hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > خبرها > من و جدایی از این آستان، خدا نکند

من و جدایی از این آستان، خدا نکند

بیست‌و‌سوم ذی‌القعده، روزی است که از آن با‌عنوان «روز زیارتی حضرت رضا(ع)» یاد کرده‌اند؛ هر‌چند اینجا، در سرزمین خورشید، زیارت امام مهربانی‌ها روز نمی‌شناسد و هر زمان از هر جا دلمان بگیرد، در هر‌جای زندگی کم بیاوریم، به حرمش پناه می‌بریم.
به حرم که پا می‌گذاریم، زائرانی را می‌بینیم‌ با شکل و شمایل و لهجه و زبان‌های مختلف که از شهرها و کشورهای گوناگون آمده‌اند و با‌وجود تمام تفاوت‌ها، در یک چیز مشترک‌اند؛ ارادت به امام مهربانی‌ها. پیرمردان و پیرزنان زیادی را می‌بینیم که راه‌رفتن هم برایشان مشکل است، ولی باز هم زیارت را فراموش نکرده‌اند، و با سختی قدم از قدم برمی‌دارند و خود را به حرم می‌رسانند.
برخی هم روی ویلچر می‌نشینند، دست بر سینه، صلوات خاصه یا ذکری را زمزمه می‌کنند و به زیارت می‌روند. وقتی نگاهت به گنبد طلایی حرمش می‌افتد، همان‌طور‌که سلام می‌دهی و اذن دخول می‌خوانی، چشم‌ها دیگر توانِ صبوری ندارد و گونه‌ها را سیراب می‌کند.
هرکس گوشه‌ای دِنج برای خود پیدا می‌کند و درددل می‌کند. زیارت می‌خواند. تسبیح می‌گرداند. در سکوت اشک می‌ریزد و به گنبدش خیره می‌شود. برخی هم می‌روند صحن عتیق و درست روبه‌روی سقاخانه اسماعیل طلا، که آبِ طلبیده و نطلبیده‌اش مراد است.
پشت پنجره فولاد هم هیچ‌وقت خلوت نیست. پر از گره‌هایی است با پارچه‌های سبز که دخیلِ درگاه ضامن آهو کرده‌اند. برای تبرک دست آغشته به نیاز را به پنجره فولاد و بعد به صورت می‌کشند. بعضی هم که دستشان به پنجره نمی‌رسد، به همان فاصله دور اکتفا می‌کنند و با چشمانی گریان، بلند‌بلند می‌گویند: «یا امام‌رضا(ع)»، «یا ضامن آهو».
 مُراد دارم
اینجا هر‌کسی در دل خود درد و در زندگی خود گرفتاری دارد. زن میان‌سالی کمی دورتر از پنجره فولاد ایستاده و بلند‌بلند گریه می‌کند. با دست‌های زمخت و مردانه‌اش که نشان می‌دهد چه سختی‌هایی در زندگی کشیده است، اشک‌هایش را از روی گونه پاک می‌کند. بین هق‌هق‌هایش می‌گوید: «امام رضا حاجت‌روایم کن.»
او از لرستان برای زیارت آمده و می‌گوید: زیاد آمده‌ام حرم امام رضا(ع)، اما این‌‌بار دلم خیلی تنگ است. مریض دارم. مُراد دارم. مادرم روی تخت بیمارستان است و چشم امیدم به امام رضاست.
 زیارت از راه دور
اگر مشهدی باشی حداقل یک بار از غیرمشهدی‌ها شنیده‌ای که می‌گویند: «خوشا به حالت که می‌توانی هر روز به زیارت بروی، نایب‌الزیاره ما هم باش.»
کسانی هستند که به هر دلیلی نمی‌توانند به حرم بیایند. چندسالی است که فناوری به کمک آن‌ها آمده و امکان زیارت آنلاین حرم امام‌رضا(ع) برایشان فراهم شده است. تعدادی از زائران هم در صحن، با نزدیکان و آشنایان خود که می‌دانند دلشان در آرزوی زیارت حرم است، ارتباط تصویری می‌گیرند تا آن‌ها هم طعم زیارت را، شده از راه دور، بچشند. بعضی هم تلفن را به‌سمت ضریح می‌گیرند و می‌گویند: «هرچه دل تنگت می‌خواهد به
امام رضا(ع) بگو.»
 حال زیارت اولی‌ها
در‌این‌میان حالِ زیارت‌اولی‌ها، عجیب است. کسانی که سنی از آن‌ها گذشته و به‌دلیل نداشتن بضاعت مالی تا‌به‌حال نتوانسته‌اند به زیارت حرم امام‌رضا(ع) بیایند و تا‌به‌حال فقط از تلویزیون حرم را زیارت کرده‌اند.
حالا شرایطی فراهم شده که آن‌ها برای اولین‌بار حرم را زیارت کنند. زائران هر شهری با یک راهنما وارد حرم می‌شوند تا راه‌ را گم نکنند. چشم می‌کِشند تا گنبد و گلدسته‌های حرم را ببینند.
زیارت‌اولی‌هایی که از آذربایجان غربی آمده‌اند، دست‌هایشان را روی دیوارهای سنگی می‌کشند و به هر در چوبی که می‌رسند، آن را بوسه می‌زنند. روبه‌روی گنبد، بغض چندین‌ساله‌شان می‌ترکد. چشم‌هایشان از گریه قرمز شده، اما این اشکِ شوق و دلتنگی امان نمی‌دهد. همه آن‌ها به پنجره فولاد پناه می‌برند. زبانشان را متوجه نمی‌شوم، اما از اشک‌های‌ جاری‌ و نگاه‌های ملتمسانه‌شان به پنجره، می‌توان دلِ شکسته‌شان را لمس کرد.
فاطمه خانم، زن مسنی از این کاروان است که برای اولین‌بار به زیارت حرم امام‌رضا(ع) آمده است. زبانش ترکی است و متوجه صحبت‌هایش نمی‌شوم. یکی از دخترانی که همراهشان است، برایم ترجمه می‌کند. می‌گوید: «خیلی دوست داشتم به حرم بیایم، اما نشده بود؛ یعنی هزینه‌اش را نداشتیم. اما آقا من را طلبید.»
 ٢١ روز پای پیاده
کاروانی ٢٠٠‌نفره با پرچم‌های «لبیک یا مهدی(عج)»، «عاشورایی می‌مانیم»، از مسجد جمکران تا حرم امام‌رضا(ع) را پیاده در ٢١‌روز طی کرده‌اند. بعضی‌هایشان پا‌برهنه هستند. در ورودی باب‌الجواد، به‌سمت گنبد خم می‌شوند و احترام می‌گذارند و انگار که بغض‌هایشان را در تمام مسیر قورت داده باشند، یک‌دفعه اشک‌هایشان سرازیر می‌شود. مداح کاروان رو به حرم می‌گوید: «امام‌رضا(ع) ما از حرم خواهرت برای زیارت آمده‌ایم؛ منتظریم دستی به سر ما بکشی.»
علی تقوی، یکی از اعضای این کاروان، می‌گوید: ما هر‌ساله از قم به مشهد می‌آییم. بیشتر افراد از قم هستند، اما در بین‌ راه تا مشهد خیلی‌ها از بوشهر، آذربایجان غربی، تهران و‌... با ما همراه می‌شوند. معمولا روزانه بین ۴٠ تا ۵٠‌کیلومتر پیاده‌روی می‌کنیم. روز زیارتی و یک روز بعد از آن در مشهد می‌مانیم.

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
برچسب ها
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد