hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > اجتماعی > اصرار پدربزرگ برای اعدام نوه

اصرار پدربزرگ برای اعدام نوه

پسر جوان که در جریان درگیری خانوادگی دایی‌اش را با ضربه چاقو به قتل رسانده بود صبح دیروز در شعبه یک دادگاه کیفری استان البرز محاکمه شد.‌
رسیدگی به این پرونده از سال 95 به‌دنبال مرگ مشکوک پسر جوانی به‌نام محمود در هشتگرد آغاز شد. جسد مقتول برای تعیین علت فوت به پزشکی قانونی انتقال پیدا کرد و این سازمان هم در گزارش خود اعلام کرد که مقتول در اثر ضربه چاقو به ناحیه شکم جان باخته است. با تحقیقات کارآگاهان جنایی مشخص شد که عامل جنایت خواهر‌زاده مقتول بوده بنابراین متهم بلافاصله دستگیر شد و در همان ابتدا به قتل دایی‌اش اعتراف کرد. به‌دنبال اقرار متهم کیفرخواست او به اتهام قتل عمد صادر و صبح روز گذشته از زندان به شعبه یک دادگاه کیفری استان البرز منتقل شد تا محاکمه شود.
 
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه دادگاه، پدر مقتول، ضمن درخواست قصاص برای نوه‌اش گفت: پسرم اهل درگیری و دعوا نبود در واقع دامادم، پسرش را برای کشتن دایی خود ترغیب کرده است.
 
در ادامه جلسه دادگاه مادر متهم به قتل در برابر قضات ایستاد و گفت: پسرم خیلی کوچک بود که من از شوهرم جدا شدم و سرپرستی او با پدرش بود. در این مدت پسرم به‌خاطر اعتیاد پدرش خیلی سختی کشید و پدرش او را معتاد کرده بود. مدتی هم بود که از قرص‌های روانگردان استفاده می‌کرد طوری که یک بار مجبور شدم پسرم را در بخش روانی بیمارستان بستری کنم. پسرم اگر قتلی مرتکب شده به خاطر درگیری پدرش با برادر من و تحت تأثیر مواد مخدر بوده است.
 بیشتر بخوانید: 
پسر 8ساله:خیلی هم عقلم می رسد،مادرم را اعدام کنید
به خاطر نوه ام از قصاص پدرش گذشتم !

 
در ادامه جلسه دادگاه متهم برای دفاع از خودش در جایگاه قرار گرفت و عنوان کرد: شب حادثه دایی‌ام که 8 سال از من بزرگتر بود، با عصبانیت وارد حیاط خانه ما شد و در همانجا پدرم را طوری هول داد که به زمین افتاد من که در اتاقم بودم چاقوی تزیینی که روی طاقچه خانه‌مان بود برداشتم. همان لحظه دایی‌ام از پنجره وارد اتاق شد و نزدیک من آمد که چاقو به بدنش اصابت کرد. من اصلاً قصد کشتن او را نداشتم و فقط قصدم ترساندنش بود. ما با هم رابطه خوبی داشتیم. نمی‌دانم چرا آن شب آنقدر عصبانی بود و چرا به پدرم ناسزا می‌گفت.
 
در پایان جلسه دادگاه متهم از پدربزرگش طلب عفو کرد اما شاکی پرونده درخواستش را رد کرد و گفت: نمی‌توانم از خون پسرم بگذرم تو او را کشتی و باید مجازات شوی.
 
بدین ترتیب قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
 
 
 
امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد