلی لحظه وحشتناکی بود.
کی از گرجستان برگشتید؟
روز شنبه که این حادثه تلخ رخ داد، چون حالمان به‌شدت خراب بود، گفتند که برمی‌‌گردیم. یکشنبه عصر هم به فرودگاه رفتیم. شب پرواز داشتیم که صبح دوشنبه به تهران رسیدیم و از آنجا به یزد آمدیم.
  مکث
چشم انتظار پیکر قربانیان
مادر محمدحسین 32ساله است، اما می‌گوید که از روز شنبه که خبر تلخ مرگ تنها فرزندش را شنیده، 100سال پیر شده است. از همان روز یک چشمش اشک است و یک چشمش خون. «از همه بدتر اینکه نمی‌دانم پسرم چطور فوت شده است، هرکس یک چیزی به من می‌گوید.» این زن ادامه می‌دهد: «با اینکه با دوستانش تلفنی حرف زدم اما هنوز به درستی نمی‌دانم چه بلایی سر پسرم آمده است. یکی می‌گوید غرق شده، دیگری می‌گوید داخل باتلاق گیر کرده، یکی دیگر می‌گوید هنگام بازی فوتبال به زمین خورده و ضربه مغزی شده است، خلاصه از شنبه تا حالا صد جور حرف شنیدم.» زن جوان این روزها چشم انتظار جسد جگرگوشه‌اش است که قرار است از شهر تفلیس به تهران بفرستند. «دلم می‌خواهد برای آخرین بار او را ببینم و بعد که او را به خاک سپردم یک دل سیر کنار مزارش گریه کنم؛ هرچند هنوز باورم نمی‌شود که تنها پسرم را از دست داده‌ام.» مادر امیرحسین می‌گوید: جسد پسرم و دوستش در سردخانه شهر تفلیس است و چون یکی از بستگانم در شهر تفلیس زندگی می‌کند از او خواستم پیگیر کارها باشد تا هرچه زودتر جسد را به ایران بفرستند. او به من گفت: گرجستان با ایران فرق دارد و شاید حدود یک‌ماه کارهای قانونی‌اش برای انتقال جسد به ایران طول بکشد. التماسش کردم وکیل بگیرد، هرکاری کند که زودتر جسد پسرم را تحویلم بدهند. در نهایت وعده دادند که ظرف 7 یا 8روز آینده جسد را می‌فرستند که الان 3 یا 4روزش گذشته است. البته گفته‌اند برای تهیه تابوت و ارسال اجساد به ایران باید مبلغی که به پول ایران 30 میلیون تومان می‌شود، برایشان واریز کنیم. بالاخره با دوندگی زیاد مربی آکادمی را راضی کردیم تا این مبلغ را واریز کند و بعد از بیمه بگیرد. حالا من چشم انتظارم که جسد پسرم را به ایران بفرستند. مادر امیرحسین صبح سه‌شنبه به دادسرای یزد رفته و از مقصران مرگ پسرش و افرادی که وی را به اردو اعزام کرده‌اند شکایت کرده است. «تا آخر پیگیر پرونده هستم؛ البته اگر خودم زنده باشم. مقصران مرگ پسرم باید پاسخگو باشند و مجازات شوند. اینکه چرا مربی همراهشان نرفته است، اینکه چرا به دروغ به ما گفتند اردوی ورزشی است، اما بیشتر تفریحی بوده و هدفشان استفاده از ارز مسافرتی آنها بوده است. تمام این سؤالات را باید پاسخ بدهند.»
مادر محمدحسین 32ساله است، اما می‌گوید که از روز شنبه که خبر تلخ مرگ تنها فرزندش را شنیده، 100سال پیر شده است. از همان روز یک چشمش اشک است و یک چشمش خون. «از همه بدتر اینکه نمی‌دانم پسرم چطور فوت شده است، هرکس یک چیزی به من می‌گوید.» این زن ادامه می‌دهد: «با اینکه با دوستانش تلفنی حرف زدم اما هنوز به درستی نمی‌دانم چه بلایی سر پسرم آمده است. یکی می‌گوید غرق شده، دیگری می‌گوید داخل باتلاق گیر کرده، یکی دیگر می‌گوید هنگام بازی فوتبال به زمین خورده و ضربه مغزی شده است، خلاصه از شنبه تا حالا صد جور حرف شنیدم.» زن جوان این روزها چشم انتظار جسد جگرگوشه‌اش است که قرار است از شهر تفلیس به تهران بفرستند. «دلم می‌خواهد برای آخرین بار او را ببینم و بعد که او را به خاک سپردم یک دل سیر کنار مزارش گریه کنم؛ هرچند هنوز باورم نمی‌شود که تنها پسرم را از دست داده‌ام.» مادر امیرحسین می‌گوید: جسد پسرم و دوستش در سردخانه شهر تفلیس است و چون یکی از بستگانم در شهر تفلیس زندگی می‌کند از او خواستم پیگیر کارها باشد تا هرچه زودتر جسد را به ایران بفرستند. او به من گفت: گرجستان با ایران فرق دارد و شاید حدود یک‌ماه کارهای قانونی‌اش برای انتقال جسد به ایران طول بکشد. التماسش کردم وکیل بگیرد، هرکاری کند که زودتر جسد پسرم را تحویلم بدهند. در نهایت وعده دادند که ظرف 7 یا 8روز آینده جسد را می‌فرستند که الان 3 یا 4روزش گذشته است. البته گفته‌اند برای تهیه تابوت و ارسال اجساد به ایران باید مبلغی که به پول ایران 30 میلیون تومان می‌شود، برایشان واریز کنیم. بالاخره با دوندگی زیاد مربی آکادمی را راضی کردیم تا این مبلغ را واریز کند و بعد از بیمه بگیرد. حالا من چشم انتظارم که جسد پسرم را به ایران بفرستند. مادر امیرحسین صبح سه‌شنبه به دادسرای یزد رفته و از مقصران مرگ پسرش و افرادی که وی را به اردو اعزام کرده‌اند شکایت کرده است. «تا آخر پیگیر پرونده هستم؛ البته اگر خودم زنده باشم. مقصران مرگ پسرم باید پاسخگو باشند و مجازات شوند. اینکه چرا مربی همراهشان نرفته است، اینکه چرا به دروغ به ما گفتند اردوی ورزشی است، اما بیشتر تفریحی بوده و هدفشان استفاده از ارز مسافرتی آنها بوده است. تمام این سؤالات را باید پاسخ بدهند.»
   مکث
ورود دادستانی
به‌دنبال مرگ 2نوجوان یزدی، دادستان یزد دستور رسیدگی ویژه به موضوع از جنبه عمومی جرم را صادر کرد. علی اکبر شمس، گفت: دستور قضایی برای تشکیل پرونده صادر و پرونده به یکی از معاونان دادستان ارجاع شده است. از صبح دیروز تحقیقات مقدماتی پرونده آغاز شده و مسئولان ورزش استان و خانواده‌های دانش‌آموزان دعوت شدند و از آنها تحقیق شد و ما تحقیقاتمان را از باب دادستانی و مدعی‌العموم انجام خواهیم داد. از طرفی شکات پرونده نیز با حضور در دادستانی شکایت خود را مطرح کرده‌اند و ان‌شاءالله در کوتاه‌ترین زمان ممکن نتیجه این پرونده مشخص و تصمیم قانونی گرفته خواهد شد.
امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد